ماه شریف رجب قلّه­ هایی دارد که یکی از آنها لیلة­الرغائب بود و ديگری ايّام­ البيض اين ماه شريف است که عظمت بسياری دارد و با ولادت حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) آغاز می­گردد. در عظمت مقام حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) همين بس که هم ولادت و هم شهادت ايشان در ماههای نزول قرآن می­باشد. ولادتشان در ماه شريف رجب که ماه نزول تدريجی قرآن کريم است و شهادتشان در ماه مبارک رمضان که ماه نزول دفعی قرآن می­باشد.

     ايّام­ البيض ماه شريف رجب، ايّام سه­روزة اعتکاف است. اعتکاف از عکوف می­باشد و عکوف، به معنای در جايی نشستن و بدون ضرورت از آنجا خارج نشدن است. ايّام سه­روزة اعتکاف برای رشد و تعالی انسان است. اعتکاف نيز همانند ساير عبادات دارای روح و جسمی است و ظاهر و جسم اعتکاف، همان است که معتکف، سه روز روزه گرفته و در مسجد حضور يافته و بدون عذر موجّه شرعی از آنجا خارج نمی­شود و دعاها و اعمال مخصوص به خود را دارد. لکن آنچه که انسان را به کمال الهی و مقصد اعلی می­رساند، روح اعتکاف است، هرچند که جسم و روح در کنار هم، و شريعت و طريقت، با هم، انسان را به حقيقت می­رسانند. همانطور که استفاده شده اگر فقط مغز گردو و يـا فقط پوست آن کـاشته شود، سبز نمی­گردد، بلکه بايد مغز و پوست با هم کاشته شود تا سبز گردد و رشد نمايد، همانگونه انسان هم بايد در کنار انجام ظاهر اعمال، به روح و باطن عبادات نيز وارد شود. آنچه که موجب عروج و صعود می­شود و انسان را به عبوديّت و بندگی می­رساند و به صبغة الهی مزيّن می­کند، روح اعتکاف است. اين سه روز اعتکاف برای با خود خلوت کردن و واعظ درونی را فعّال نمودن است، چراکه تا زمانی که واعظ درونی فعّال نشود، واعظ بيرونی بکار نيايد «مَنْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظاً فَاِنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُ شَيْئا»[1]. واعظ درونی همان نفس لوّامه است که در برابر قصورها و خطاها انسان را مذمّت می­کند. اين اِحرام سه­روزه، برای کشيک نفس و مراقبت از خود و زمام نفس سرکش را به دست گرفتن و رها نکردن است تا انسان برای اِحرام يک­ماهة ماه مبارک رمضان آماده گردد و تمرين بندگی نمايد. آری، اين سه روز، برای اين است که انسان در مورد نفس عالی و حقيقت وجود و بُعد عالی خود انديشه نمايد که خداوند متعال در مورد آن می­فرمايد: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ اَنْفُسَكُم‏»[2]. اين سه روز برای اين است که انسان از بُعد دانی و نفسانی و طبيعی جدا شود و به بُعد عالی و الهی و فطری خود برسد که آغازش توبه و بيداری و انـابه است. اين سه روز برای آن است که انسان به گذشته­اش برگردد و قصورها و کوتاهی­های خود را دريابد و خود را آماده کرده و با خود کار کند تا به محضر دوست باريابد و قلب را حرم الهی نمايد «اَلْقَلْبُ حَرَمُ اللهِ فَلا تُسْكِنْ حَرَمَ اللهِ غَيْرَ الله‏»[3] قلب، حرم خداوند است، پس در حرم الهی غير خدا را ساکن نساز. همين قلبی که حرم­الله است، در اثر غفلت و گناه و معصيت، جولانگاه شيطان می­گردد. اگر انسان به قصد اصلاح و با توبه و زاری و انابه حرکت کند، خداوند هم او را تنها نمی­گذارد و درون­بينی و بصيرتی در قلب او ايجاد می­کند که درمی­يابد آفل و دنيای زودگذر شايستة دل بستن نيست «آنچه نپايد، دلبستگی را نشايد».

