در جلسۀ سابق مطالبی پیرامون دو آیۀ شریفۀ مورد بحث از محضر اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِمُ­السَّلام) و مفسّران عظام استفاده شد. حال چند نکتۀ دیگر در مورد همین آیـات شریـفه استفـاده می گردد که عبارتند از:

     اول اینکه: خداوند متعال می فرماید: مؤمن، گناه کبیره ای به نام قتل نفس انجام نمی دهد «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ اَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً اِلاّ خَطَاً»،  همان طور که برای خداوند رحمن شایسته نیست که اولادی اخذ کند «وَ ما يَنْبَغی‏ لِلرَّحْمنِ اَنْ يَتَّخِذَ وَلَدا»[1] و برای پیامبر شایسته نیست که خیانت کند «وَ ما كانَ لِنَبِیٍّ اَنْ يَغُلَّ»[2]، همانگونه برای مؤمن هم شایسته نیست که بعد از ورود به حریم ایمان، قتل نفس انجام دهد.

     دوم اینکه: وقتی قتلی از روی خطا و اشتباه صورت گرفته و خطای محض است، چرا این همه مسئولیّت دارد و قاتل، مجبور به پرداخت دیه و کفّاره می باشد؟ پاسخ این است که: خونِ مؤمن دارای احترام است، ولذا اگر کُشتن کسی با قصد و نیّت هم نباشد، به دلیل محترم بودنِ خون مؤمن، دیه و کفّاره در مورد او صادق است.

     سوّم اینکه: آیا اگر طرف، غیرمؤمن باشد، کُشتن او مانعی ندارد و فقط کُشتن مؤمن مجاز نیست؟ در آیات شریفۀ سابق استفاده شد که منافق و کافری که محارب نباشد، کشتن او برخلاف عدالت الهی است. مؤیّد این مطلب، این است که کافرِ غیرمعاند از یهود و نصاری که تحت پرچم اسلام قرار دارد، جان و مال و ناموسش تحت عنوان کافرِ ذِمّی قابل احترام است.

     چهارم اینکه: وقتی قتل غیرعمد این همه مسئولیّت دارد و قاتل باید کفّاره و دیه بپردازد، معلوم می شود که قتل عمد، چه مسئولیّت سنگینی دارد که در آیۀ شریفۀ مورد بحث می فرماید: در شأن مؤمن نیست که چنین خطایی را مرتکب شود و استفاده شد که اهمیّت قتل عمدِ مؤمن، به علّت احترام خون مؤمن است. اگر کافر و مشرک، بدون توبه از دنیا روند، به عذاب جاویدان مبتلا می شوند «اِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ اَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ»[3]. حال احترام خون مؤمن تا چه حدّ است که اگر کسی، مؤمنی را به دلیل نفرت از ایمان و اعتقادش کشته، کافر اعتقادی است و او چهار کیفر دارد که عبارتند از: جهنّم، لعنت پروردگار، غضب الهی و عذاب عظیم. امّا اگر کسی، مؤمنی را بخاطر مال و مسائل و منافع شخصی کشته، کافر عملی است و لعنت و غضب الهی برای اوست، ولی خلود ندارد و ممکن است بعد از سالیان سال از عذاب آزاد شود و استفاده شد که خداوندِ کریم، راه توبه را حتّی به روی قاتل نمی بندد. البته توبۀ قاتل، از کشته شدن و قصاص و اعدام او جلوگیری نمی کند، بلکه اگر قاتل توبه کند، عذاب جاویدان قیامت از او برداشته می شود و به میزانِ قبولی توبه، عفو الهی شامل حال او می گردد.

     علت اینکه خداوند متعال با قتل عمد، این همه با قاطعیّت برخورد فرموده، این است که: همانطور که در کشاورزی، گیاهان سرطانی و مضّر را که برای سلامتی سایر گیاهان مفید نیست، ریشه کَن می کنند یا در طب و پزشکی، چنانچه غدّۀ سرطانی برداشته نشود، سلامت انسان در معرض خطر قرار می گیرد و باید غدّ ه ریشه کَن شود، همانگونه هم برای سلامت جامعه لازم است که فرد قاتل که وجودش مخرّب و مضّر برای سلامت اجتماع است، از بین برود «وَ لَكُمْ فِی الْقِصاصِ حَياةٌ يا اُولِی الْاَلْباب‏»[4].

