خداوند متعال در قسمت پايانی آيۀ شريفۀ مورد بحث می­فرمايد: «وَ آتَيْنا مُوسى‏ سُلْطاناً مُبيناً». قوم بنی اسرائيل با وجود اينکه آن همه معجزات قابل توجه و اقناع کننده را به چشم خود ديدند، لکن باز از سر عناد و لجاج و حق­ ناپذيری گفتند: يا موسی خداوند را به ما نشان بده. نمونه­ای از معجزات قوم بنی ­اسرائيل عبارت بود از اينکه: فردی از بنی­اسرائيل کشته شده بود و قاتلش مشخص نبود، خداوند فرمود: گاوی را بکشيد و آن مرده را به قسمت هايی از بدنِ آن گاو بزنيد تا زنده بشود، و آنها به چشم خود ديدند که آن کشته زنده شد و قاتلش را معرفی کرد «وَ اِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادّارَاْتُمْ فيها وَ اللهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُون﴿72﴾‏‏ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها كَذلِكَ يُحْیِ اللهُ الْمَوْتى‏ وَ يُريكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴿73﴾‏»[1].

     نمونۀ ديگر از معجزات حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) اين بود کـه قوم بنی­اسرائيل به چشم خود ديدند که دريا خشک شد و دو طرف آن مانند دو کـوه در اطراف قرار گرفت و حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) و قوم بنی اسرائيل از دريا گذشتند و زمانی که آخرين نفر از بنی­اسرائيل خارج شد و آخرين نفر از فرعونيان وارد آب شد، آبها به هم پيوستند و فرعون و فرعونيان غرق شدند، درحالی که قبل از آن، فرعون ادّعا می­کرد دريا از هيبت من شکافته شده است! بنی­اسرائيل با وجود اينکه به چشمِ خود اين معجزۀ عظيم را ديدند، ولی هنوز مقداری راه نرفته بودند که ديدند افرادی جمع شده و مشغول پرستش بت هستند، با ديدن آنها گفتند: به ما هم از اين خدايان قرار بده «وَ جاوَزْنا بِبَنی‏ اِسْرائيلَ الْبَحْرَ فَاَتَوْا عَلى‏ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى‏ اَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا اِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ اِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ»[2].

     نمـونه سوم از معجـزات بنی­ اسرائيل اين بود کـه حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) هفتاد نفر از بزرگان بنی اسرائيل را جمع کردند و به کوه طور بردند، در آنجا حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) مشغول مناجات با پروردگارشان بودند که صاعقه آمد و اين هفتاد نفر را که می گفتند باید خداوند را به ما نشان دهی، از بین برد. حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) عرض کرد: خدایا اکنون من چگونه برگردم و به مردم چه بگویم؟ خداوند آنها را زنده کرد و همه به چشم خود این معجزۀ عظیم را دیدند و با وجود باور و یقین، این چنین مبارزه نمودند «وَ اخْتارَ مُوسى‏ قَوْمَهُ سَبْعينَ رَجُلاً لِميقاتِنا فَلَمّا اَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ اَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ اِيّایَ اَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنّا اِنْ هِیَ اِلاّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدی مَنْ تَشاءُ اَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ اَنْتَ خَيْرُ الْغافِرينَ»[3]. و اما آن مصائب و مشکلاتی که مشرکین بر حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) وارد ساختند، قابل مقایسه با سایر پیامبران نیست، همانطور که خودِ آن بزرگوار فرمودند: «ما اُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ ما اُذیت»[4].

 

۱- و زمانی که کشتید انسانی را، پس دفع کردید آن را، و خداوند خارج کننده است آنچه را که پنهان داشتید﴿72﴾‏ پس گفتیم ما، بزنید آن (مرد) را به بعضی از (قسمت­های) آن (گاو)، این چنین زنده می­کند خداوند مردگان را و نشان می­دهد به شما آیاتش را، باشد که شما تعقّل کنید﴿73﴾‏ (مبارکه بقره/۷۲و۷۳).

۱- و گذراندیم بنی اسرائیل را از دریا، پس رسیدند بر جمعی که پرستش می­کردند بر بت­هایی که بر ایشان بود، گفتند: ای موسی! قرار بده برای ما خدایانی همانند آن خدایانی که برای ایشان است، فرمود: همانا شما قومی جاهل هستید (مبارکه اعراف/۱۳۸).

۱- و برگزید موسی از قومش هفتاد مرد برای میقات ما، پس چون گرفت ایشان را صاعقه، گفت: پروردگارم اگر می­خواستی، هلاک می­کردی ایشان را از قبل، و مرا هم هلاک می­کردی ، آیا هلاک می­کنی ما را به سبب آنچه که عمل کردند بی­خردان از ما، نیست آن مگر بلای تو، گمراه کنی با آن هر که را بخواهی و هدایت کنی هر که را بخواهی، تویی صاحب اختیار ما پس بيامرز ما را و رحم کن بر ما و تو بهترينِ آمرزندگانی(مبارکه اعراف/۱۵۵).

[4]- اذیت کرده نشد پیامبری مانند آنچه من اذیت شدم (المناقب، ج۳، ص۲۴۷).