با توجّه به اينکه وجود مقدّس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ)، فضل عظيم پروردگار، روز مقدّس مبعث، فضل بزرگ الهی، امامت و ولايت، فضل عظيم خداوند و حضرت ولیّ­عصر(عجِّل ­اللهُ ­تعالی ­فَرَجَهُ ­الشَّريف) فضل عظيم پروردگار می­باشند، لذا روز مقدّس نيمة شعبان نيز که منتسب به حضرت امام ­زمان(عجِّل­ اللهُ­ تعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) است، فضل بزرگ الهی می­باشد و ما شيعيان، به شادمانی اهل ­بيت(عَلَيهم­ السَّلام)  شادمان هستيم «رَحِمَ اللَّهُ‏ شيعَتِنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طينَتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلايَتِنا يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا وَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا»[1]، خدا رحمت كند شيعيان ما را كه از زيادى گل ما بوجود آمده و با آب ولايت ما عجين شده‏اند، در غم ما غمگين و در شادى ما شادمانند.

     در مسألة مهدويّت و امام ­زمان ­شناسی و انتظار و ظهور، دو مطلب اساسی مطرح می­شود، اوّل: امام­ شناسی و امام­ زمان ­شناسی و شناخت امامت و ولايت و انتظار و ظهور و مهدويّت است. دوّم: ويژگی­های يک جوان منتظر و اينکه چگونه می­توان به منتظران پيوست و در رديف منتظران ظهـور قرار گرفت و از يـاران و انصـار و اعـوان امـام زمان(عجِّل­ اللهُ­ تعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) و جوان مهدوی محسوب گشت و باعث شادمانی رسول خدا(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و آل ­طاهرين و امام زمان(عجِّل­ اللهُ ­تعالی ­فَرَجَهُ ­الشَّريف) گرديد و در تعجيل امر ظهور آن حضرت مفيد واقع شد؟

     البتّه مطلب سوّمی هم هست که زياد نافع و به مقصد­ رساننده نيست و آن تحقيق و تجسّس در سنّ و قيافه امام(عَلَيهِ ­السَّلام) و اينکه آيا 313 نفر به حدّ نصاب رسيده ­اند و آن حضرت کی و کجا ظهور می­کنند و آيا علائم ظهور تحقّق يافته است؟ خروج صوفيانی چگونه صورت می­گيرد؟ و بطور کلّی سوالاتی در مورد علائم ظهور و نيز ختم گرفتن برای رؤيت ظاهری امام(عَلَيهِ­ السَّلام)، که استفاده شده رؤيت ظاهری کمال ­بخش و نجات­ دهنده نيست و حضرت امام زمان(عجِّل­ اللهُ­ تعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) انتظاری که از جوانان مهدوی دارند، اين است که به دو مطلب اوّل توجّه کنند.

     پس آنچه نافع می­باشد، تحقيق و تفحّص در مورد عوامل تعجيل ظهور و تلاش در فراهم آوردن آنها در وجود خود می­باشد تا اين تلاشها منتهی به امام ­ياوری و بالأخره امام ­آوری گردد که برای اين امر، اوّلين مسأله شناخت امام(عَلَيهِ­ السَّلام) است که در اين مورد، چند مطلب بطور خلاصه و در چند شماره استفاده می­شود:

     1- امام(عَلَيهِ­ السَّلام)، قلب عالم امکان: مرحوم شيخ صدوق می­فرمايند: «قلب بـا آنکه از ساير اعضا و جوارح پنهان است، نه بـا چشم ديـده می­شود، نه لمس می­گردد و نه بوئيدنی است، ولی مدبّر اعضای ديگر است و اگر قلب نباشد و نتپد، صلاح و سلامت اعضا از بين می­رود و کارشان به هم می­خورد. پس اندام و اعضا، برای سلامتی و تداوم کارشان، نيازمند قلب هستند. جهان نيز همين­سان نيازمند امام و حجّت الهی است و صلاح و بقاء گيتی، بسته به وجود امام(عَلَيهِ­ السَّلام) است»[2].

