خداوند متعال با تبیین و تشریع احکام و قوانین الهی و معارف دینی، راههای خیر و سعادت را به انسان نشان می­دهد و به انسان بصیرت عطا می­فرماید تا حق را بشناسد و از آن تبعیت کند و از باطل اعراض نماید. خداوند متعال اراده فرموده تا تمام سنن پیشینیان را از طریق وحی بر حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) تبیین کند و احکام جدید را نیز از طریق وحی اعلام نماید و در آیة شریفة 26 فرمود: خداوند می­خواهد شما را پاک سازد و به این سبب توفیق توبه عنایت می­فرماید تا از این طریق پاک شوید، ولی خواستة دشمنان اسلام و اهل هوی و هوس این است که شما را به آلودگی بکشانند و منحرف سازند.

     احکامی که در آیات شریفة سابق استفاده شد، در مورد ازدواج با زنان آزاد و کنیز و ازدواج دائم و غیر دائم و مِلک­ یمین بود و خداوند متعال خواسته است که انسان از این احکام عالیه تبعیت نماید و اگر خلافی از او سر زد، توبه نماید و بالأخره در آیة شریفة 28 همین مبارکه فرمود: دین خداوند آسان است و خداوند بر شما سخت نگرفته است «یُریدُ الله اَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ وَ خُلِقَ الْاِنْسانُ ضَعیفاً». خداوند متعال می­داند که انسان موجودی ضعیف است و در صورت عدم تخفیف وآسان کردن احکام، نمی­تواند در برابر طوفان غرایز خویشتن­داری نماید و لذا با دستور ازدواج غیردائم و ازدواج با مِلک­یمین، احکام را برای بندگانش سهل قرار داده است و به آنان تخفیف قائل شده و بارشان را سبک نموده است.

     در مورد آیات شریفة مورد بحث چند مطلب قابل توضیح است که عبارتند از:

مطلب اول: سعادت دنیوی و اُخروی در پرتو زندگی دینی و عمل به فرامین الهی: انسان با زندگی دینی، و عمل به تعالیم  و  فرامین الهی و اسوه­گیری از الگوهای دینی، قبل از آخرت، در دنیا به سعادت می­رسد. یعنی عمل به احکام و قوانین الهی و الگوگیری از الگوهای دینی، متضمن سعادت دنیا و آخرت انسان است که آیة شریفة «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤمِنُونَ»[1] بیانگر این حقیقت است. خداوند متعال، دین را در راستای فطرت انسانی وضع فرموده است. یعنی احکام و دستوراتی را که وضع فرموده، همه را مطابق با فطرت سالم بشر قرار داده است و لذا تمام این احکام و تعالیم را فطرتاً می­پذیرد. آری با توجه به اینکه احکام و تعالیم الهی در راستای فطرت است، اطاعت از دستورات الهی سخت نیست و در مقابل، گناه و نافرمانی که بر خلاف فطرت سالم بشری می­باشد، سخت است.

     خداوند برای انسان آسانی را اراده فرموده نه سختی را «يُريدُ اللهُ بِکُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»[2]، لکن افرادی که دینِ فطری را رها می­کنند و خلاف دستورات الهی عمل می­نمايند، نه تنها به سعادت اُخروی نائل نمی­گردند، بلکه در دنیا هم طَرفی نمی­بندند، چرا که بهشت دنیوی انسانها، آرامش و سکونت قلب است و آن هم با ایمان و توحید عجین شده است. هرقدر توحید و ایمان بالاتر، سکونت فزون­تر خواهد بود «اَلا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبِ»[3] و در مقابل هرچقدر انسان از توحید که وطن حقیقی اوست، دورتر باشد، به همان اندازه زندگی سخت­تری خواهد داشت «وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَاِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً»[4].

