اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ * بِسْمِ اللهِِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
وَ لَوْ اَنّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ اَنِ اقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ اَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ ما فَعَلُوهُ اِلاّ قَليلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ اَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ اَشَدَّ تَثْبيتاً﴿66﴾ وَ اِذاً لَآتَيْناهُمْ مِنْ لَدُنّا اَجْراً عَظيما﴿67﴾ وَ لَهَدَيْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقيماً﴿68﴾
ترجمه: و اگر اينکه ما مینوشتيم (مقرّر میداشتيم) بر ايشان اينکه بکُشيد نفسهايتان را يا خارج شويد از خانههايتان، انجام نمیدادند آن را مگر اندکی از ايشـان و اگر اينکه ايشـان انجام میدادند آنچه را که موعظه کرده میشدند به آن، البته آن بهتر بود برای ايشان و شديدتر بود از لحاظ ثُبات قدم﴿66﴾ و آن زمان البته میدادیم به ایشان از نزد خودمان اجری بزرگ﴿67﴾ و البته هدایت میکردیم ایشان را به راه راست﴿68﴾
*تفسیر: استقامت در دین، محصول ایمان و اعمال صالحات و اطاعت از فرامین الهی:
آیة شریفة شصت و شش که قسمتی از تفسیر آن در جلسة سابق استفاده شد، دارای آثار و برکات بسیار مبارکی است و بیانگر این حقیقت است که ایمان توأم با عمل صالح و اطاعت از قوانین پروردگار و بکارگیری دستورات قرآنی و بطور کلّی زندگی مؤمنانه و موحّدانه و دینی، یعنی ایمان در کنار اعمال صالحات، آثار بسیار مبارکی دارد که دو اثر آن در جلسة سابق استفاده شد که عبارت بود از اینکه:
1- خیرات و اعمال خیر به سوی انسان جاری میشود. یعنی اعمال خیر قبل از آخرت، زندگی دنیوی انسان را آباد میکند و سامان میبخشد و خیرها را به سوی او جاری میکند و پرواضح است که وقتی زندگی مؤمنانه و موحّدانه و ایمان و عمل صالح، دارای چنین برکات عظیمی در دنیا قبل از آخرت است، گناه و معصیت و بیراههروی و تبهکاری و پشت پا زدن به تکالیف دینی، قبل از آخرت، زندگی دنیوی انسان را تباه و نابود میکند.
2- تأثیر دوّم زندگی پاک و صالح و توأم با تقوا این است که موجب میشود که ایمان انسان از سستی به استحکام بگراید و ایمان معار و مستودع به ایمان مستقر و ثابت ارتقاء یابد و به عبارت سادهتر و روشنتر، ایمان انسان ریشهدار شود. آری، زندگی توأم با اطاعت و عمل صالح، موجب ریشهدار شدن ایمان میگردد و این را خدای سبحان وعده میفرماید. به فرمودة اساتید معظّم و مفسّران عظام، تا زمانی که ایمان انسان ریشهدار نشود، انسان را به مقصد نمیرساند و از دنیا به آخرت منتقل نمیگردد و ایمان جز با عمل صالح استحکام نمییابد و برای همین، در قرآن کریم، اینهمه ایمان در کنار اعمال صالحات بیان شده است «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات»[1]. ایمان بدون عمل صالح، باعث خیر و برکت نیست و ایمان محسوب نمیگردد، همانطور که میفرماید: «اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی خُسْرٍ﴿2﴾ اِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات...﴿3﴾»[2]. اگر ایمان انسان مستحکم نباشد، با وقایع و حوادث و زلزلههای دنیوی و امتحانات الهی که زندگی بدون آن امکانپذیر نیست، از بین میرود و صاحب آن، ایمانش را میبازد. با توجّه به اینکه لرزشهای عصر حاضر برای اغوای جوانان، به مراتب شدیدتر از زلزلههای سابق است و با وجود این همه برنامههای اضلالی دشمنان اسلام، اگر ایمـان تثبیت نشده باشد، خیلی زود میلرزد و میلغزد و درهم میریزد و به آخرت نمیرسد. ملاحظه میشود که این برنامههای اضلالی دشمنان، چقدر موجب اختلاف در خانوادهها و از هم پاشیدن آنها میگردد. به فرمودة اساتید معظّم، هنگام مرگ و سکرات موت، ایمانهای سست و معار امکان دارد توسط شیطان گرفته شود و صاحبش بیایمان از دنیا برود و زمانی که نکیر و منکر از او سؤال میکنند که پروردگارت کیست؟ «مَنْ رَبُّك»[3] و پیامبرت کیست؟ «مَنْ نَبِیُّکَ»[4]، از یادش میرود و نمیتواند آن را به یاد آورد.
