در بخش دوّم آية شريفة مورد بحث، در بيان گناهان غير از شرک می­باشد که اگر صاحبش بدون توبه از دنيا رود، تحت شرايطی قابل آمرزش است. يکی از مواردی که باعث آمرزش گناهان می­شود، شفاعت است که البتّه شفاعت حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و آل­ طاهرينشان در هر شرايطی شامل حال گناه کار نمی­شود، همانطور که فرمود: «لا يَشْفَعُونَ اِلاّ لِمَنِ ارْتَضی»[1]، «مَنْ ذَا الَّذی يَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِه‏»[2].

     برخی از گناهان مشمول قانون شفاعت قرار نمی­گيرند که از جملة آنها سهل­ انگاری در نماز و سبک شمردن و استخفاف آن است. حضرت امام صادق(عَلَيهِ ­السَّلام) می­فرمايند: «لا يَنالُ شَفاعَتَنا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلاة»[3] شفاعت ما شامل حال کسی که نماز را سبک شمارد، نمی­ گردد. تارک نماز که حسابش جداست و حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) فرمودند: «مَنْ‏ تَرَكَ‏ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ كَفَر»[4]، لکن خداوند متعـال در قرآن کريـم در مـورد نمـازگزارانِ سهل ­انگار می­فرمايد: «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلّين﴿4 اَلَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون﴿5»[5].

     گناه ديگری که موجب می­شود انسان مشمول شفاعت قرار نگيرد، اين است که عذرخواهی و حليّت­ طلبی ديگران را نپذيرد، همانطور که حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) می­فرمايند: «يا عَلِیُّ مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صادِقاً كانَ اَوْ كاذِباً لَمْ يَنَلْ شَفاعَتی‏»[6] يا علی، کسی که عذرِ عذرخواهی را نپذيرد، چه صادق باشد، چه کاذب، شفاعت من به او نمی­رسد. از اينرو کسی که خطايی کرده و حقّی ضايع نموده و حال، عذرخواهی و طلب آمرزش می­کند، نگوييم که حلال نمی­ کنم، که اگر چنين باشد، مشمول شفاعت حضرات معصومين(عَلَيهِم ­السَّلام) قرار نمی­گيريم.

     همچنين همانطور که در جلسة سابق استفاده شد، پاره­ای اعمال موجب آمرزش گناهان می­شوند که از جملة آنها، دعای خير فرزند يـا متعلّم در حق پدر و مادر و معلّم است و همچنين اعمال خير می­باشند. البتّه هر گناهی بدون توبه مشمول آمرزش نمی­شود، همچنان که اگر خداوند متعال در سورة مبارکة انعام می­فرمايد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثالِها»[7]، در صورتی است که با منّت و آزار و اذيّت، عمل خير را باطل نکرده باشد. اگر اعمال خير را موريانة گناه از بين نبرده باشد، امکان دارد که باعث آمرزش پاره­ ای از گناهان شوند. همچنين استفاده شد که انجام ندادن گناهان کبيره موجب بخشوده شدن گناهان صغيره می­گردد. در مقابل، تکرار بر معصيت، موجب کبيره شدن گناه و عدم آمرزش آن می­شود، همانطور که پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «لا كَبيرَةَ مَعَ استِغفار وَ لا صَغيرَةَ مَعَ اِصرار»[8]. کسی که می­گويد: ای کاش گنـاه من همين بود، گناه صغيره­ اش تبديل به گناه کبيره می­شود. معتزله که گروهی از اهل تسنّن می­باشند، معتقدند که اگر کسی گناه کبيره انجام دهد و بدون توبه از دنيا برود، غفران الهی شامل حالش نمی­شود و مُخَلَّد در آتش می­ ماند و گناهکاران را مشرک می­ خوانند. امّا خدای سبحان با آية شريفة مورد بحث، راه اميد را می ­گشايد و علاوه بر اينکه به بندگانش در صورت توبه، وعدة آمرزش می­دهد، امکان بخشش در مورد پاره ­ای از گناهان را نيز بيان می­ فرمايد. توبه، نقداً و بدون قيد و شرط موجب آمرزش گناهان می­شود «مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً اَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللهَ يَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحيماً»[9]. خداوند متعال می­فرمايد: «قُلْ يا عِبادِیَ الَّذينَ اَسْرَفُوا عَلی اَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ اِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً»[10]. خداوند به شرط توبه تمام گنـاهان را می­ بخشد، ولذا باصرفه­ ترين راه برای بخشايش، توبه می­باشد. باب توبة پروردگار هميشه به روی بندگان باز است و توبه، وسيع­ترين بـاب رحمت الهی است. خداوند متعـال، برگ عدم سوء­پيشينه از بندگانش نمی­ خواهد، برای رفتن به درگاه الهی، وقت گرفتن لازم نيست و اگر انسان حقيقتاً پشيمان و نادم شود و توبه نمايد، مورد آمرزش الهی قرار می­ گيرد «يَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحيماً».