     با توجه به اینکه دنیا محدود و گذرا است، لذا خوشی­ هایش هم بسیار محدود و گذراست. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) فرمودند: «دنيا در برابر آخرت مانند اين است که يکی از شما انگشتان خود را به دريا فرو بَرَد و بنگرد چه اندازه برمی­دارد»[5]. حضرت امام محمد باقر(عَلَيهِ­ السَّلام) فرمودند: «یَمُصُّونَ الثَّمادَ وَ یَدَعُونَ النَّهْرَ الْعَظیم»، «یَمُصُّونَ» به معنای مکیدن است و «ثَماد» به معنای آب قليل می­باشد. دنیا در برابر آخرت، بسیار قلیل است و کسانی که زندگی دینی را رها کردند، در واقع به آب قلیل و اندک، بسنده نمودند و نهر عظیم را رها کردند، سؤال کردند که نهر عظیم چیست؟ «قیلَ لَهُ: وَ مَا النَّهْرُ الْعَظیم؟» «قالَ: رَسُولُ الله(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) وَ الْعِلْمُ الَّذى اَعْطاهُ اللهُ، اِنَّ اللهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) سُنَنَ النَّبِیّینَ مِنْ آدَمَ وَ هَلُمَّ جَرّاً اِلىٰ مُحَمَّدٍ(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ)» آن بزرگوار فرمودند: نهر عظیم، رسول خدا(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) است و علمی که خداوند متعال عطـا فرموده است. خداوند عزّ و جلّ برای حضرت محمّد(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) سنّت­های پيامبران را از حضرت آدم(عَلَيْهِ‌السّلام) و ادامة انبياء را در نظر بگير تا حضرت محمّد(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) جمع کرد. گفته شد: اين سنّت­ها چيست؟ «قیلَ لَهُ: وَ ما تِلْکَ السُّنَنِ؟ قالَ: عِلْمَ النَّبِیّینَ بِاَسْرِهِ وَ اِنَّ رَسُولَ اللهِ(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) صَیَّرَ ذلِکَ کُلَّهُ عِنْدَ اَمیرِالْمُؤمِنینَ»[6] فرمودند: علم همة پيامبران گذشته که در وجود آن بزرگوار جمع شده است و پيامبر خدا (صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) همه را به اميرالمؤمنين علی(عَلَيْهِ‌السّلام) منتقل کردند.

     پس انسان با رها کردن تعالیم دینی و بسنده نمودن به دنیای فانی و زودگذر، دنیا و آخرت را یکجا از دست می­دهد اما موحّدین حقیقی با زندگی دینی، به سعادت دنیوی و اُخروی نائل می­گردند.