     مطلب پنجم اینکه: وقتی خون مؤمن، یعنی جسم مؤمن، این همه ارزش و اهمیّت دارد، معلوم می شود که روح مؤمن تا چه حدّ دارای اهمیّت است و از بین بردن روح و حقیقتِ مؤمن که همان گمراه کردن اوست، چه مسئولیّت سنگینی در پيشگاه الهی دارد. حقیقت مرگ، مرگِ روح است، چراکه اصالت انسان، از آنِ روح می باشد و خداوند متعال اصالت را به روح داده است. جسم به منزلۀ مرکب برای روح انسان است و وقتی مرکب این همه دارای حرمت است، پُرواضح است که راکب که همان روح می باشد، چه ارزش و احترامی دارد.

     متزلزل نمودن ایمان دیگران و از بین بردن روح و حقیقت آنان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم و از راه های مختلفی انجام می یابد که از جملۀ آنها نقل خبر یا مطلبی و ایجاد دغدغه و شبهۀ اعتقادی در قلب دیگران بخصوص جوانان است که امروزه، بازار آن، بخصوص در فضای مجازی بسیار گرم می باشد.

     در همین راستا قابل توجه است: در مسئلۀ انتخابات نیز شایسته است که اخلاق انتخاباتی رعایت شود و فردی برای اینکه رأی بیاورد، دیگران را مورد تهمت قرار ندهد و نکوبد.

     مطلب ششم: در مورد خلود است که قسمتی از آن در جلسۀ سابق استفاده شد. در مورد خلود این سؤال پیش می آید که چرا کسی شصت یا هفتاد سال و بطور کلّی در دوران محدود عمر خود گناه می کند، ولی خالد و جاویدان در عذاب قرار می گیرد و می سوزد؟ پاسخ این است که: ممکن است گناه در یک لحظه صورت گرفته باشد، ولی آثار آن به اندازۀ سال های سال باقی بماند، به عنوان نمونه: کسی، چشم دیگری را در يک لحظه نابینا کرده، ولی او تا آخر عمر نابینا باقی مانده است. یا کسی، دیگری را کشته و نسل ها را از بین برده و یا فردی را گمراه کرده و موجب گمراهی نسل ها شده است. حال آیـا او باید به اندازۀ همان چند لحظه یـا چند روز بسوزد یا مادام العمر و به اندازۀ آثار و تبعات گناهش در آتش باشد؟ پس کیفر گناهان مربوط به آثار و تبعات و عواقب آنهاست.

