«اِبْنِ بابُوَیْه روايت کرده است که به خدمت امام محمّد تقی(عَلَيهِ السَّلام) عرض کردم که گروهی از مخالفان شما گمان می کنند که والد بزرگوار شما را مأمون ملقّب به رضا گردانيد در وقتی که آن حضرت را برای ولايت عهد خود اختيار کرد. حضرت فرمودند: به خدا سوگند که دروغ می گويند، بلکه حق تعالی او را به رضا مسمّی گردانيد برای آنکه پسنديدۀ خداوند و رسول و ائمّۀ هدی(عَلَيهِم السَّلام) بودند...»[1]. وجود مقدّس امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) نيز به یکی از صحابۀ خود، در مورد امام موسی کاظم(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «او پس از من حجّت خداوند و خلیفۀ من در روی زمین است و به زودی فرزندی از او به وجود خواهد آمد که او رضاست در پیشگاه پروردگار و در نزد مردم و روی زمین یعنی او راضی به قضای الهی است». وجود مقدّس امام رضا(عَلَيهِ السَّلام) که ملقّب به صفت رضا هستند، صاحب مقام عالیۀ راضی بودن به مقدّرات الهی می باشند و صفت «رضا» در عالی ترین مرتبه در وجود ایشان تجلّی دارد، ولذا انسان زمانی می تواند به آن حضرت تقرّب جوید که ملبّس و مسلّح به صفت رضا شود، یعنی راضی به مقدّرات الهی اعم از مصائب، حوادث ناگوار، گرفتاری ها، بیماری، مرگ عزیزان و... گردد. اولیای الهی بر اساس اعتمادی که به پروردگارشان دارند، می دانند که اگر انسان با بیراهه روی باعث بروز مشکلات و مصائب نشده باشد و این مشکلات، تقدیری صورت گرفته باشند، به خیر و صلاح آنهاست. خداوند متعال هفتاد مرتبه مهربان تر از پدر و مادر است و راضی شدنِ انسان از خداوند، به این معناست که به تمام مقدّرات الهی راضی باشد.

«عـاشقم بر قهر و بر لطفش به جد

                                                  بوالعجب من عاشق این هر دو ضد»[2]

     کسی که به مقام تسلیم و رضا نائل شده، تمام نعمت ها و نقمت ها، سعادت ها و بلاها، و اقبال و ادبار دنیا را به این سبب که از ناحیۀ دوست است، گوارا می داند «هر چه از دوست رسد، جمله نکوست». مقرّبان درگاه الهی به هر مقام و منزلتی که بار یافتند، در پرتو تسلیم و رضا بوده است. آنان خداوند را در سختی ها و مشکلات به محاکمه نمی کشند و راضی به  رضای الهی می باشند و از تقسیمات پروردگار خشنود و راضی هستند که عالی ترین تجلّی آن را در وجود مقدّس امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) در روز عاشورا می توان مشاهده کرد که با وجود آن همه مصائب و شدائد، به پيشگاه الهی عرض کردند: «رِضًى بِقَضائِکَ وَ تَسْلیماً لِاَمْرِکَ وَ لا مَعْبُودَ سِواکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ»[3]. چنین کسی در دنیا در بهشت دنیوی به نام آرامش قرار دارد. اگر انسان بداند و یقین داشته باشد که مشکلاتی که به صورت تقدیری به سراغش آمده، به خیر و صلاحش می باشد و موجب رشد و تعالی او می گردد و بدون پاسخ نمی ماند، آرامش می یابد.

     همچنین راضی شدنِ بنده از مقدّرات الهی باعث می شود که خداوند از او راضی شود و این بزرگترین سرمایه است. سرمایه ای بالاتر از مسئلۀ رضوان الهی و خشنودی پروردگار وجود ندارد و در تأیید آن ملاحظه می شود که خدای سبحان در آفرینش آسمان ها و زمین و... فرمود: «فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِی الْآخِرَةِ اِلاّ قَليلٌ»[4]،  ولی آنجا که به سرمایۀ رضایت الهی می رسد، می فرماید: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ اَكْبَر»[5]. به فرمودۀ اساتید معظّم، تمام نعمت های بهشتی در برابر نعمت عظيم رضوان الهی کوچک هستند و شامل حال بندۀ موحّدی می گردد که به تمام مقدّرات الهی خشنود است. مقام رضایت، از مقام سلم و تسلیم بالاتر است، چراکه امکان دارد انسان ظاهراً تسلیم شود، ولی باطناً راضی به مقدّرات الهی نباشد، لکن کسی که به مقام رضـا نـائل شده، هم تسلیم است و هم خشنود بـه مقدّرات الـهی می باشد و یقین دارد هر معامله ای که با خداوند انجام می دهد، ضرر نمی کند. حال توجه کنیم که ما تا چه حدّ در برابر مقدّرات الهی اعم از مشکلات، بیماری ها و... از سرمایۀ رضا بهره مند هستیم، به همان میزان سرمایۀ رضایت الهی را دریافت خواهیم نمود.

 

[1]- منتهی الآمال، ص860

[2]- مولانا(عَلَيهِ الرَّحمَة).

[3]- راضی هستم به قضای تو و تسليم هستم به امر تو و نيست معبودی جز تو ای فريادرس فريادخواهان (مقتل الحسين(عَلَيهِ السَّلام)، مقرم، ص367).

[4]- پس نيست بهره مندی زندگانی دنيا در برابر آخرت مگر اندکی (مبارکه توبه/38).

[5]- و خشنودی از (جانب) خداوند بزرگتر است (مبارکه توبه/72).