     مطلب دوم: تلاش دشمنان اسلام برای منحرف کردن مردم: خداوند متعال می­خواهد که شما مسیر توحید را بپیمایید و دشمنان می­خواهند شما را از طریق مستقیم منحرف سازند «اَنْ تَميلُوا مَيْلاً عَظیماً». خداوند متعال در سورة مبارکة بقره می­فرماید: «اُولئِکَ یَدْعُونَ اِلَی النّارِ وَ اللهُ یَدْعُوا اِلَی الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ»[7]. خداوند متعال شما را به بهشت و آمرزش فرا می­خواند و دشمنان شما را به آتش دعوت می­کنند. با توجه به اینکه قرآن کریم، کتاب جهانی و جاودانی است، لذا تعالیمش منحصر و محدود در عصر و مردمان خاص نیست و در هر زمان زنده و جاویدان است و امروز هم این احکام و فرامین الهی زنده بوده و پیام می­دهند و هر زمان مصداقی دارند. از اينرو اینکه دشمنان می­خواهند شما را منحرف کنند و به سقوط برسانند، تنها مربوط به زمان نزول قرآن نیست و امروز هم مصداق دارد. امروز با پیشرفت تکنیک، این دعوت از سوی دشمنان به صورت پیشرفته­تر نمود و ظهور دارد. در عصر حاضر به علت سایت­های آلوده و شبکه­ های منحرف ماهواره­ ای و برنامه­ها و سی­دی ­های غیر اخلاقی، در مقطع خانواده، زندگی­ های مشترک متزلزل گشته، بطوریکه در شش ماه اوّل سال گذشته، آمار طلاق، بیشتر از آمار ازدواج بوده است و این همان نتیجة دعوت دشمنان به گناه و انحراف است. در مقطع کودکان و نوجوانان و جوانان نیز، محصول فیلم­های مستهجن و خشن و بازی­های رایانه­ ای، کودکان و نوجوانان مضطرب، بی­ حوصله، پرخاشگر، تنبل و از اخلاق دور شده ­اند که روز به روز هم پرخاشگرتر شده و به علّت عدم تحرّک بدنی، از لحاظ روحی و جسمی دچار لطمه و آسیب می­شوند و از طرفی نیز این فیلم­­ها و بازی­های رایانه ­ای، موجب بلوغ زودرس در کودکان می­شوند و این­ها، تماماً مصادیقی از «اُولئِکَ یَدْعُونَ اِلَی النّار»[8] در زمان حاضر است. در بخش مشاوره نیز برخی از مشاوران به تبعیّت از فرهنگ جامعة غرب، برای کسانیکه به علت اختلاف خانوادگی به مشاور رجوع می­کنند، مجوّز طلاق صادر می­نمايند. برای کسیکه به علت افسردگی مراجعه نموده، ترک نماز، حجاب و ... را تجويز می­کنند و بـه مادری کـه رجوع کرده که دخترش به فیلم­های غیراخلاقی نگاه می­کند، توصیه کرده که او در خلوت خود آزاد است و به شما مربوط نیست. چقدر از شبکه­ ها برای منحرف کردن و مخدوش نمودن چهرة اسلام طراحی شده­ اند، به عنوان نمونه: در فیلمی به نام «... صحرا» گروهی بـه روستایی حمله می­کنند و اهل آنجـا را بـه قتل و غـارت می­رسانند که غارتگران پرچم جمهوری اسلامی دارند. آری، دشمنان چنین برنامه­ هایی را به خورد کودکان و نوجوانان می­دهند و آرام آرام فرهنگ بیگانه را انتقال داده و آنان را از تعالیم توحیدی تهی می­کنند.

     مطلب سوم: انسان زشت ­ترین و زیباترین موجود: انسان در قرآن کریم هم زشت ­ترین موجودات و هم زیباترینِ موجودات معرفی شده است. بطوریکه گاهی خدای سبحان او را با صفات زیبا می­ ستاید، به عنوان نمونه: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ فی اَحْسَنِ تَقْویمٍ»[9] البته به تحقیق انسان را در بهترین ترکیب و سازمان خلق کرديم، «وَ صَوَّرَکُمْ فَاَحْسَنَ صُوَرَکُمْ»[10] و صورتگری کرد شما را بهترین صورتگری، «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی اٰدَمَ»[11] و البتّه به تحقيق گرامی داشتیم بنی آدم را، «فَتَبارَکَ اللهُ اَحْسَنُ الْخالِقینَ»[12] انسان آنچنان موجود زیبایی است که خدای سبحان خود را در خلقت هیچ موجودی غیر از او به صفت «اَحسَنُ الخالِقین» نستوده است. استاد جوادی آملی فرمودند: وقتی خداوند خود را احسن­ الخالقین معرفی فرمود، پس انسان هم احسن ­المخلوقین است. خداوند متعال انسان را با فطرت توحیدی آراسته است «فِطْرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها»[13] و به فرشتگان می­فرماید: «اِنّی جٰاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَةً»[14]. تنها موجودی که می­تواند خلیفة خداوند باشد، انسان است و هیچ موجود دیگری چنین ظرفیتی ندارد. انسان، مسجود فرشتگان است. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) فرمودند: «اِنَّ اللهَ خَلَقَ اٰدَمَ عَلیٰ صُورَتِهِ»[15] خداوند متعال انسان را به جمال خود آفرید. اینها نمونة صفاتی است که خداوند، انسان را با آن ستوده است. یعنی انسان، این صفات و کمالات و زیبایی­ها را بالقوّه در وجود خود دارد و اگر تحت تعالیم عالیة توحیدی و قرآنی قرار گیرد و بیراهه نرود و در مقام تسلیم و رضا قرار گیرد، می­تواند تمام این اوصافِ بالقوّه را شکوفا کرده و به فعلیت درآورد و به جمال الهی آراسته گردد. آری انسان در وجود خود، ودایع گرانبهایی دارد و با شکوفا نمودن آنها به مقامی نائل می­شود که هیچ موجودی حتی فرشتة مقرّب هم به مقام او نمی­رسد. پس ای انسان، قدر خود را بدان و خود را ارزان مفروش؛ در شأن توست که به کمال برسی.

