آية شريفة «وَ الَّذينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ رِئاءَ النّاسِ وَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَكُنِ الشَّيْطانُ لَهُ قَريناً فَساءَ قَريناً» در مورد انفاق و احسان فی سبيل الله بود. بعد از اينکه عظمت و فضيلت و آثار پربار انفاق و احسان در دنيا و آخرت و همچنين آفات و آثار شوم بخل و امساک و ريا استفاده شد، خداوند متعال در آية شريفة مورد بحث در مقام استفهام و سئوال و اظهار تأسّف و تعجّب می­فرمايد: چه می­شد برايشان اگر ايمان می­آوردند به خداوند و روز قيامت و انفاق می­کردند...؟ «وَ ما ذا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ اَنْفَقُوا...». ملاحظه می­شود که خداوند متعال در ابتدا نفرموده که چرا انفاق نکردند؟ بلکه می­فرمايد: چه می­شد برای ايشان اگر ايمان می­آوردند به خداوند و روز قيـامت و انفاق می­کردند از آنچه که خداوند روزی داده ايشان را...؟ يعنی بخل و امساک از احسان، از عدم اعتقاد راستين به خداوند و روز قيامت نشأت می­گيرد. از علامتهای بارز ايمان و شيعه­گری و مسلمان بودن، احسان و انفاق فی سبيل الله است. اگر کسی ايمان راستين به خداوند و روز قيامت داشت، توجّه می­کند که خالق و معبودِ محبوب و ولی نعمتش از او چه می­خواهد؟ اگر انسان حقيقتاً مؤمن به معاد باشد، می­داند که قسمت اعظم سعادت جاويدان را انفاق و احسان تأمين می­کند. امام موسی کاظم(عَلَيهِ ­السَّلام) می­فرمایند: «از ابوذر پرسیدند: مال تو چیست؟ گفت: مال من، عمل من است، گفتند: ما از طلا و نقره­ات می­پرسيم، گفت: آنچه صبح به دستم آمد، به شب نماند و آنچه شب به دستم رسيد، به صبح نماند. ما را خزانه­ای است که بهترين چيزهای خود را در آن جمع می­کنيم و از رسول خدا(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) شنیدم که خزانة مؤمن، قبر اوست»[1]. اگر انسان، حقيقتاً به خداوند و روز قيامت معتقد باشد، در اين چندروزة زندگی زودگذر، راه سعـادت جاويدان را به روی خود نمی­بندد، لکن بخل و امساک مربوط به عدم اعتقاد يا ضعف اعتقاد او به خداوند و روز قيامت است.

     مطلب ديگری که از آية شريفة مورد بحث معلوم می­گردد، اين است که ايمان به پروردگار در کنار ايمان به معاد قرار دارد. ايمان به پروردگار بدون ايمان به معاد مسئوليّت ايجاد نمی­کند «بَلْ يُريدُ الْاِنْسانُ لِيَفْجُرَ اَمامَهُ»[2] و ايمانی که مسئوليّت ايجاد نکند، ايمانِ نجات ­بخش محسوب نمی­شود. به عبارت ديگر ايمان به مبداء بدون اعتقاد به معاد که مسئوليّت ايجـاد نمی­کند، نمی­تواند گره ­گشا و راه­ گشا باشد، ولذا فرمود: اگر کسی ايمان به خداوند و اعتقاد به قيامت داشت، صاحب احسان و انفاق فی سبيل الله خواهد بود.

     با توجه به اينکه ايمان به مبداء و معاد موجب احساس مسئوليّت در پيشگاه الهی و احسان و انفاق فی سبيل الله می­باشد، لذا در قرآن کريم، سوره­ای وجود ندارد که در آن صراحتاً يا به صورت اشاره سخن از معاد نباشد که نمونة بارز آن سورة مبارکة حمد است. انسان روزانه حداقل ده نوبت اقرار می­کند که: «مالِكِ يَوْمِ الدِّين‏»[3] تا از خواب غفلت بيدار شود و در وجود او احساس مسئوليّت ايجاد شود که روزی در پيشگاه الهی قرار خواهد گرفت و سئوال خواهد شد.

     اگر انسان بداند که هرچه دارد، امانت الهی است و او خليفة پروردگار است و وظيفة خليفه اين است که مالش را طبق دستور صاحب مال به مصرف برساند «جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفينَ فيه‏»[4] و خداوند متعال او را امين قرار داده تا داده ­های پروردگار را طبق دستور مالک حقيقی به مصرف برساند، در اين صورت گرفتار بخل و امساک نمی­ شود.

     پس خداوند متعال که هفتاد مرتبه مهربانتر از پدر و مادر است، در آية شريفة مورد بحث می­فرمايد: چه می­شد که به اين روز ايمان داشتند و خود را گرفتار بخل نمی­کردند؟ درحالی که روزی، همة اينها را می­گذارد و می­گذرد.

