دين اسلام، کوثر است. وحی و نبوّت، کوثر است. قرآن، کوثر میباشد. ولايت، کوثر است و تماماً سرچشمه گرفته از توحيد میباشند که حقيقت کوثر است. وجود مقدّس حضـرت پيـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)، عالیترین مصداق کوثر هستند. حضرات معصومين(عَلَيهِم السَّلام) هم که قرآن مجسم هستند و دين و قرآن به معنای حقيقت کلمه در وجودشان محقق شده، کوثر هستند. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام)، کوثر هستند و يکی از مصاديق بارز کوثر، وجود اطهر حضرت فاطمة زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) میباشند که در آستانة ولادت باسعادتشان قرار داريم و خدای سبحان در تولد آن حضرت به رسول گرامی خود فرمود: «اِنّا اَعطَیناکَ الکَوثَر»[1] و آن بزرگوار، علاوه بر اينکه خودشان کوثر هستند، مادر يـازده کوثر جوشـان نيز میباشند. چشمة جوشان و جاويدان امامت الی يوم القيامه، از آن بزرگوار نشأت گرفته و جاری شده و آن بزرگواران در عرض 250 سال آمده اند تا جهانيان را به کوثر برسانند. آن بزرگواران آمدند تا به ما درس کوثر بدهند. خدای سبحان در قرآن کريم به انسان درس کوثر شدن میدهد و اعزام رسل برای اين است که به امتها درس کوثر شدن بدهد. وضع عبادات و تکاليف نيز برای اين است که انسان را به سرچشمة کوثر برسانند.
حال اگر امکان کوثر شدن برای انسان وجود نداشت و خداوند متعال، ودايع کوثر شدن را در وجود انسان تعبيه نمی فرمود، هيچوقت دين، دين کوثر نبود و مادرمان کوثر نبودند و خدای سبحان آن بزرگواران را بـه عنوان الگوی کوثر معرفی نمیفرمود. وقتی حضرت پيـامبر اسلام (صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)، مادرمان حضرت فاطمة زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) را اسوة حسنه معرفی فرمودند و آن بزرگوار کوثر هستند، پس کوثرها ارسال شدند که درس کوثر شدن بدهند و همة انسانها بالقوّه کوثر هستند، همانطور که بالقوّه، خليفةالله و مسجود فرشتگان میباشند. آری، معنای کوثر همين است و کوثران ارسال شدهاند تا انسان با اقتدا و تبعيت از ايشان به مقام کوثر نائل آيد.
البته کوثر شدن مراتب دارد و مقام نسبی است و هر کسی به ميزان عمل به کوثر دين و الگوهای دينی، از مقام کوثر بهره مند میگردد. انسان هر قدر مطيع دين و توحيد و ولايت باشد، به آن ميزان، کوثر در وجودش محقق میگردد. ايمان مؤمن حقيقی در اعمالش ظهور دارد و توحيد در تسليم و انقياد و اطاعت، متجلّی است ولذا انسان به ميزان تسليم و اطاعت موحّد محسوب میشود و به ميزان پرهيز از معاصی و انجام واجبات، مؤمن میباشد. موحّد واقعی به کسی گفته میشود که تسليم دين و قانون الهی است. وقتی دين، کوثر است و ايمان مؤمن، در عملش متجلی است و خداوند در کتابش درس کوثر شدن میدهد، به ميزان عمل به قرآن کريم، کوثر در وجود انسان تحقق يافته و به آن ميزان به مادرش حضرت فاطمة زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) متصل میشود.
با توجّه به اينکه در روز قيامت صورتها به سيرتهاست و سيرتها با عمل انسان ساخته میشود، لذا مؤمنان حقيقی در زيباترين چهره محشور میشوند و اين زيبايي، محصول عمل به کوثر است و مؤمنان که به کوثر عمل کرده اند، در روز قيامت، وجيه میگردند و به اين علّت فرمودند: «وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّا عَمِلُوا»[2]. توحيد در عمل متجلی است و مؤمن با عمل معرفی میشود. کوثر ثروتی است که انسان با خودش به سرای ديگر میبرد. همانطور که وقتی انسان میخواهد به کشور ديگری مسافرت کند، بايد ارزی تهيه کند که قابل خريد و فروش در آن کشور باشد، همانگونه برای سفر جهان آخرت، بايد ارز و سرمايهای تهيّه نمايد که در آنجا قابل قبول باشد و آن، ثروت کوثر و سرماية ايمان است که با عمل تأمين میگردد. روح انسان به شکل عمل اوست و انسان با چهرة عملش محشور میشود. هر قدر انسان به کوثر دين عمل نمود و از کوثران حقيقی تأسّی کرد، چهرة جانش وجيه و زيبا میگردد.