     پس اوّلين گـام، توبه و مانع­زدايی است. حضرت پيـامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ‌ الِه) در دعای خود به دو نکتة مهم اشاره فرمودند که يکی کنترل زبان و ديگری کنترل چشم و به عبارتی، مديريّت گفتار و نگاه است؛ آنچه که انسان را از برکات و فيوضات عالية الهی محروم می­سازد، يله و رها بودن چشم و زبان است. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) می­فرمايند: «مَنْ كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النّار»[4] هر کس سخنش بيشتر باشد، خطايش بيشتر است، هر کس خطايش بيشتر باشد، حيايش کمتر است و هر که حيايش کم باشد، ورع و تقوايش کمتر است و هر که ورع و تقوايش کم باشد، دلش می­ميرد و کسی که دلش مُرد، وارد دوزخ می­شود. امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) نيز می­فرمايند: «وَ الْمُؤْمِنُ مُلْجَم‏»[5] مؤمن لجام دارد. يعنی مؤمن وقتی سخن می­گويد، اوّل انديشه می­کند و بعد سخن می­گويد. همچنين از حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) مذکور است که فرمودند: «لِسانُ الْعاقِلِ وَراءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْاَحْمَقِ وَراءَ لِسانِه‏»[6]. آری زبانِ عاقل، در وراء فکر و انديشة اوست. بزرگان به هر جايی رسيدند، از طريق حفظ لسان بوده است. يکی از مهم­ترين راه­های تعالی و بزرگ شدن، مراقبت از کلام و حفظ لسان است. حضرت امام محمّد باقر(عَلَيهِ السَّلام) می­فرمايند: «اِنَّ هذَا اللِّسانَ مِفْتاحُ كُلِّ خَيْرٍ وَ شَرٍّ فَيَنْبَغی لِلْمُؤْمِنِ اَنْ يَخْتِمَ عَلى لِسانِهِ كَما يَخْتِمُ عَلى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِه‏»[7] همانـا اين زبان، کليد تمام خوبی­ها و بدی­هاست، پس شايسته است برای مؤمن که مُهر زَنَد بر زبانش همانطور که بر طلا و نقره­اش مُهر می­زند. خداوند، زبان انسان را پشت دو محفظه قرار داده است، دو در از دندان­ها و دو در از لب­ها تا نابجا سخن نگويد. رسول گرامی اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ‌ الِه) می­فرمايند: «لا شَیْ‏ءَ اَحَقُّ بِالسِّجْنِ مِنَ اللِّسانِ‏»[8] هيچ چيز برای زندانی شدن شايسته­تر از زبان نيست. از بارزترين خصوصيّات مؤمنين، قليل­الکلام و کثيرالفکر و کثيرالذّکر بودنشان می­باشد، همانطور که حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اَلْمُؤْمِنُ دائِمُ الذِّكْرِ كَثيرُ الْفِكْرِ»[9] و حضرت امام موسی کاظم(عَلَيهِ السَّلام) نيز می­فرمايند: «وَ الْمُؤْمِنُ قَليلُ الْكَلامِ كَثيرُ الْعَمَل‏»[10]. حضرت امام محمّدباقر(عَلَيهِ السَّلام) در ادامة بيان نورانی خويش می­فرمايند: «لا يَسْلَمُ اَحَدٌ مِنَ الذُّنُوبِ حَتّى يَخْزُنَ لِسانَه‏»[11] هيچ انسانی از گناهان سالم نمی­ماند، مگر اينکه زبانش را نگهبانی کند. سکوت و کم­حرفی از نشانه­های عقل است «اَلصَّمْتُ آيَةُ النُّبْلِ وَ ثَمَرَةُ الْعَقْل‏»[12]. هر چقدر عقل افزايش يابد، کلام کاهش می­يابد و در مقابل، هرچه جهل بيشتر باشد، کلام بيشتر می­گردد.

     در اهميّت محافظت از چشم و زبان همين بس که دو امانت الهی هستند و امانات الهی همه محترم می­باشند، ولذا هر سخن ناصوابی که با اين امانت الهی گفته شود، توهين به امانت الهی است و اهانت به امانت الهی، توهين و اهانت به خودِ خداوند است. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ‌ الِه) فرمودند: «غَضُّوا اَبْصارَكُمْ تَرونَ الْعَجائِبْ‏»[13] اگر مراقب چشم خويـش بـاشيد، می­بينيد عجـائب را. يعنی چيزهـايی را می­بینید که قبلاً برای شما قابل رؤيت نبود. اگر پيامبر گرامی اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ‌ الِه) از بين اعضاء و جوارح، به اين دو مورد اشاره کرده و نسبت به حفظ آنها تأکيد فرموده­اند، به اين علّت است که چشم و زبان، مسئول­ترين و سنگين­بارترينِ اعضاء هستند. چشم و زبان، دو دری هستند که يا انسان را به سعادت می­رسانند و يا به شقاوت.

 

1- كسى كه از درونِ نفسِ خود واعظ و هشدار دهنده‏اى نداشته باشد، مواعظ مردم و اندرزگويان سودى به حال او ندارد (بيان نورانی امام صادق(عَلَيهِ­السَّلام)؛ بحارالانوار، ج67، ص70).

2- ای کسانی که ايمان آورديد، بر شما باد نفس­هايتان (مبارکه مائده/105).

3- بيان نورانی امام صادق(عَلَيهِ ­السَّلام)؛ بحارالانوار، ج67، ص25

4- نهج البلاغه، حکمت 349

5- بحارالانوار، ج72، ص275

6- زبان عاقل، پشت قلب اوست و قلب نادان، پشت زبان اوست (بحارالانوار، ج1، ص159).

7- بحارالانوار، ج75، ص178

8- نهج الفصاحه، حديث 2499

9- مؤمن، هميشه ذاکر بوده و بسيار فکرکننده است (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص90).

10- و مؤمن کلامش اندک و عملش بسيار است (بحارالانوار، ج75، ص312).

11- بحارالانوار، ج75، ص178

12- خاموشی و سکوت، علامت نجابت و ثمرة عقل است (بيان نورانی امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام)؛ تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص215).

13- مصباح الشريعه، ص173