     2- امام(عَلَيهِ­ السَّلام)، واسطة فيض الهی: تمام فيض­ها در عالم، توسّط امام(عَلَيهِ­ السَّلام) جاری می­شود و امام(عَلَيهِ­ السَّلام) واسطة فيض پروردگار می­باشند. همانطور که سلامتی اعضا و جوارح و خون­رسانی به آنها توسّط قلبِ ظاهر صورت می­گيرد، همانگونه حيات ­رسانی و بقاء حيات معنوی انسان، توسّط امام(عَلَيهِ­ السَّلام) است. قوام آسمان و زمين به وجود مقدّس امام(عَلَيهِ­ السَّلام) است و وجود امام(عَلَيهِ­ السَّلام) انسانها را از نابودی حفظ می­کند و روزی­ها، اعم از روزی­های مادّی و معنوی توسّط ايشان جاری می­گردد «وَ بِيُمنِهِ رُزِقَ اوَرٰی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الاَرْضُ وَ السَّماءُ»[3]، «بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّماء»[4]، «بِكُمْ تُنْبِتُ الْاَرْضُ اَشْجارَها وَ بِكُمْ تُخْرِجُ الْاَرْضُ ثِمارَها ... بِكُمْ يَكْشِفُ اللَّهُ الْكَرْب‏»[5].

     خدای سبحان در سورة مبارکة دهر می­فرمايد: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلىٰ‏ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ اَسيراً»[6]، همة مردم، مسکين درگاه الهی هستند و تمام روزی­ها توسّط امام(عَلَيهِ ­السَّلام) بر ايشان جاری می­شود. باران به اذن ­الله، به فرمان ايشان می­بارد، خورشيد به فرمان ايشان می­تابد و اين امر مبالغه نيست، چراکه همه جز به اذن خداوند نمی­باشد.

     3- امام(عَلَيهِ­ السَّلام)، مظهر اوصاف الهی: اگر خداوند متعال «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»[7] است، امام(عَلَيهِ­ السَّلام) هم به اذن ­الله، اينچنين است و علم اوّلين و آخرين را به اذن­ الله دارد. حضرت امام­ علی(عَلَيهِ­ السَّلام) فرمودند: «هر آيه ­ای که نازل شود، علم آن نزد من است، می­دانم کجا نازل شده است، شب يا روز، در سفر يا حضر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه يا عامّ و خاصّ آن را می­دانم، همچنين می­دانم برای چه و در شأن چه کسی نازل شده است تا قيامت»[8]. حضرت امام صادق(عَلَيهِ ­السَّلام) نيز فرمودند: «ما درخت تناور نبوّت، خانة رحمت، کليدهای حکمت، معدن علم، محل رفت و آمد ملائکه و جايگاه سِرّ خداييم»[9]. يعنی امامان(عَلَيهِم ­السَّلام) احاطة علمی و اشراف به تمام عالم دارند. وقتی تمام عالم، محضر امام(عَلَيهِ­ السَّلام) است و همه در اشراف امام(عَلَيهِ ­السَّلام) قرار دارد، پس اعمال ما هم تحت اشراف امـام(عَلَيهِ ­السَّلام) می­باشد. امام صادق(عَلَيهِ ­السَّلام) فرمودند: «چرا پيامبر را ناراحت می­کنيد؟ شخصی پرسيد: چگونه پيامبر را ناراحت می­کنيم؟ حضرت فرمودند: مگر نمی­دانيد کـارهای شمـا بر رسول خدا(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) عرضه می­شود و چون گناه را می­بينند، ناراحت می­شوند؛ پس پيامبر را (با گناهانتان) ناراحت نکنيد بلکه ايشان را (با اعمال خوبتان) خشنود سازيد»[10]. خداوند متعال در سورة مبارکة توبه می­فرمايد: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون‏»[11]، بگو خداوند و رسول او و مؤمنين، اعمال شما را می­بينند. آری، امام(عَلَيهِ­ السَّلام) که به اذن ­الله مظهر اوصاف الهی می­باشند، مظهر علم و قدرت پروردگار هستند. امام(عَلَيهِ­ السَّلام) قدرت ­الله، عين ­الله، اُذُن­ الله و يد ­الله می­باشد و اين است معنای مظهر اوصاف پروردگار بودن.