     در شصت مورد از قرآن کریم نیز انسان، زشت­ترین موجود معرفی شده است، به عنوان نمونه: «اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی خُسْرٍ»[16] ، «اِنَّ الْاِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً»[17] ، «کٰانَ الْاِنْسانُ عَجُولاً»[18] ، «خُلِقَ الْاِنْسانُ ضَعیفاً»[19] ، «اِنَّ الْاِنْسانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ»[20] ، «کٰانَ الْاِنْسانُ اَکْثَرَ شَیْیءٍ جَدَلاً»[21] ، «کٰانَ الْاِنْسانُ قَتُوراً»[22] همانا انسان بخیل است.

     حال در اینکه انسان چگونه می­تواند که هم زشت­ترین و هم زیباترین موجودات گردد، قابل توجه است که: انسان در قوس صعودی و نزولی، موجودی بی ­نهایت است و می­تواند از فرشتگان بالاتر رود یا از حیوانات پست­تر گردد «اُولئِکَ کَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ»[23]. ظرفیت انسان را هیچ موجودی ندارد. انسان در اثر شکوفا نمودن ودایع درونی می­تواند ظرف تمام اوصاف جمال و کمال و اسماء حسنای الهی شود، ولی در اثر غفلت آنچنان سقوط می­کند که از بهائم کمتر می­گردد. آری، اگر انسان تحت تعالیم قرآن کریم و عترت قرار نگیرد، در قوس نزولی هم سقوط او متوقّف نمی­شود و هر لحظه بر لغزش و انحراف او افزوده می­گردد.

 

«ای نقدِ اصل و فرع، ندانم چه گوهری

                                                    کز آسمـان برتر و از خـاک کمتـری»[24]

     پس تمام اوصاف جمال، مربوط به روح و فطرت و بُعد عالیة انسان است و تمام زشتی­ها مرتبط به طبیعت و جسم و بُعد دانیة اوست. آنجا که انسان بُعد خدایی و آسمانی خود را فراموش می­کند، زشت­ترین موجودات می­گردد؛ لـکن وقتی تحت تعـالیم الهی و محبوبین او قرار می­گیرد، همین انسان، زیباترینِ موجودات می­شود که همان احسن­ الحال است و انسان در روز قیامت با صفتِ جانش که در دنیا ساخته است، محشور می­گردد و در واقع حشرِ انسان در آن روز با سیرتهاست نه با صورت و ماسک و نقاب ظاهری و دنیایی.