     مطلب هفتم اینکه: در مورد برده داری استفاده شد که دین اسلام بذاتـه برده داری ندارد، ولی اغلب دشمنـان اسلام در این مورد، شبهه افکنی می کنند و از جمله مسائلی کـه مورد تاخت و تاز قرار می دهند، مسئلۀ برده داری است، درحالی که منظور از برده در دین اسلام، همان اُسرای جنگیِ غیرمسلمان است و دین اسلام نه تنها بذاته قانون برده داری ندارد، بلکه برنامۀ وسیعی برای جذب و آزادی بردگان دارد، به عنوان نمونه: یکی از مصارف هشت گانۀ زکات در اسلام، خریدن برده ها و آزاد کردن آنهاست «وَ فِی الرِّقاب‏»[5]. همچنین بردگان با مالکان خود قرارداد می بستند که از دسترنج خود آزاد شوند. و نیز از مهم ترین عبادات در اسلام، آزاد کردن برده است و یکی از کارهای پیشوایان اسلام و حضرات معصومین(عَلَيهِمُ­السَّلام) آزاد کردن برده بود. حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) می فرمودند: «کسی که برادرش زير دست او است، بايد از آنچه می خورد به او بخوراند و از آنچه می پوشد به او بپوشاند و زيادتر از توانايی به او تکليف نکند»[6]. حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام)، هزار برده با دسترنج خود آزاد کردنـد «اَعْتَقَ اَلْفَ مَمْلُـوكٍ مِنْ كَـدِّ يَدِه‏»[7]. امـام صـادق(عَلَيهِ­السَّلام) نيز می فرمودند: «پدرم... ملاحظه می کرد کـه اگر کـار سنگين بـود، بسم الله می گفت و خودش وارد عمل می شد و به آنها (غلامان و بردگان) کمک می کرد»[8]. در روايتی آمده است: «اميرالمؤمنين(عَلَيهِ­السَّلام) به بازار کرباس فروش ها آمدند و دو لباس خريدند، يکی را به سه درهم و ديگری را به دو درهم، به غلامِ خود قنبر فرمودند: لباس گران قيمت را تو بردار، قنبر عرض کرد: ای اميرالمؤمنين، شما منبر می رويد و برای مردم خطبه می خوانيد، شما اولی هستيد، آن بزرگوار فرمودند: قنبر، تو جوانی و شور جوانی داری، لباس بهتر را بپوش، من از خدای خود شرم دارم که لباس بهتر از تو بپوشم. همانا من از رسول خدا(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) شنيدم که فرمودند: از آنچه خودتان می پوشید، بر آنها بپوشانيد و از آنچه خود می خوريد، به آنها غذا دهيد»[9].

     البته بر اين اساس که قرآن کريم کتاب جهانی و جاودانی است و دستورات و قوانين آن الی یوم القيامه جاری و ساری می باشد، ولذا اگر جنگی با کفّار صورت بگیرد، همان قانون اسلام در مورد برده داری انجام می پذيرد.

 

*مطـالب تفسيـري از تفسير تسنيم مبـاركة نسـاء استـاد جوادي آملي و از تفـاسير الميزان، مجمع البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.

[1]- مبارکه مريم(سَلامُ اللهِ عَلَيها)/92

[2]- مبارکه آل عمران/161

[3]- همانا خداوند نمی آمرزد اينکه شريک قرار داده شود بر او و می آمرزد غير از آن را (مبارکه نساء/48).

[4]- و برای شما در قصاص زندگانی است ای صاحبان عقل ها (مبارکه بقره/179).

[5]- و در (راه) آزادی بردگان (مبارکه توبه/60).

[6]- فَمَنْ كانَ اَخُوهُ تَحْت‏ يَدِهِ فَلْيُطْعِمْهُ مِمّا يَاْكُلُ وَ لْيَكْسُهُ مِمّا يَلْبَسُ وَ لا يُكَلِّفْهُ ما يَغْلِبُه‏ (بحارالانوار، ج‏71، ص141).

[7]- آزاد نمود هزار مملوک (برده) را از دسترنج خود (روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج‏1، ص117).

[8]- بحارالانوار، ج‏71، ص142

[9]- اَتى اَميرُ الْمُؤْمِنِينَ(عَلَيهِ­السَّلام) سُوقَ الْكَرابِيسِ فَاشْتَرَى ثَوْبَيْنِ اَحَدَهُمَا بِثَلَاثَةِ دَرَاهِمَ وَ الْآخَر بِدِرْهَمَيْنِ فَقَالَ يَا قَنْبَرُ خُذِ الَّذِي بِثَلَاثَةٍ قَالَ اَنْتَ اَوْلَى بِهِ يَا اَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ تَصْعَدُ الْمِنْبَرَ وَ تَخْطُبُ النَّاسَ قَالَ يَا قَنْبَرُ اَنْتَ شَابٌّ وَ لَكَ شِرَّةُ الشَّبَابِ وَ اَنَا اَسْتَحْيِي مِنْ رَبِّي اَنْ اَتَفَضَّلَ عَلَيْكَ لِاَنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) يَقُولُ اَلْبِسُوهُمْ مِمَّا تَلْبَسُونَ وَ اَطْعِمُوهُمْ مِمَّا تَاْكُلُون‏ (بحارالانوار، ج‏71، ص143).