     4- خالی نبودن روی زمين از حجّت معصوم: به فرمودة امام سجّاد(عَلَيهِ­ السَّلام)، از آغاز خلقت تا پايان آن، روی زمين خالی از حجّت خداوند، اعم از آشکار يا پنهان نخواهد بود «اَنَّ الْاَرْضَ لا تَخْلُو مِنْ حُجَّةِ اللّهِ عَلی خَلْقِهِ اِلىٰ يَوْمِ الْقِيامَة»[12] و تا قيامت، اينچنين خواهد بود و حجّت خداوند، يا به عنوان نبی و پيامبر، و يا امام و ولی می­باشد. حضرت امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمايند: «اَلْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْق‏»[13]، حجت (خداوند) قبل از مردم و با مردم و بعد از مردم خواهد بود.

     5- امام(عَلَيهِ ­السَّلام)، عامل اکمال دين و اتمام نعمت و رضايت پروردگار: به وسيلة امام(عَلَيهِ­ السَّلام) دين کامل شده و نعمت تمام گشته و خداوند راضی شده است «اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْاِسْلامَ ديناً»[14].

     6- امام(عَلَيهِ­ السَّلام)، باب­الله و باب رسول ­الله(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ): خداوند متعال در قرآن کريم می­فرمايد: «لَيْسَ الْبِرُّ بِاَنْ تَاْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقىٰ‏ وَ اْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ اَبْوابِها»[15]، به خانه ­ها از درهای آن وارد شويد و درهای پروردگار، همان باب رسول ­الله(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) و باب امامت و ولايت است. در مشهد مقدّس به هنگام دخول به حرم مطهّر، اينچنين اِذن دخول می­خوانيم که: «اَللَّهُمَّ اِنّي وَقَفْتُ عَلىٰ بابٍ مِنْ اَبْوابِ بُيُوتِ‏ نَبِيِّكَ‏»، خداوندا، همانا من ايستاده­ام بر دری از درهای خانه ­های پيامبرت. وجود مقدّس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و آل طاهرينشان باب­ الله هستند و انسان بجز از باب پيامبر(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) و امام(عَلَيهِ­ السَّلام)، از هر دری که بخواهد وارد شود، پشت در و انحرافی و بيراهه است و باب اصيل، وجود پيامبر(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) و امام(عَلَيهِ­ السَّلام) است. حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «اَنَا مَدينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بابُها فَمَنْ اَرادَ مَدينَةَ الْعِلْمِ فَلْيَاْتِها مِنْ بابِها»[16]، «اَنَا مَدينَةُ الْحِكْمَةِ وَ هِيَ الْجَنَّةُ وَ اَنْتَ يا عَلِيُّ بٰابُها»[17]. از حضرت امام صادق(عَلَيهِ ­السَّلام) نیز روایت شده است: «كانَ اَميرُالْمُؤْمِنينَ(عَلَيهِ ­السَّلام) بابَ اللّهِ الَّذي لا يُؤْتی اِلّا مِنْه‏ ُ وَ سَبيلَهُ الَّذي مَنْ تَمَسَّكَ بِغَيْرِهِ هَلَك وَ كَذلِكَ جَرى حُكْمُ الْـاَئِمَّةِ(عَلَيهِم ­السَّلام) بَعْدَه‏‏ ُ واحِداً بَعْدَ واحِد»[18]. باز از حضرت امـام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) روايت شده است: «اَلْاَوْصِياءُ هُمْ اَبْوابُ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّتي يُؤْتىٰ مِنْها وَ لَوْلاهُمْ ما عُرِفَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلّ‏»[19] امامان، ابواب خدای عزّ و جلّ هستند که بايد از آن درها وارد شد و اگر آنان نبودند، خداوند شناخته نمی­شد. در دعای ندبه می­خوانيم: «لَوْ لا اَنْتَ يا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي‏»، اگر يا علی، تو نبودی، بعد از من مؤمنان