     خداوند متعال در آیة شريفة مورد بحث می­فرماید: «خُلِقَ الْاِنْسانُ ضَعیفاً» و در سورة مبارکة حشر می­فرمايد: «لَوْ اَنْزَلْنا هٰذَا الْقُرْآنَ عَلیٰ جَبَلٍ لَرَاَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ الله»[25]. قابل توجه است، همین انسان که به فرمودة قرآن، ضعیف خلق شده، در مرحله­ای می­تواند آنچنان قوی باشد که قرآنِ به آن عظمت و ثقل و سنگینی را دریافت نماید. خداوند متعال می­فرماید: اگر قرآن بر کوه که در سختی ضرب المثل است، نازل می­گشت، آن را متلاشی شده می­دیدی، لکن تمام قرآن یکجا و در یک شب بر قلب مبارک حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ)، آن انسان کامل، نازل می­شود و آن بزرگوار تحمّل می­ نمایند. آری، قلب انسان کامل که متّصل به پروردگار است و مظهر اوصاف جمال و جلال الهی است، می­تواند قرآنِ به آن ثقل و عظمت را دریافت نماید. اگر انسان با قدرت مطلق و نور مطلق ارتباط یافت و خدایی و الهی شد، قوی­ ترین موجودات است، ولی وقتی از منبع قدرت مطلق بُرید و دور شد، ضعیف ترین موجود می­شود، بطوریکه همان انسان که در مرحله­ای محبوب خداوند او را از کوه محکمتر و باصلابت­ تر معرفی می­فرمايد «اَلْمُؤْمِنُ أَصْلَبُ مِنَ الْجَبَل‏»[26]، در موردی فرمود: «لَخَلْقُ السَّمٰواتِ وَ الْاَرْضِ اَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النّاسِ»[27] خلقت آسمانها و زمین، بزرگتر از خلقت مردم است. انسان تا با خداست، بزرگ است و وقتی از خدا بریده شد، حقیر و ضعیف می­گردد.

«قطره دریاست اگر با دریاست                 ورنه او قطره و دریا، دریاست»[28]

     پس اگر انسان به آب کم اکتفا نکرد و قطرة وجودی خود را به دریای بیکران حق سبحان، متصل نمود، دریا می­شود. از اینرو وقتی فرمود: «خُلِقَ الْاِنْسانُ ضَعیفاً»، معلوم می­گردد که انسانِ از خدا بریده و جدا شده از وطن توحید، ضعیف­ترین انسانهاست.

     خداوند متعال در پایان آیات شريفة مورد بحث فرمود: «وَ اللهُ عَلیمٌ حَکیمٌ». خدای علیم و حکیم، احکام را تبیین فرمود تا شما راه را از چاه، خیر را از شر، حق را از باطل و سعادت را از شقاوت، بازشناسید و بیراهه نروید.

     مطلب چهارم: توبه مهمترین عامل طهارت و رسیدن به قرب پروردگار: با وجود اینکه در سورة مبارکة نساء در چند آیه قبل، آیات توبه مطرح شده بود، لکن خداوند متعال در این سه آیه، دوبار از توبه سخن بـه میان آورده است. توبه آنچنان عظیم است کـه بزرگان فرموده ­اند: توبه بالاترین زینت باطنی و قرار دهندة انسان در جرگة سعادت و مفتاح جمیع خیرات و مبرّات است. به فرمودة حضرت امام علی(عَلَيْهِ‌السّلام)، استغفار (توبه) مقام بزرگان است «اَلْاِسْتِغْفارُ دَرَجَةُ الْعِلِّيّينَ»[29] و به همین علّت بزرگان دینی همواره در حال توبه هستند. انسان وقتی مرتکب خطا و گناه می­شود، پَست و بی­مقدار شده و قلب او سیاه و محجوب می­شود و از مقام شریف بندگی سقوط می­کند و تنها وسیله­ای که می­تواند انسانِ سقوط کرده را به شرافت برساند، توبه است که قيامِ قوای عاليه علیه نفس و شیطان می­باشد و موجب پناهندگی به بارگاه دوست می­گردد. حضرت مولی­ الموحّدین امام علی(عَلَيْهِ‌السّلام) می­فرمایند: «لٰا خَیْرَ فِی­ الدُّنْیا اِلّا لِرَجُلَیْنِ رَجُلٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَهُوَ يَتَدارَكُها بِالتَّوْبَةِ وَ رَجُلٍ يُسارِعُ فِي الْخَيْرَات‏»[30] خیری در دنیا نیست، مگر برای دو انسان، گناه کاری که با توبه جبران نماید و نیکوکاری که در پی نیکی­ها شتاب کند. حضرت آدم(عَلَيْهِ‌السّلام) اوّلین درسی که از آستان ربوبی گرفت و سفر الهی و رسالت خود را آغاز کرد، با توبه بود و به عبارتی رسالت ایشان با توبه آغاز شد «فَتَلَقّیٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمٰاتٍ فَتٰابَ عَلَیْهِ»[31]. آن بزرگوار الی یوم­القیامة این درس را به انسان­ها می­دهند که شما هم با توبه آغاز کنید.