پس ایمـان بیریشه مقاومت ندارد و زمـانی ایمـان ریشهدار میشود که توأم با اعمال صالحات و اطاعت پروردگار باشد؛ مثالی که در این مورد میتوان ذکر نمود، این است که: شیطان مدّتهای مدید داخل در صف فرشتگان بود، ولی چون ایمان مستحکمی نداشت، در آزمایش الهی مردود شد و از دنیا و آخرت ساقط گشت «فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ اَجْمَعُون﴿73﴾ اِلاّ اِبْليسَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرين﴿74﴾»[5] و بـه این علّت راسخون در علم و اولیـای الهی اینچنین به درگـاه الهی مینالند که: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَة»[6]، «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ اِسْرافَنا فی اَمْرِنا وَ ثَبِّتْ اَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرين»[7] و آنچه موجب استقامت در دین و ریشهدار شدن ایمان میگردد، اعمال صالحات میباشد که خداوند متعال در سورة مبـارکة بقره، یک نمونه از آن را اينچنين بیان میفرماید: «وَ مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ تَثْبيتاً مِنْ اَنْفُسِهِمْ»[8] آنهایی که در راه خداوند انفاق میکنند، این انفاق، باعث تثبیت ایمانی آنان میگردد؛ از اینرو معلوم میشود که پرداخت خمس و زکات و وجوهات شرعیّه و مالیاتهای توحیدی، باعث استحکام ایمانی میشود.
پس اگر ایمان توأم با اعمال صالحات و عمل به تعالیم عالیة قرآنی نباشد، انسان را به مقصد اعلا نمیرساند و هر چه اعمال خیر و سلم و تسلیم و اطاعت بالاتر و بکار بستن دستورات دینی بیشتر باشد، ایمان ریشهدارتر گشته و استقامت بیشتر میشود و موجب رسیدن به مقصد میگردد. ایمان منهای عمل صالح، مفید فایده نیست و قدرت صعود و پرواز ندارد، چراکه اعمال صالحات، ايمان را بالا میبرند و بها میبخشند«وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُه»[9]. ایمانِ ریشهدار، مولود و محصول اطاعت از اوامر الهی و اجتناب از نواهی خداوند و عمل به پندهای قرآنی و به عبارتی، محصول دو مطلب است که حضرت امام رضا(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «وَ الْايمانُ اَداءُ الْفَرائِضِ وَ اجْتِنابُ الْمَحارِم»[10] ایمان حقیقی عبارت از انجام واجبات و فرایض و اجتناب از گناهان و معاصی است، همانطور که در مبارکة بقره نيز استفاده شد، تسلیم و طاعت از اوصاف مؤمنان حقيقی میباشد «سَمِعْنا وَ اَطَعْنا»[11]. خداوند متعال وعده میفرماید که در صورت «سَمِعْنا وَ اَطَعْنا» گفتنِ بنده، ایمان او را مستحکم و ریشهدارتر میفرماید و این ایمان، او را به مقصد اعلا میرساند و دنیا و آخرت او را تأمین مینماید و به این علّت در حدیث قدسی میفرماید: «يَا ابْنَ آدَم اِعْمَلْ بِما اَمَرْتُكَ وَ انْتَهِ عَمّا نَهَيْتُك»[12] و در دو مورد دیگر از قرآن کریم، خدای مهربانتر از پدر و مادر میفرماید: «خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّة»[13] آنچه را که مکلّف شدهاید، با قوّت انجام دهید. از حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) سؤال شد که: «اَ قُوَّةٌ فِی الْاَبْدانِ اَمْ قُوَّةٌ فِی الْقُلُوبِ» آیا با قدرت بدنی یا قوّت قلبی؟ حضرت فرمودند: «فيهِما جَميعا»[14] قوّت هر دو. یعنی مراقب ایمانتان باشید و آنچه را که امر کردیم با قوّت قلبی و بدنی اخذ کنید.
