قرآن کریم بارها به ناگهانی بودن وقوع قیامت اشاره می فرماید: «بَغْتَةً»[1]. وقتی وقوع قیامت، ناگهانی است، لازم است زندگی و حیات انسان پاک و طاهر باشد تا بتواند پاک و طاهر به ملاقات پروردگار نائل شود. خداوند متعال در قرآن کریم از قول پیامبرش می فرماید: «قُلْ اِنَّ صَلاتی‏ وَ نُسُكی‏ وَ مَحْيایَ وَ مَماتی‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين‏»[2] (یعنی مرگ لِلّه داشته باشید). یا حضرت یعقوب(عَلَيهِ­السَّلام) به فرزندانشان فرمودند: «وَ لا تَمُوتُنَّ اِلاّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُون‏»[3] و نمیرید مگر اینکه مسلمان باشید. حال، بـا توجه به ناگهانی بودنِ مرگ، زمانی انسان می تواند مرگ و ممات لِلّه داشته باشد که حیات او لِلّه و الهی باشد. اگر انسان در حالِ حیاتِ خود، مراقب دست و پا و چشم و گوش و قلب خود باشد و به فرایض دینی اعم از نماز، روزه، حجاب و... اهتمام ورزد و بطور کلّی در حال تسلیم و عبودیّت زندگی کند، در حال تسلیم و عبودیّت هم از دنیا خواهد رفت.

     نکته ای که توجه به آن حائز اهمیّت می باشد، این است که: برای اینکه انسان بتواند مراقب اعمالش باشد و در حال تسلیم از دنیا برود، لازم است که دست به دامان اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهمِ السَّلام) شود و ایمانش را به آن بزرگواران بسپارد تا از او مراقبت کنند. وقتی انسان در مسیر تسلیم و عبودیّت حرکت کند و دست به دامان امامت و ولایت گردد، مسلّماً که آن بزرگواران او را تنها نمی گذارند.

     این همه آیات قرآن کریم و احادیث حضرات ائمّۀ اطهار(عَلَيهِمُ­السَّلام) در مورد معاد، برای آن است که انسان از خواب غفلت بیدار شود. وجود مقدّس حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فرمودند: «اَلنّاسُ نِيامٌ فَاِذا ماتُوا انْتَبَهُوا»[4] مردمان در خوابند، پس زمانی که مردند، بيدار می شوند. تمام مردمان اعم از نیکوکار و بدکار، در لحظۀ مرگ وجود مقدّس حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) را می بینند «مَنْ يَمُتْ يَرَنی»[5]، لکن آن کسی که باایمان و تقوا و در حال تسلیم و عبودیّت از دنیا رفت، با لبخند آن حضرت مواجه می شود و کسی که دنیا را هدف قرار داد و فراموش کرد که در دنیا مسافر است، آن حضرت را با قهر و غضبشان ملاقات می کند.

 

[1]- ناگهانی (مبارکه يوسف(عَلَيهِ­السَّلام)/107).

[2]- بگو همانا نماز من و عبادتم و زندگیم و مرگم برای پروردگار عالميان است (مبارکه انعام/162).

[3]- مبارکه آل عمران/102

[4]- بحارالانوار، ج50، ص134

[5]- امالی مفيد، ص7