     لازم به توضیح است که: معصوم گناه نمی­کند و حضرت آدم(عَلَيْهِ‌السّلام) هم گناه نکرده بودند، بلکه ترک اُولیٰ انجام داده بودند. حضرات انبیاء گذشته ترک اولیٰ داشتند، ولی وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام (صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) و حضرات معصومین(عَلَيْهِم‌السّلام) ترک اولیٰ هم نداشتند. پس حضرت آدم(عَلَيْهِ‌السّلام) نه از گناه، بلکه از ترک اولای خود توبه نمودند و در مقام رسالت باقی ماندند «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرين‏»[32]. توبة هر کسی به میزان معرفت اوست، عاصیان از گناه توبه کنند و عارفان از عبادت، استغفار. چراکه فرمودند: «حَسَناتُ الْاَبْرارِ سَیِّئاتُ الْمُقَرَّبین»[33]. امّا شیطان وقتی گناه کرد، نه تنها توبه ننمود، بلکه رو در روی خداوند ایستاد و در مقام اعتراض گفت: «خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ»[34] من از آتش خلق شده­ام و انسان از خاک خلق شده، در شأن من نیست که به او سجده کنم و در نتیجه، از دنیا و عقبیٰ ساقط شد، درحالیکه اگر برمی­گشت و توبه می­نمود، باب توبه باز بود. آری، حضرت آدم از ترک اولای خود توبه نمود، امّا شیطان از گناه و معصیت خود توبه نکرد.

     پس خداوند باب توبه را به روی بندگانش گشوده و راه آن را هم نشان داده است «تٰابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا»[35] آری خداوند راه را آموخت و انسان را از درون مجهّز فرمود تا وقتی مرتکب گناه و معصیت شد، در پی جبران برآید. بنابراین شایسته است که انسان همواره از این باب وارد شود. وقتی خداوند باب توبه را گشود، باب مغفرت و فزونی نعمت را هم گشود. خداوند سبحان پی در پی در قرآن کريم خود را رحیم و غفور و ودود معرّفی فرموده و باب غفّارالذّنوب را باز گذاشته تا وقتی انسان بيراهه رفت، امکان برگشت داشته باشد.

     پس ندای هشدار دهندة فطرت از درون و حضرات انبیاء(عَلَيْهِم‌السّلام) از بیرون، مرتّب به گوش می­رسد و پیوسته انسان را به توبه و بازگشت فرا می­خواند که البتّه این ندا به گوش کسانی می­رسد که سامعة خود را از دست نداده­اند. آری، این ندا پیوسته انسان را فرا می­خواند که ای انسان، خود را دریاب و بدان عمر به این گرانبهایی، هدیة خداوند به توست و بهرة تو به اندازة همین عمر محدود است و این عمر محدود هم به سرعت می­گذرد.

«می­شتابد از پی هم بی­ شکیب                  روزهـا و هفتـه­ هـا و ماه­هـا»[36]

