هفته ­ای که در آن قرار داریم، هفتة ولادت اشرف کائنات، پیامبر مهربانی ­ها، رسول زیبایی ­ها و پیشوا و رهبر کرامت­ها حضرت محمد مصطفی(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) و فرزند بزرگوارشان امام جعفر صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) است. حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) در هفدهم ماه ربيع ­الاوّل سال قمری که مصادف با بهار سال شمسی آن زمان (اواخر فروردين و يا اوايل ارديبهشت ماه) بود، در بين الطّلوعين روز جمعه ديده به جهان گشودند و کمال انسانيّت و مکرمت­­های اخلاقی را برای بشريّت به ارمغان آوردند «اِنّی بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الْاَخْلاقِ»[1]. مطلب مهمی که در مورد رسالت آن بزرگوار لازم است به آن توجه شود، این است که هر چند رسالت آن بزرگوار، تبلیغی و تشریعی است، ولی بالاتر از آن، رسالت آن حضرت، رسالت توحیدی است و آن بزرگوار با اعتقاد و اخلاق و اعمال توحیدی ارسال شده ­اند تا انسانها را در تمام ابعاد، از جمله اعتقاد و اخلاق و عمل، توحیدی نمایند و این میسّر نیست مگر اینکه جان و روح، توحیدی شود. وقتی جان و روح که فرمانده وجود است، توحیدی گشت، تمام اعمال و اخلاق و نیروهای ظاهری و باطنی او اعم از کسب و کار، تحصیل علم و معاش، رفت و آمد، ازدواج و مجالس جشن و عروسی و...، توحیدی می­گردد. چنین انسانی، هر کاری که انجام می­دهد برای خداست و لاغـیر، چرا که تـوحید، در تمام شئـون زندگی او سایه­ افکن شده است و لذا زندگی او سراسر کمال و زیبایی می­شود زيرا تمام اعمال و اخلاق توحيدی از طرف زيبای مطلق وضع شده­ اند ولذا عين زيبایی می ­باشند و هر چه که مراتب آن بالاتر رود، بنده به همان میزان، به زیبای مطلق نزدیک­تر می­گردد و وجود مقدس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) با این ارمغانِ زیبایی ­ها به سوی امّت ارسال شده­ ­اند و رسول زیبایی ­ها و رهبر و پیشوای فضایل و کرامت­ها هستند. زیبایی حقیقی، زیبایی اخلاق و رفتار و اعمـال است وآن، جزء احتیاجات فطری بشر می­باشد، چرا که با فطرت توحیدی انسان که خداوند آن را زیبا سرشته است، سنخیت دارد. انسان فطرتاً اعمال و اخلاق زیبا و الهی را دوست دارد و لذا هر کسی که به این اوصاف ملبّس و مزیّن شود، حق روح را به او داده است و به همان نسبت، روحش آرام می­گیرد. روح و جان انسان با زیبایی­ ها و سجایـای اخلاقی می­ آرمد و با زشتی­ها و رذایـل، ناآرام می­گردد.

     انسان، در سن 18 یا 20 سالگی بدون زحمت و تلاش از نظر بلوغ ظـاهری و جسمانی بـه اوج و کمـال خود می­رسد، ولی برای اخذ زیبایی­ های توحیدی و رسیدن به کمال معنوی، تلاش و مجاهدت و زحمت و تربیت نفس لازم دارد تا بدین طریق نفس خود را به کمالات الهی بیاراید و هر چه که انسان در این مسیر مبارک پیش رود، به همان میزان، به خداوند که زیبای مطلق است نزدیکتر می­گردد. در اینجا رمز تقرب انسانهای کامل روشن می­شود. آن بزرگواران که تمام زیبایی­ های توحیدی را یکجا در وجودشان دارند، مقرّب­ترینِ افراد می­باشند.

«حُسن یوسف، ید بیضا، دَم­ عیسی داری

                                                    آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری»[2]

