در جلسات سابق مطالبی در رابطه با بهينه ­سازی اوقات تعطیلی و فراغت فرزندان از کلام بزرگان استفاده گردید که در جزوة بیست و هشتم خرداد ماه بطور مبسوط بيان شده است و ذيلاً مطالبی در همين زمينه بصورت خلاصه استفاده می­شود:

     کودکان و نوجوانان و جوانانِ ما در حال حاضر و با وجود این همه وسعت تهاجم فرهنگی، از لحاظ معنوی بسیار در معرض خطر قرار دارند. بنابراين ضرورت دارد که در کنار این همه هزینه ­گذاری برای تغذیة ظاهری فرزندان و تحصیل علم آنان در مدارس غیرانتفاعی و انواع کلاس­های هنری و... توسّط معلم­های خصوصی، به جنبه ­های روحی و معنوی آنان نیز توجه نموده و در تنظیم برنامه ­های آنان و اوقات فراغتشان، در طول هفته، چند برنامه نیز برای تقویت جنبه­ های معنوی ایشان و رسانیدن حقایق توحیدی به آنان لحاظ کنیم، چراکه تقویت ایمان و دینداری فرزندان، از بزرگترین وظایف پدران و مادران و معلّمان محترم است.

     متأسّفانه برخی از جوانان در برخورد با برنامه­ های مسمومی که از طرف دشمنان طراحی شده و یـا در اثر معاشرت بـا دوستان، بـا فرهنگ­های نامساعد، کل سرمایة ایمانی خود را می­بازند و براستی که سرمایه ­باختة حقیقی، جوانی است که سرمایة ایمان خود را از دست داده باشد.

     مطلبی که در اینجا لازم به يادآوری می­باشد، این است که: یتیم، تنها به کسانی گفته نمی­شود که پدر و مادر و والدین خود را از دست داده باشند، بلکه در کنار یتیمان ظاهری، یتیمان معنوی هم وجود دارند که اوضاع آنها به مراتب وخیم­تر از یتیمان ظاهری است. یتیمان ظاهری، هرچند والدین خود را از دست داده ­اند، لکن سرمایه­ باخته نیستند، اما یتیمـان باطنی کـه از پدران معنوی خود جـدا شده ­اند، حقیقتـاً سرمایه­ باخته هستند. وقتی حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِه) فرمودند: «اَنَا وَ عَلِيٌّ اَبَوا هذهِ الْاُمََّة»[1]، معلوم می­گردد که یتیم حقیقی کسی است که از امامش جدا گشته و از دینش رها شده و فاصله گرفته است. حضرت امام حسن عسگری(عَلَيهِ ­السَّلام) به نقل از رسول اکرم(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِه) فرمودند: «اَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتيمِ الَّذِی انْقَطَعَ عَنْ اُمِّهِ وَ اَبيهِ يُتْمُ يَتيمٍ انْقَطَعَ عَنْ اِمامِهِ...»[2] شديدتر از يتيمىِ فرد بى ‏مادر و پدر، يتيمىِ آن كسى است كه از امامش دور افتاده است.

     حال قابل توجه است: شخصی که تلاش می­کند فردی را که از امام و دینش جدا شده، هدایت کند و بـه امامش برگرداند، از چه جایگاه رفیعه­ ای نزد خداوند متعال برخوردار است. حضرت امام حسن عسگری(عَلَيهِ­ السَّلام) در ادامه حدیث فوق می­فرمایند: «...اَلا فَمَنْ هَداهُ وَ اَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَريعَتَنا كانَ مَعَنا فِي الرَّفيقِ الْاَعْلی»[3]، آگاه باشيد، پس کسی که هدایت کند (جاهل را) و رشد دهد او را و تعليم دهد او را شريعت ما را، با ما در (مقام) رفیق اعلیٰ خواهد بود. از اينرو امید است که با اهتمام به این امر، به همراهی آن بزرگواران در مقام رفیق اعلی توفیق یابیم.

     با توجّه به مطالب مذکور، اهمیت مسئلة امر به معروف و نهی از منکر و تبیين حقایق و هدایت گمگشتگان روشن می­گردد. در اهمیت امر به معروف و نهی از منکر، همین بس که فریضة نماز که ستون دین است، با آن اقامه می­گردد. خداوند متعال در مبارکة آل ­عمران می­فرماید: «كُنْتُمْ خَيْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَاْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[4]، شما بهترین مردمی هستيد که خارج کرده شديد برای مردمان، امر به معروف و نهی از منکر می­کنید. یعنی شما به شرطی بهترین امت خواهید بود که در تکالیف خود در رابطه با امر به معروف و نهی از منکر ساعی و کوشا باشید. بنابراین مبادا مسئلة امر به معروف و نهی از منکر در میان جوانان ما کمرنگ شود، بلکه شایسته است که جوانان عزیز، در کنار سایر واجبات دینی، به این فریضة واجب دینی هم اهتمام کامل داشته باشند و از هر فرصتی برای این امر عظیم بهره گیرند. به عنوان نمونه: در عصر روز جمعه که گاهی دل مؤمنان دچار حزن و اندوه می­گردد، با رفتن به امام­زاده­ ها، از جمله حرم مطهّر جناب «حمزة بن موسی بن جعفر(عَلَيهِ ­السَّلام)» و صحبت با جوانانی که در آن مکان، ناآگاه از حقایق دینی، مشغول بازی با گوشی­های همراه خود هستند و ارشاد و ابلاغ حقايق به آنان، قلب شکستة حضرت امام زمان(عَجَّلَ­ اللهَ ­تَعالٰی ­فَرَجَهُ­ الشَّریف) را که شکسته­ ترینِ قلب­هاست، شاد کنند. اگر انسان توفیق هدایت کسانی را که سرمایة حقیقی­شان را باخته­ اند، پیدا کند، نقش محیی داشته و درواقع صفت محیی پروردگار بطور نسبی شامل حال او می­گردد، همانطور کـه از حضرت امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) مروی است که فرمودند: «مَنْ اَخْرَجَها مِنْ ضَلالٍ اِلَى الْهُدٰى فَكَاَنَّما اَحْياها وَ مَنْ اَخْرَجَها مِنْ هُدًى اِلی ضَلالٍ فَقَدْ قَتَلَها»[5]. بالاترین حیات بخشیدن، هدایت کردن و بدترین مرگ و کشتن، گمراه کردن انسان­ها است. بنابراین، لازم است که مسئلة ارشاد قلوب و احيای نفوس و هدايت گمگشتگـان برای جلب رضايت الهی و رضايت قلب حضرت امام زمان(عَجَّلَ­ الله­ تَعالي ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) را در اولویّت برنامه ­ها قرار داد.

     حق بعدی که در آیة شریفة مورد بحث بعد از حق ایتام مطرح شده، حق مساکین و فقرا است که انشاء­الله تعالی در جلسات آینده از قول خداوند متعال و مکتب اهل­بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم­ السَّلام) استفاده خواهد شد.

 

1- من و علی دو پدر اين امّت هستيم (بحارالانوار، ج23، ص259).

2- الاحتجاج على اهل اللجاج، ج‏1، ص16

3- الاحتجاج على اهل اللجاج، ج‏1، ص16

4- مبارکه آل­ عمران/110

5- هر كه او (انسان) را از گمراهى به سوی هدايت آورد، گويا او را زنده داشته و هر كس او را از هدايت به گمراهى كشاند، البته كه او را كشته باشد (بحارالانوار، ج71، ص401).