     انسان جز برای کسب فضائل و تحصیل کمالات به دنیا نیامده است و روزی خواهد رسید که باب توبه بسته شده و پل­های پشت سر خراب و راه­ های جبران مسدود خواهد شد. ای انسان توجّه کن که تو با این عمر محدود برای نیل به قرب، به دنیا آمدی و دنیا ادبستانی است تا تو در آن تربیت شوی، بیا و از این فرصت محدود عمر بهره بگیر، چراکه روزی را پیش رو داری که در پای محاسبه قرار می­گیری و در آن روز اعمال تو را مورد محاسبه و سنجش قرار می­دهند «وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ»[37]. اگر در این تجارت­ خانة دنیا سرمایة جوانی و عمرت را به خواب غفلت گذرانیدی، در مقام توبه درآی و به نور توبه منوّر و به عطر توبه معطّر گرد و قبل از مردن بیدار شو «اَلنّاسُ نِیامٌ اِذا ماتُوا انْتَبَهُوا»[38]. انسان تائب، منوّر و مطهّر است. توبه از همه زیباست لکن از جوان زیباتر است «اَلتُّوبَةُ حَسَنٌ وَ لکِنْ فِی الشَّبابِ اَحْسَنُ»[39] اگر عمر، هدیة خداست، جوانی، چلچراغ زندگی است و گلی است که جز یکبار شکفته نمی­شود و خداوند متعال برای این دوران از زندگی ارزش بسیار زیادی قائل است.

     تاجران در پایان سال به محاسبة سود و زیان خود می­پردازند، بیائید ما هم در آستانة سال جدید به محاسبة سود و زیان اعمال خود بپردازیم و گنجینه­ های از دست رفته را بـا توبه بـازگردانیم کـه خداوند را در دل­های شکسته می­توان یافت؛ هرچه بشکند از قدر و بها ساقط شود، امّا دلِ شکسته قدر و ارزش می­ یابد و نشیمن گاه خداوند می­شود. بیائید دل از اغیار خالی کنیم و از خس و خاشاکِ معصیت پاک سازیم تا سلطان عزّت بر خانة دل فرود آید «لٰا یَسَعُنی اَرْضی وَ لٰا سَمائی وَ لٰکِنْ یَسَعُنی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤمِنْ»[40].

     زمانی می­رسد که انسان آثار مرگ را مشاهده می­کند، «محتضر به هنگام برطرف شدن پرده می­گويد: ای ملک الموت يک روز مرگ مرا به تأخير بينداز تا از خدا عذرخواهی کنم و توبه نمايم و توشة شايسته برگيرم، ملک الموت در پاسخ می­گويد: روزها و روزگارها را فانی ساختی، او می­گويد: پس يک ساعت مهلت بده، پس درِ توبه بـه روی او بسته می­شود و به رو او را به دوزخ می­اندازند و خونابة يأس و حسرت و ندامت به خاطر ضايع کردن عمر می­چشد»[41].

     زمان خواندن دعای تحویل نزدیک شده است، برای دریافت احسن الحال پاداشی از سوی پروردگار، شایسته است که قدری احسن الحال تلاشی در خود تدارک ببینیم تا احسن الحال پاداشی از سوی خدای سبحان، افاضه گردد و این تدارک، جز از طریق طهارت و پاکی، حاصل نمی­گردد و هیچ چیز انسان را به قدر توبه پاک نمی­کند و هیچ چیز همانند طهارت و پاکی، انسان را محبوب خداوند نمی­سازد «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ»[42]. پس اوّل با توبه خود را پاک کنیم و سپس به انسان­های کامل که مظهر جمال و جلال حق هستند، متوسّل گردیم. زیارت محبوبین خدا، زیارت خداست و شاد کردن دل محبوبین خدا، شاد کردن خداست.

«این محبّت از محبّت­ها جداست           حبّ محبوب خدا حبِّ خداست»[43]

     حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) می­فرمایند: «هرکس مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده و کسی که مرا شاد کند، خداوند را شاد کرده است»[44] و یکی از مصادیق بارز شاد کردن مؤمنان، رسیدگی به نیازمندان و ادخال سرور در قلب آنان است.

 

1- به تحقیق رستگار شدند مومنان (مبارکة مومنون/1).

2- اراده می­کند خداوند به شما آسانی را و نمی­خواهد به شما سختی را (مبارکه بقره/185).

3- آگاه باشيد به ياد خداوند آرام می­گيرد دلها (مبارکه رعد/28).

4- و کسيکه اعراض کند از ذکر من، پس همانا برای اوست زندگی تنگ (مبارکه طه/124).