«ز مال و مِلک و فرزند و زن و زور

                                                    همـه هستـند همراه تـو تـا گور

روند این همرهـان غمنـاک با تو

                                                     نیـاید هیچ کس در خاک بـا تو»[5]

     پُست و مال و مقام و اولاد و بطور کلّی هر آنچه که داده شده، امانتی در دست انسان است که در دار زندگی دنيوی به او داده شده است. حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «اَلْخَلْقُ عِيالُ اللهِ فَاَحَبُّ الْخَلْقِ اِلَى اللهِ مَنْ نَفَعَ عِيالَ اللهِ وَ اَدْخَلَ عَلی اَهْلِ بَيْتٍ سُرُورا»[6] مردمان، اهل و عيال خداوند هستند، پس محبوب­ترين مردم در پيشگاه الهی کسی است که به عيال خداوند سود رساند و در ميان اهل خانه سرور و شادمانی ايجاد کند. حضرت رسول اکرم(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «اَلسّائِلُ رَسُولُ رَبِّ الْعالَمين»[7] و امام علی(عَلَيهِ ­السَّلام) نيز فرمودند: «اِنَّ الْمِسْكينَ رَسُولُ اللهِ فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللهَ وَ مَنْ اَعْطاهُ فَقَدْ اَعْطَى الله‏»[8]. خداوند متعال رزّاق متين می­باشد و قادر است که بندگانش را تأمين فرمايد، لکن از باب لطف و کرم، می­خواهد اين خير را به دست بندگانش جاری سازد. از اينرو سائل درواقع از طرف خداوند آمده است و کسی که سائل را ردّ می­کند و انفاق نمی­کند، درواقع فرستادة خداوند را ردّ می­کند.

     انفاق و احسان، شامل تمام انفاق­های واجب و مستحب می­شود، لکن آنچه که برای انسان بسيار سنگين تمام می­شود، خودداری از انفاق­ های واجب و وجوهـات شرعيّه است. حضرت پيـامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) فرمودند: «اَقَلُّ النّاسِ راحَةً الْبَخيلُ وَ اَبْخَلُ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللهُ عَلَيْه‏»[9]. با خمس و زکات، بلاها دور می­شوند و برکات نازل می­شوند و نه تنها از مال انسان کم نمی­شود، بلکه زيادتر هم می­شود. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «ما هَلَكَ مالٌ فی بَرٍّ وَ لا بَحْرٍ اِلّا بِمَنْعِ الزَّكاةِ حَصِّنُوا اَمْوالَكُمْ بِالزَّكاةِ وَ داوُوا مَرْضاكُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ رُدُّوا اَبْوابَ الْبَلاءِ بِالدُّعاء»[10] هيچ مال و ثروتى در خشكى و دريا نابود نمى ‏شود، مگر به خاطر خوددارى از پرداخت زكات، اموال خود را با پرداخت زكات، به حصار و حفاظت درآوريد و بيماران خود را با دادن صدقه مداوا كنيد و درهاى بلا و حوادث را با دعا به روى خود ببنديد. و در موردی ديگر فرمودند: «ما نَقَصَ مالٌ مِنْ صَدَقَةٍ فَامْضُوا وَ لا تَجَنَّبُوا»[11]. از حضرت امام باقر(عَلَيهِ­ السَّلام) روايت شده است: «اِنَّ صَنائِعَ الْمَعْرُوفِ تَدْفَعُ مَصارِعَ السَّوْء»[12] صدقه از پيشامدهای بد جلوگيری می­کند. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيه ­وَ­ آلِهِ) فرمودند: «اَنَّ اَرْضَ الْقِيامَةِ نارٌ ما خَلا ظِلَّ الْمُؤْمِنِ فَاِنَّ صَدَقَتَهُ تُظِلُّه‏»[13]. بالاترين انفاق­ها، انفاق در خانواده است و تا زمانی که ارحام نيازمند وجود دارند، انفاق و صدقه به ديگران نمی ­رسد، همانطور که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «لا صَدَقَةَ وَ ذُو رَحِمٍ مُحْتاج‏»[14] و هرچه قرابت بيشتر باشد، وجوب احسان بالاتر و اجرش بيشتر است. البتّه با توجّه به اينکه پدر و مادر و فرزندان، واجب ­النّفقه هستند، لذا خمس و زکات به آنها تعلّق نمی­گيرد.

 

1- سفينة­البحار، ج2

2- بلکه می­خواهد انسان اينکه گناه کند در روزهای آينده (مبارکه قيامت/5).

3- صاحب روز جزا است (مبارکه حمد/4).

4- قرار داديم شما را جانشينان در آن (مبارکه حديد/7).

5- نظامی(عَلَيهِ ­الرَّحمَة)

6- بحارالانوار، ج71، ص339

7- نيازمند، فرستادة پروردگار عالميان است (الجعفريّات، ص57).

8- همانا نيازمند، فرستادة خداوند است، پس کسی که منع کند او را، پس در حقيقت منع کرده است خداوند را و کسی که عطا کند به او، پس در حقيقت عطا کرده است خداوند را (نهج البلاغه مرحوم دشتی، حکمت304).

9- کمترين مردم از لحاظ آرامش فرد بخيل است و بخيل­ترين مردم کسی است که بخل ورزد به آنچه که واجب کرده است خداوند بر او (بحارالانوار، ج70، ص300).

10- نوادر راوندی، ص30

11- نقصان نمی ­يابد مالی از صدقه دادن، پس صدقه بدهيد و از بخشش در راه خداوند اجتناب نکنيد (نوادر راوندی، ص3).

12- همانا کارهای خوب دفع می­کنند مُردن­های بد را (تفصيل وسائل الشيعه، ج16، ص287).

13- همانا زمين قيامت، آتشين است بجز ساية مؤمن، پس همانا صدقة او سايبان اوست (بحارالانوار، ج72، ص39).

14- نيست صدقه با وجود خويشاوند محتاج (بحارالانوار، ج74، ص59).