خلاصه اینکه: اگر انسان در محدودة تعالیمی که توسط قرآن کریم بـه او رسیده عمل نمـايد، چند قدم پیش رفته و خداوند قدمهای بعدی را پیش میبرد و ایمان او را ثابت میفرماید و قدرت میبخشد و ریشهدار میکند «مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ اَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماء»[15]، ولذا خداوند متعال بندگانش را به استقامت دعوت میفرماید. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «ثَمَرَةُ الْعَقْلِ الْاِسْتِقامَة»[16] ميوه و ثمرة عقل، استقامت است. تقیّد به واجبات، ایمان سست و غیر قابل اعتماد را استوار میکند. مطلب مهمّی که در اینجا معلوم میشود، این است که راه، جز یکی نیست و اگر بزرگان به مقامات عالیه نائل شدند، فقط از راه «سَمِعْنا وَ اَطَعْنا» و تسلیم و انقیاد در برابر فرامین الهی بوده است.
وجود مقدس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) میفرمایند: «مردانى از امّت من هستند كه ايمان در دل آنان استوارتر از كوههاى محكم است»[17]. پس برای رسيدن به مقصد، راه دیگری جز زندگی دینی و تقیّد به لوازم دین وجود ندارد.
*مطالب تفسيري از تفسير تسنيم مباركة نساء استاد جوادي آملي و از تفاسير الميزان، مجمعالبيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.
1- ايمان آورید و انجام دهید اعمال صالحات (مبارکه بقره/82، آلعمران/57، نساء/57).
2- همانا انسان البتّه در خسران و زيانکاری است﴿2﴾ مگر کسانی که ايمان آوردند و اعمال صالحات انجام دادند ...﴿3﴾ (مبارکه عصر/2و3).
3- امالی صدوق، ص290
4- امالی صدوق، ص290
5- پس سجده کردند فرشتگان همگی تماماً﴿73﴾ مگر شيطان که استکبار ورزيد و بود از کافران﴿74﴾ (مبارکه ص/73و74).
6- پروردگارا منحرف نگردان دلهای ما را بعد از اينکه هدايت کردی ما را و ببخش برای ما از ناحية خودت رحمتی (مبارکه آلعمران/8).
7- پروردگار ما بيامرز برای ما گناهان ما را و اسراف ما را در کار خويش و ثابت کن قدمهای ما را و ياری کن ما را بر گروه کافران (مبارکه آلعمران/147).
8- و مَثَل کسانی که انفاق میکنند اموالشان را به جهت جستجوی رضايت پروردگار و استوار ساختن نفس هايشان (مبارکه بقره/265).
9- و عمل صالح بالا میبرد آن را (مبارکه فاطر/10).
10- بحارالانوار، ج10، ص365
11- شنيديم و اطاعت کرديم (مبارکه بقره/285).
12- ای فرزند آدم، عمل کن به آنچه امر شدی و قبول نهی کن از آنچه نهی شدی (الجواهر السنيه، ص162).
13- بگيريد آنچه را داديم شما را با قدرت (مبارکه بقره/63و93).
14- بحارالانوار، ج67، ص50
15- مَثَل کلمة پاکيزه مانند درخت پاکيزه است که اصل آن ثابت است و شاخة آن در آسمان است (مبارکه ابراهيم(عَلَيهِ السَّلام)/24).
16- تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص53
17- اِنَّ مِن اُمَّتی رجالا الايمان اثبت فی قُلُوبِهِم مِنَ الجِبال الرّواسی (الحکم الزاهره با ترجمة انصاری، ص459).