اگر انسان در برابر مقدّرات الهی، تسلیم و راضی باشد، آن زمان حقیقت عید در وجود او محقّق می­شود و به همین علّت برای عباد حقیقی، همیشه عید و بهار است. عید از کلمه عود است و عود به معنای برگشت به سمت الله می باشد. در کلمه عید، قرب به پروردگار نهفته است. همچنانکه در تمام اعیاد اسلامی، عید آن زمان حاصل می شود که بنده به سوی مولایش عود و برگشت داشته باشد، به عنوان نمونه: در فریضۀ حج، حاجی پس از مجاهدت و سعی و تلاش و زحماتی که متقبّل می­شود و طوافی که می­نماید و در تمام این مراحل که رضای معبودش را طلب می کند، عود به سمت الله دارد و در مقابل، خداوند در برابر اعمالش به او صله و پاداش و جایزه می دهد. همچنین در عبادت ماه مبارک رمضان، انسان پس از یک ماه تلاش و فتح معنوی، عود و برگشت به سمت الله دارد و خداوند در شب عید فطر که لیلة الجوایز است، به زحمات او ارج می نهد و پاداش و صلۀ بالاتری به او اِنعام می­فرماید.

     گرچه عید نوروز از اعیاد اسلامی نیست و یک سنّت ایرانی و باستانی می باشد، لکن پیشوایان دینی به آن نگاه توحیدی دارند و در شرع مقدّس اسلام منسوخ نشده و باطل اعلام نگشته است و از عید ظاهری، عود و برگشت به سمت الله حاصل می شود؛ به این معنا که وقتی سال نو می شود و طبیعت، زیبا شده و سبز و خرّم می­گردد، در تمام اینها، زنده شدن و نو شدن و خرم شدن انسان، که اشرف کائنات است، برای او سمعی و بصری می گردد. فصل بهار و بیداری و تحوّل طبیعت، جلوه ای از جَلَوات پروردگار است و سراسر طبیعت و زنده شدنِ آن، درس توحید و معادشناسی است «كَذلِكَ الْخُرُوجُ»[1]، «كَذلِكَ النُّشُورُ»[2]. آری همچنانکه گل و گیاه بعد از زرد و پژمرده شدن و مردن، زنـده شده و سبز می شونـد و زمین مرده، لبـاس هستی می پوشد، همانطور هم، جانِ مرده، روزی زنده می شود و دوباره لباس حیات بر تن می کند. اگر بهار، رستاخیز گیاهان است، قیامت نیز رستاخیز انسان است و به همین علت حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرموده­اند: «اِذا رَاَیْتُمُ الرَّبیعَ فَاَکْثِرُوا ذِکْرَ النُّشُور»[3] وقتی بهار را دیدید، پس قیامت را زیاد یاد کنید. فصل بهار، علاوه بر توحید، درس معاد می دهد و نشانی از قیامت است.

     البته لازم به ذکر است که علاوه بر زنده شدن در قیامت، یک زنده شدن دیگر نیز در طول زندگی انسان در دنیا وجود دارد که آن زنده شدن به حیات طیّبه است که اختیاری می باشد و انسان با اختیار خود به آن حیـات متولّد می شود. در روایتی کـه به حضرت عیسی(عَلَیهِ­ السَّلام) منسوب است، آمده است: «لَنْ یَلِجَ مَلَکُوتَ السَّمآء مَنْ لَمْ یُولَدْ مَرَّتَیْنِ»[4] هرگز به ملکوت آسمانها راه پیدا نمی کند، مگر کسی که دو بار متولد شود. تولّد اوّل اجباری است و انسان در آن نقشی ندارد، لکن تولّد دوّمِ او به حیات الهی و برتر و طیّبه، یک تولد اختیاری است «مُوتُوا قَبْلَ اَنْ تَمُوتُوا»[5] و خداوند با بهار ظاهری و تحوّل طبیعت، درس های عمیق بندگی را به بنده اش می آموزد و او را به تولّد دوّم و اختیاری تشویق می فرماید.

 

[1]- این چنین است خارج شدن (مبارکه ق/۱۱).

[2]- این چنین است پراکنده شدن (مبارکه فاطر/۹).

[3]- تفسیر سور آبادى، ج3، ص1898

4- شرح اصول کافی ملاصدرا، ج1، ص361 و ص417؛ تفسیر القرآن محی الدین عربی، ص180

5- بمیرید قبل از اینکه بمیرید (بحارالانوار، ج69، ص۵۹).