شناخته نمی­شدند. يعنی حقّ و باطل مشخّص نمی­شد و صف­ها متمايز نمی­گشتند. و نيز در همين دعا حضرت امام زمان(عجِّل ­اللهُ ­تعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) را اينچنين خطاب می­کنيم که: «اَينَ بابُ اللّهِ الَّذي مِنْهُ يُؤْتىٰ» کجاست باب خداوند که از آن وارد شوند. از وجود مقدّس حضرت پيامبر اسلام روايت شده است: «اِذا كانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ اَقامَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَبْرائيلَ(عَلَيهِ ­السَّلام) وَ مُحَمَّداً(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) عَلَى الصِّراطِ لٰا يَجُوزُ اَحَدٌ اِلّا مَنْ كانَ مَعَهُ بَراءَةٌ مِنْ عَلِيِّ بْنِ اَبي طالِبٍ»[20] زمانی که قيامت برپا شود، خداوند جناب جبرئيل و حضرت محمّد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) را در صراط مأمور می­کند که هيچ کس از آن عبور نکند، مگر کسی که از حضرت علی بن ابيطالب(عَلَيهِ­ السَّلام) نامة تبرئه داشته باشد. يعنی جواز عبور از صراط مستقيم، پذيرش ولايت حضرت علی(عَلَيهِ ­السَّلام) است. همچنين حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) فرمودند: «سوگند به عزت و جلال پروردگارم كه او (حضرت امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام)) دروازه خداوند است كه جز از طريق او نمى‏ توان وارد شد و او صراط مستقيم‏ است‏ و او كسى است كه در روز قيامت از ولايت او پرسيده خواهد شد»[21]. همانطور که در زيارت حضرت امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام) آمده است: «سلام بر تـو ای اميرمؤمنان، سلام بر تو ای دوست خدا ... و صـاحب راه مستقيم»[22] و در زيـارت جـامعه می­خوانيم: «اَنْتُمُ الصِّراطُ الْاَقْوَمُ وَ شُهَداءُ دارِ الْفَناءِ وَ شُفَعاءُ دارِ الْبَقاء»، شما صراط پايدار و مستقيم و شاهدان دار فانی و شفيعان دار بقا هستيد.

     بنابراين معلوم می­شود که جز باب امامت و ولايت که باب ­الله و باب رسول ­الله(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) می­باشد، تمام راهها بيراهه است و جز از اين راه نمی­توان به خداوند رسيد.

     7- امام(عَلَيهِ­ السَّلام) قلعة استوار الهی: همانطور که در حديث قدسی آمده است: «وَلايَةُ عَلِيِّ بْنِ اَبي طالِبٍ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابِي‏»[23]، همچنين از حضرت امام رضا(عَلَيهِ­ السَّلام) مذکور است: «لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابي ... فَلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَةُ نادٰی بِشُرُوطِها وَ اَنَا مِنْ شُرُوطِها»[24]، «لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ» قلعه من است، پس هر كس که به قلعة من داخل گردد، از عذاب من ايمن خواهد بود ... پس زمانی که حركت كرد کاروان، آن جناب با صدای بلند فرمودند: اين شروطى دارد، و من خود از جمله شروط آن هستم.‏

     8- امام(عَلَيهِ ­السَّلام)، ماء مَعين و آب حيات: همانطور که آب ماية حيات است و حيات هر موجود زنده­ای به آب بستگی دارد «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ»[25]، همانگونه امام(عَلَيهِ­ السَّلام) هم آب معين هستند و حيات معنوی انسان در پرتو وجود امام(عَلَيهِ­ السَّلام) است. همانطور که يکی از القاب حضرت امام زمان(عجِّل ­اللهُ ­تعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) «ماء معين» می­باشد.