5- ايمان و کفر (ترجمة الايمان و الکفر)، بحارالانوار، ج2، ص562

6- کافی، ج1، ص222

7- مبارکه بقره/221

8- می­خوانند آنها به سوی آتش (مبارکه بقره/221).

9- مبارکه تين/14

10- مبارکه غافر/64

11- مبارکه اِسراء/70

12- پس مبارک و با برکت است خدایی که بهترين خلق­ کنندگان است (مبارکه مؤمنون/14).

13- فطرت خدایی، آن فطرتی که آفريد مردم را بر آن (مبارکه روم/30).

14- همانا من قرار دهنده­ ام در زمين خليفه (مبارکه بقره/30).

15- عيون اخبارالرّضا(عَلَيْهِ‌السّلام)، ج1، ص120

16- همانا انسان، البتّه در زيانکاری است (مبارکه عصر/2).

17- همانا انسان آفريده شده بسيار حريص (مبارکه معارج/19).

18- باشد انسان عجول (مبارکه اِسراء/11).

19- خلق شده انسان ناتوان (مبارکه نساء/28).

20- همانا انسان به پروردگارش البتّه بسيار ناسپاس است (مبارکه عاديات/6).

21- هست انسان بيشترين موجود از لحاظ جدل (مبارکه کهف/54).

22- مبارکه اسراء/100

23- آن گروه مانند چهارپايان هستند، بلکه ايشان پَست­ ترند (مبارکه اعراف/179).

24- مرحوم نراقی(رَحمَةُ­اللهِ­ عَلَيهِ)

25- اگر نازل می­کرديم اين قرآن را بر کوهی، البتّه می­ديدی آن را خاشع و درهم شکسته از ترس خداوند (مبارکه حشر/21).

26- مؤمن باصلابت­تر و سخت­تر از کوه است (بيان نورانی امام محمّد باقر(عَلَيْهِ‌السّلام)؛بحارالانوار، ج64، ص362).

27- مبارکه غافر/57

28- مولانا(رَحمَةُ­اللهِ­ عَلَيهِ)

29- نهج­ البلاغه مرحوم دشتی، حکمت417

30- نهج البلاغه، حکمت94

31- پس دريافت کرد حضرت آدم از پروردگارش کلماتی، پس پذيرفت توبه او را (مبارکه بقره/37).

32- پروردگار ما ظلم کرديم بر نفسهايمان و اگر نيامرزی ما را و رحم نکنی بر ما البتّه البتّه باشيم از زيانکاران (مبارکه اعراف/23).

33- نيکی­های ابرار، گناهان مقرّبان است (بيان نورانی امام موسی کاظم(عَلَيْهِ‌السّلام)؛ کشف الغمّة، ج2، ص254).

34- آفريدی مرا از آتش و آفريدی او را از خاک (مبارکه اعراف/12).

35- توبه پذيرفت بر ايشان تا توبه کنند (مبارکه توبه/118).

36- فروغ فرخزاد

37- و سنجيدن اعمال در آن روز حق است (مبارکه اعراف/8).

38- مردم خوابند، زمانيکه مردند، بيدار می­شوند (بيان نورانی حضرت امام علی(عَلَيْهِ‌السّلام)؛ شرح کافی، ج9، ص170).

39- توبه زيباست، ولکن در جوانی زيباتر است (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ)؛ نهج الفصاحه، ص578).

40- گنجايش مرا ندارد زمين من و نه آسمان من و لکن گنجايش مرا دارد قلب بندة مؤمن من (عوالی اللئالی، ج4، ص7).

41- کتاب «در آغوش خدا (توبه)»، تأليف استاد ابراهيم خرّمی مشگانی

42- همانا خداوند دوست دارد توبه­ کنندگان را و دوست دارد پاکان را (مبارکه بقره/222).

43- مولانا(رَحمَةُ­اللهِ­ عَلَيهِ)

44- اصول کافی، ج2، ص188