     آخرين راه بخشش الهی برای کسی که دستش از همه جا کوتاه شده و مورد شفاعت حضرات معصومين(عَلَيهِم ­السَّلام) قرار نگرفته و دعای خير ديگران برايش نجات ­بخش نبوده، شفاعت خدای سبحان است «آخَرُ مَنْ يَشفَعُ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمين»[11] آخرين شفيع، خود خداوند متعال است. اگر حکمت الهی ايجاب نمود و گناهکار قابل بخشش بود، خدای سبحان او را مورد عفو و آمرزش قرار می­دهد «اِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ اَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ». البتّه مشيّت پروردگار، آميخته با حکمت اوست و عفو و آمرزش و شفاعت پروردگار شامل حال کسی می­گردد که صلاحيّت و قابليّت باطنی داشته باشد. امام سجّاد(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمايند: «يا مَنْ لا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسائِل‏»[12].

     استاد جوادی آملی فرمودند: توبه و استغفار، هر دو ماية رحمت الهی هستند، ما بايد از گناه توبه کنيم و اين، واجب فوری است. خدای سبحان راهی نزديک و فوری به ما نشان داده تا نااميد نشويم و آن، دعاهايی است که به استغفار برمی­گردد و عصارة آن ادعيّه اين است: خدايا تو که غير از شرک را بی­توبه هم می ­بخشی و ما نيز مشرک نيستيم و تو را به عظمت و وحدانيّت می­پذيريم، پس گنـاهان ما را ببخش و اين همان استغفار است. حضرت امـام علی(عَلَيهِ ­السَّلام) به پيشگاه الهی چنين عرض می­کنند: «اِلهی! اَطَعتُ فی اَحَبِّ الاَشیاءِ اِلَيکَ وَ هُوَ التُّوحيد وَ لَمْ اَعصَکَ فی اَبغَضِ الاَشیاءِ اِلَيکَ وَ هُوَ الکُفر فَاغفِرْ لى ما بَينَهُما»[13] خدايا! من اطـاعت کردم تو را در محبوب­ترينِ چيزها نزد تو و آن توحيد است و نافرمانی نکردم تو را در مغبوض­ترينِ چيزها نزد تو و آن کفر است، پس ببخش برای من آنچه که ميان آن دو است.

 

1- شفاعت نمی­کنند مگر برای کسی که راضی باشد (مبارکه انبياء(عَلَيهِم­ السَّلام)/28).

2- کيست کسی که شفاعت کند نزد او مگر به اِذن او (مبارکه بقره/255).

3- بحارالانوار، ج47، ص8

4- کسی که ترک کند نماز را عمداً، پس در حقيقت کافر شده است (عوالی اللئالی، ج2، ص224).

5- پس وای بر نمازگزاران﴿4 کسانی که ايشان در نمازهايشان سهل ­انگارند﴿5 (مبارکه ماعون/4و5).

6- بحارالانوار، 74، ص47

7- کسی که عمل خيری بياورد، برای او ده پاداش است (مبارکه انعام/160).

8- نيست (گناه) کبيره­ای همراه با توبه و نيست (گناه) صغيره­ای همراه با اصرار (شهاب الاخبار با ترجمه، ص343).

9- کسی که انجام دهد عمل سوئی يا ظلم کند به خودش، سپس طلب آمرزش کند از خداوند، می­ يابد خداوند را آمرزندة مهربان (مبارکه نساء/110).

10- بگو ای بندگانِ من که اسراف کرده­ايد بر خودتان (در گناه)، نااميد نشويد از رحمت خداوند، همانا خداوند می ­آمرزد گناهان را همگی (مبارکه زمر/53).

11- علم اليقين، ج2، ص1325

12- ای کسی که تبديل نمی­کند حکمت او را سبب­ها (صحيفة سجّاديّه، دعای 13).

13- مناجات الهيات حضرت امير(عَلَيهِ­ السَّلام)، متن، ص5