     مطالب مذکور مختصری در مورد شناخت نسبی امام(عَلَيهِ­ السَّلام) است که مقدّمة امام­ زمان ­شناسی و شناخت ظهور و مهدويّت می­باشد، وگرنه امام(عَلَيهِ ­السَّلام)، دريای بی­ منتهايی است کـه شنـاخت ايشان برای انسـانِ غير­معصوم امکان­پذير نيست.

 

1- بيان نورانی حضرت امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام)؛ الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص468

2- اکمال الدّين، شيخ صدوق، ص210

3- و بـه برکت او روزی به خلق می­رسد و به وجود او ثابت شده است زمين و آسمان (مفاتيح ­الجنان، بخشی از دعای عديله).

4- به واسطة شما (خداوند بر ما) باران رحمت نازل می­کند و به واسطة شما آسمان را بپا داشت (مفاتيح الجنان، بخشی از زيارت جامعة کبيره).

5- به وسيلة شماست که درختان در زمين می­رويند و به برکت وجود شماست که زمين ثمر می­دهد ... و به واسطة شما خداوند غم و اندوه را برطرف می­کند (مفاتيح ­الجنان، فرازی از زيارت مطلقة حضرت امام حسين(عَلَيهِ ­السَّلام)).

6- و اطعام می­کنند طعام را با وجود علاقه به آن، به مسکين و يتيم و اسير (مبارکه دهر/8).

7- دانای پنهان و آشکار (مبارکه انعام/73).

8- تحف العقول، ص183

9- اصول کافی، ج1، ص278

10- اصول کافی، ج1، ص276و277

11- و بگو: عمل كنيد، پس به زودی خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى‏بينند (مبارکه توبه/105).

12-  همانا زمين خالی نخواهد بود از حجت الهی بر مردمش تا روز قیامت (بحارالانوار، ج51، ص160).

13- بحارالانوار، ج23، ص38

14- امروز، كامل كردم برای شما دينتان را و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و راضی شدم برای شما اسلام را به عنوان دين ‏(مبارکه مائده/3).

15- كارِ نيك، آن نيست كه از پشتِ خانه ‏ها وارد شويد؛ بلكه نيكى اين است كه پرهيزگار باشيد و از درِ خانه ‏ها وارد شويد (مبارکه بقره/189).

16- من شهر علم هستم و علی درِ آن است، پس کسی که اراده کند شهر علم را پس بايد بيايد از درِ آن (تحف­ العقول، ص430)

17- من شهر حکمت هستم و آن بهشت است و تو يا علی درِ آن هستی (امالی صدوق، ص388).

18- اميرالمؤمنين(عَلَيهِ­ السَّلام) باب الله است كه نتوان بسوى خدا رفت مگر از آن در و راهی است که هر کس غير از آن برود، هلاک می­شود و اينچنين جاری است حکم تمام امامان بعد از او يکی پس از ديگری (ارشاد القلوب، ج2، ص255).

19- الكافي، ج‏1، ص193

20- ارشاد القلوب، ج‏2، ص257

21- سيماى امام على(عَلَيهِ­ السَّلام) در قرآن، ترجمة شواهد التنزيل، ص34

22- کامل الزّيارات، ص127؛ فرازی از زيارت قبر اميرمؤمنان علی(عَلَيهِ­ السَّلام)

23- ولايت علی بن ابيطالب قلعة محکم من است و هر کس داخل شود به قلعة من، ايمن گردد از عذاب من (الجواهر السنية،كليات حديث قدسى، ص526).

24- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص7

25- و قرار داديم از آب هر چيزی را زنده (مبارکه انبياء(عَلَيهم­ السَّلام)/30).