خداوند متعال در قرآن کريم ده ها بار انسان را با اوصافی نکوهش و مذمّت فرموده و در موارد ديگری با اوصاف نيکويی او را تجليل می­فرمـايد. يعنی انسـان مجموعه­ای از فضيـلت­ها و رذيلت­هاست. به بيان ديگر، انسان زيباترين موجود و زشت­ترين موجود است. بطوری که وقتی انسان قوس نزولی را طی می­کند، خداوند متعال در مورد او می­فرمايد: «اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی‏ خُسْر»[1]، «اِنَّ الْاِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً»[2]، «كانَ الْاِنْسانُ عَجُولاً»[3]، «خُلِقَ الْاِنْسانُ ضَعيفا»[4]، «اِنَّ الْاِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُود»[5]، «كانَ الْاِنْسانُ اَكْثَرَ شَیْ‏ءٍ جَدَلا»[6]، «كانَ الْاِنْسانُ قَتُوراً»[7]، «اِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولا»[8]، «اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً»[9]، «وَ اِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً»[10]، «قُتِلَ الْاِنْسانُ ما اَكْفَرَهُ»[11]. لکن همين انسان که دارای اوصاف مذموم و زشت و ناپسند است، وقتی قوس صعودی را طی می­کند، دارای چنان اوصاف پسنديده ­ای می­گردد که خداوند متعال می­فرمايد: «لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی‏ آدَم‏»[12]، «لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ فی‏ اَحْسَنِ تَقْويم‏»[13] و يا امام محمّد باقر(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمايند: «اَنَّ اللهَ خَلَقَ آدَمَ عَلى‏ صُورَتِه‏‏»[14] خداوند او را به جمال خود خلق فرمود و او را تا خليفة­اللّهی بـالا برد، همانطور کـه خداوند متعـال به فرشتگـان می­فرمايد: «اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَليفَةً»[15]. دستور سجده بر حضرت آدم(عَلَيهِ ­السَّلام) درواقع سجده بر مقام شامخ انسانيّت با آن همه ودايع و مظهريّت است.

«ای نقد اصل و فرع، ندانم چه گوهری

                                             کز آسمان تو برتر و از خاک کمتری»[16]

     حال، انسانی که در مرحله ­ای مسجود فرشتگان می­شود، چطور می­شود که گاهی چنان پست می­گردد که مورد مذمّت پروردگار قرار می­گيرد؟ چگونه می­شود که انسان اينچنين در دو بُعد متضاد قرار می­گيرد؟ پاسخ اين است که: انسان، موجودی دو بُعدی است، هم بُعد طبيعی دارد و هم بُعد فطری. فضايل انسان مربوط به بُعد آسمانی و فطری اوست و زشتی­ها و رذايل، مربوط به بُعد زمينی اوست که با حيوانات مشترک است. حال وقتی انسان تحت تعاليم آسمانی حضرات انبياء و اوصياء(عَلَيهِم ­السَّلام) قرار می­گيرد که مطابق با فطرت آسمانی اوست، فطرت او شکوفا می­گردد و اين زيبايی­ها در وجود او عينيّت می­يابد و چنان زيبا می­شود که به مقام خليفة­اللّهی رسيده و مسجود فرشتگان می­شود. امّا وقتی انسان بُعد طبيعی خود را فعّال کرده و نور فطرت خود را خاموش می ­نمايد، به مسير سراشيبی می­افتد. انسان تنها موجودی است که هم در قوس صعودی همتا ندارد و هم در قوس نزولی. تکامل انسان در قوس صعودی و سقوط او در قوس نزولی بی­ نهايت است. در قوس نزولی چنان پست می­شود و سقوط می­کند که از بهائم پست­ تر می­گردد «اُولئِكَ كَـالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلّ‏»[17] و در قوس صعودی بـه حدّی رشد می­کند که هيچ مَلَک مقرّبی توان رسيدن به آن مقام را ندارد، همانطور که حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) فرمودند: «لی‏ مَعَ‏ اللهِ‏ وَقْتٌ لا يَسَعُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِیٌّ مُرْسَل»[18] من با خداوند اوقاتی دارم که نه فرشتة مقرّب و نه رسول مُرسلی اين اوقات را نداشته ­اند. همچنين در شب مقدّس معراج، آن بزرگوار آنچنان صعود کردند و از آسمان هفتم بالاتر رفتند که جناب جبرئيل(سَلامُ­ اللهِ­ عَلَيه) نتوانستند به آنجا بيايند «لَوْ دَنَوْتُ بِقَدْرِ الاَنمُلَةِ لَاحتَرَقتُ»[19].

«اگر يک سر موی برتر پَرَم                      فروغ تجـلّی بسوزد پرم»[20]

     پس قدرت صعود و تکامل و سقوط و انحطاط انسان، نامحدود است. وقتی انسان تحت تربيت مربّيان آسمانی قرار می­گيرد، به آن مقامات عاليه صعود می­کند، لکن وقتی غفلت می­ورزد، از حيوانات پست­تر می­شود. يهوديان، چون فطرت الهی خود را خاموش کردند و جهت طبيعی خود را فعّال نمودند و طبيعتِ سرکش خود را آزاد گذاشتند، لذا هبـوط و سقوط کردند و مجموعه­ ای از رذايل و زشتی­ها شدند.

 

1- همانا انسان البتّه در زيانکاری است (مبارکه عصر/2).

2- همانا انسان خلق شده حريص (مبارکه معارج/19).

3- پیوسته انسان عجول است (مبارکه اِسراء/11).

4- خلق کرده شد انسان ضعيف (مبارکه نساء/28).

5- همانا انسان به پروردگارش البتّه ناسپاس است (مبارکه عاديات/6).

6- پیوسته انسان در اکثر چيزها مجادله می­کند (مبارکه کهف/54).

7- انسان پيوسته تنگ­نظر است (مبارکه اِسراء/100).

8- همانا او (انسان) پيوسته ظلم­ کنندة نادان است (مبارکه احزاب/72).

9- زمانی که مسّ کند او را بدی، جزع­کننده است (مبارکه معارج/20).

10- و زمانی که برسد به او خيری، منع­ کننده است (مبارکه معارج/21).

11- مرگ باد بر انسان به سبب کفرش (مبارکه عبس/17).

12- البتّه به تحقيق گرامی داشتيم فرزندان آدم را (مبارکه اسراء/70).

13- البتّه به تحقيق خلق نموديم انسان را در بهترين جايگاه (مبارکه تين/4).

14- اينکه خداوند خلق نمود انسان را بر صورت خود (کافی، ج1، ص328).

15- همانا من قراردهنده­ ام در زمين جانشين (مبارکه بقره/30).

16- نراقی

17- آن گروه مانند چهارپايان هستند، بلکه ايشان پست ­ترند (مبارکه اعراف/179).

18- بحارالانوار، ج18، ص360

19- اگر نزديک شوم به اندازة يک بند انگشت، البتّه می­سوزم (احتجاج، ترجمه غفارى مازندرانى، ج‏1، ص175).

20- سعدی(عَلَيهِ ­الرَّحمَة)