در جلسة سابق درسهایی از مکتب عاشورا استفاده شد و امروز مطالبی پیرامون آخرین کلام و بیـان مبـارک حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) قبل از شهادتشان استفاده می شود «رِضًى بِقَضائِکَ وَ تَسْلیماً لِاَمْرِکَ وَ لا مَعْبُودَ سِواکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ»[1]. آخرین پیامی که استفاده می شود، مربوط به روح زیارت می باشد. قیام عاشورا جسمی دارد و روحی؛ که جسم و ظاهر آن، دسته های عزاداری و سیـاه پوشی ها و زیـارت و ... است و روحِ آن تسلیـم و عبودیّت می باشد. همان طور که جسم و روحِ انسان، لازم و ملزوم یکدیگر هستند، همانگونه جسم و روح عاشورا نیز در کنار هم قرار دارند و در چنین صورتی مورد تـأیید و امضـای حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِ السَّلام) قرار می گیرد. حقیقت و روح عاشورا بندگی و عبودیّت است که در تسلیم ظهور دارد. بیان نورانی «رِضًى بِقَضائِکَ وَ تَسْلیماً لِاَمْرِکَ ...» بیانگر این حقیقت است که آنچه انسان را حسینی و عاقبت بخیر می کند، تسلیم به اوامر پروردگار می باشد. اگر خداوند متعال، حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِ السَّلام) را آنچنان بالا برد و عزّت بخشید، به دلیل تسلیم آن حضرت بود. آری، تسليم، انسان را بـالا می برد و بزرگ می کند و بـه جایگـاه های رفیعه ای می رساند. اگر حضرت ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) به مقام خُلّت نائل شدند، جز در سایة تسلیم به پروردگار نبود، اگر حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) به مقام کلیم اللّهی و حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) به مقام روح اللّهی نائل گشتند، جز در پرتو تسلیم به پروردگار نبود، تا می رسد به وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) که به مقام حبیب اللّهی نائل نشدند، مگر در سایة تسلیم به پروردگار «اَنَا اَوَّلُ الْمُسْلِمين‏»[2] و آن بزرگوار بدین سبب که تسلیمشان از همه فراتر بود، مقامشان از همه بالاتر است. پس بطور کلی رسالت انسان در این جهان، رسیدن به بندگی و عبودیّت است و رسیدن به مقام عبودیّت جز در پرتو تسلیم و انقیاد امکان پذیر نیست.

     عالی ترین مقام تسلیم و عبودیّت در وجود مبارک حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) و حضرت امام سجاد(عَلَيهِ السَّلام) و حضرت زینب کبری(سَلامُ اللهِ عَلَيها) و شهدای کربلا متجلّی است. از لحظة شهادتِ حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِ السَّلام)، رسالت رسمی حضرت زینب(سَلامُ اللهِ عَلَيها) آغاز شد و آن بزرگ پاسدار اسلام، با امامت و رهبری حضرت امام سجاد(عَلَيهِ السَّلام) رسالت خود را به عالی ترین صورت انجام دادند و عاشورا را بقا بخشیدند و ماندگار ساختند. اگر افشاگری ها و روشنگری های آن بزرگوار نبود، امروز نه تنها نامی از قیام عاشورا نبود، بلکه اثری از دین هم نبود که به خاطر آن حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) خونشان را بذل نمودند. آری، همانطور که اگر قیـام حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِ السَّلام) نبود، اثری از اسلام و کلمة «لا اِلهَ اِلَّا الله» نبود، همانگونه اگر روشنگری های حضرت زینب(سَلامُ اللهِ عَلَيها) به امامت حضرت امام سجاد(عَلَيهِ السَّلام) نبود، اثری از قیام عاشورا نبود. ماندگاری عاشورا همه مدیون تلاش های منزل به منزلِ حضرت زینب کبری(سَلامُ اللهِ عَلَيها) به امامت و رهبری امام سجاد(عَلَيهِ السَّلام) است.

     تسلیم، به زیباترین صورت در وجود حضرت زینب کبری(سَلامُ اللهِ عَلَيها) متجلّی بود و تا قیام قیامت این پیام را به بشریّت دادند که رسالتِ انسان در دنیا جز عبودیّت و بندگی نیست که آن هم در انقیاد و تسلیم متجلّی می باشد. وقتی انسان به تمام مقدّرات الهی و تقسیمات خداوند اعمّ از بیماری، نداشتن اولاد، فقر و نداری و سایر مشکلات و حوادثی که گرفتار است، راضی شد، خود را در معرض رضایت الهی قرار می دهد و به رضوان پروردگار نائل می شود. خدای سبحان در قرآن کریم، تمام دنیا و مافیها را قلیل معرّفی فرموده است «فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِی الْآخِرَةِ اِلاّ قَليل‏»[3]، لکن در مورد رضوان الهی می فرماید: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ اَكْبَر»[4].       

 

[1]- راضی هستم به قضای تو و تسليم هستم به امر تو و نيست معبودی جز تو ای فريادرس فريادخواهان (مقتل الحسين، مقرم، ص367).

[2]- من اوّلينِ تسليم شدگان هستم (مبارکه انعام/163).

[3]- پس نيست بهره مندی زندگی دنيا در (برابر) آخرت مگر اندکی (مبارکه توبه/38).

[4]- و رضايت از (جانب) خداوند بزرگتر است (مبارکه توبه/72).