حضرت زهرا(سَلامُ اللهِ علیها) عاليترين الگو و اسوة رسيدن بـه مقام کوثر میباشند. خداوند متعال مقامات معنوی را به هيچکس رايگان اعطا نفرموده است و امتيـازهـای موروثی برای انسـان فضيلت محسوب نمیشوند، چراکه صاحبش هيچ زحمتی برای آن نکشيده است. اگر کسی چهرة زيبا يا ثروت سرشار دارد، فضيلت محسوب نمیشود. کمال آن است که انسان زيبايي جان را تحصيل کند و به کوثر قرآن عمل نمايد تا کوثر گردد. اگر انسان در دنيا به کوثر دين عمل کرد، به ميزان عمل، کوثر در جانش تحقق میيابد و روحش شکل میگيرد و با آن محشور میشود. شارع دين، حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)، صاحب کوثر هستند و حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) ساقی کوثر میباشند و کسی که در دنيا به کوثر دين عمل نمود، در آخرت که روز تجسم اعمال است، از چشمة کوثر، در محضر صاحب کوثر و از دست ساقی کوثر سیراب خواهد شد. همچنین است وجود مقدّس حضرت فاطمة زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) که کوثر مجسّم و حقیقت کوثر میباشند و پیروان حقيقی و واقعی ايشان از دست آن حضرت سیراب خواهند شد «اَللّهُمَّ ارْزُقنا».
پس وقتی حضرت فاطمة زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) کوثر مجسّم هستند و استفاده شد که امتیازات موروثی فضیلت حقیقی محسوب نمیگردند، پس پُرواضح است که وجود مقدّس حضرت فاطمة زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها)، این مقام کوثر را نه به دلیل اینکه فرزند حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) یا همسر حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) هستند و فرزندانشان حضرات امام حسن و امام حسين(عَلَيهِم السَّلام) میباشند، دریافت نمودهاند، بلکه آن بزرگوار، با عمل صالح به حقیقت کوثر دست یافتهاند و مقام کوثر ایشان اکتسابی و تحصیلی میباشد. مؤیّد این مطلب بیان نورانی وجود مقدّس حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) است که فرمودند: «يا فاطِمَةُ اعْمَلي فَاِنّي لا اَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئا»[3]. یعنی ای فاطمه از منِ پیامبر که پدرت هستم برای تو کاری ساخته نیست، خودت برای خودت کار کن و مهد بگستران. در اینجا معلوم میشود که سادات نباید به سیادت خود تکیه کنند و این تفکّر که سیّد نمیسوزد، تفکّری خام و باطل است؛ سیّد با عملش سیّد است، سیّد قریشی باشد یا غلام حبشی، فقط با عمل به کوثر قرآن، محاسبه میگردد. سيّد و شیعة حقيقی کسی است که در اعتقاد و اخلاق و عمل شبیه مولایش باشد و به سرچشمة کوثر دست یافته باشد. «افرادی به حضور مبارک حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) رسيدند و عرض کردند: ما شیعة شما هستیم، حضرت فرمودند: پس چرا من علائم شیعه بودن را در شمـا نمیبینم؟»[4]، چراکه شیعة واقعی کسی است که کوثر دین در وجودش محقّق شده باشد.
1- همانا ما عطا کرديم به تو کوثر را (مبارکه کوثر/1).
2- و از برای هر يک درجاتی است از آنچه عمل کردند (مبارکه انعام/132).
3- ای فاطمه، عمل کن (برای خودت)، پس همانا من مالک نمیباشم از خداوند چيزی (بحارالانوار، ج22، ص464).
4- ارشاد القلوب، ج1، ص108