     آن بزرگواران تمام زیبایی ­هایِ زیبای مطلق و کمالاتِ کمال محض، را آیینه ­اند و به این علت در اوج تقرّب و محبوبیّت قرار دارند و این راه به روی هیچ­کس بسته نیست. آنان ارسال شده­ اند تا زیبایی ­هایی را که در وجود خود پیاده کرده­ اند، به همگان ارائه دهند و انسان هر قدر از آن زیبایی­ ها در وجود خود نهادینه کند، به همان میزان به خداوند و محبوبین او تقرب خواهد یافت. ادب، زیبایی و کمال است، وقار، محبت، معرفت، تواضع، صبر، مدارا، اغماض، سعه ­صدر، سخاوت، عفو و گذشت و... همه زیبایی­ های الهی و مایة کمال هستند و هرکس که این زیبایی ­ها را در وجود خود پیاده کند، علاوه بر خداوند و محبوبینش، مورد توجه و محبت بندگان خداوند نیز قرار می­گیرد، چرا که مردم بطور فطری طالب این زیبایی ­ها هستند. مردم فطرتاً دوست دارند که ادب، محبت، احترام و تواضع ببینند. دین مبین اسلام، دین محبت و رحمت است «هَلِ الدّینُ اِلَّا الْحُبُّ»[3] و خدای ما، خدای رحمت، پیامبر ما، پیامبر رحمت و امامان ما، ائمه رحمت هستند و لذا شایسته است که امت هم، امت رحمت باشند.

     حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) در بيان حديث قدسی از خدای سبحان می­فرمایند: «اِنْ کُنْتُمْ تُریدوُنَ رَحْمَتی فَارْحَموُا»[4] اگر خواستید رحمت مرا، پس به بندگانم رحم کنید و با آنها مهربان باشید. محبت یکی از بالاترین زیبایی­ های اخلاقی است. ملاحظه می­شود که وجود مقدس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) در زمان جاهلیت، مردم عرب را با اکسیر مهر و محبت آن چنان جذب کردند که از راه زنی و غارتگری و دزدی و چپاول و زنده به گـور کردن کودکانِ بی­ گناه، دست کشیدند و آنان را چنان با محبت خود تربیت نمودند که اهل معرفت گردیدند و امروز این تربیت ادامه دارد و روز به روز، کشش قلبی بـه دینِ آن بزرگوار بیشتر می­شود. مؤید مطلب مذکور، آیة شریفه­ ای است که می­فرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غلیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»[5] پیامبرم، تو بـه واسطة رحمت الهی، نرم­خو و خوش خلق شدی که اگر تندخو و بدخلق بودی، مردم از دور تو پراکنده می شدند. آری بدیهی است که مهم­ترین عامل پیشرفت دین اسلام،  اخلاق زیبا و محبت و رحمت آن بزرگوار بوده است. این آیة شریفه الی یوم­ القیامة، چنین پیام می­دهد که ای بندگان خداوند، بدانید که محبت، جاذبه و کشش دارد. مهر و محبت، مردم را جذب می­کند. مهربانی و عطوفت و حُسن خلق، مردم را محبّ شما می­سازد و در مقابل، بداخلاقی و تندخویی و پرخاشگری و کبر و غرور، مردم را از اطراف انسان پراکنده می­کند. تنها راه نزدیک شدن به خداوند و پیامبرش، از طریق همان محبتی است که خداوند و دین و پیامبر بر آن نامگذاری شده­اند و مؤمنان حقیقی هم به تبع آن بزرگواران، هرچقدر ایمانشان بالاتر  رود، گوهر محبت در آنان بیشتر متجلی می­شود  «وَ الَّذینَ امَنُوا اَشَدُّ حُبّاً لِلّهِ»[6] و لذا بیشتر از همه، به خداوند و پیامبرش تقرب می­ یابند. آری، تا دلها جدا جداست، راهی به محبت خداوند و پیامبر و محبوبین او نیست. چرا که خداوند، دلهای جدا جدا را به منافقین نسبت می­دهد «تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتّی»[7]  از این­رو یکی از نشانه­ های مؤمنان حقیقی، مهر و محبت و عطوفت و مهربانی و حسن خلق نسبت به مؤمنین، خصوصاً افراد خانواده اعم از پدر و مادر و همسر و فرزندان است.

     قابل توجه است که مهم­ترین عامل تعجیل ظهور حضرت امام زمان (عَجَّلَ­ الله­ تَعالي ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) نیز اتّحاد و محبّت و رحمت و شفقت میان مؤمنین است، هم­چنانکه در اوصاف یاران آن بزرگوار آمده است: «قُلُوبُهُمْ مُجْتَمِعَةٌ بِالْمَحَبَّةِ وَ النَّصیحَةِ»[8] یاران واقعی امام زمان(عَجَّلَ ­الله ­تَعالي­ فَرَجَهُ­ الشَّريف) به همدیگر محبّت دارند و خیرخواه هم هستند.

«دلی کـز محبت نشـانی ندارد              بُود خار سنگی که جانی ندارد»[9]

     بنابراین چگونه می­توان از خداوند انتظار رحمت و شفقت داشت و چطور می­توان به او نزدیک شد، در حالیکه خانواده­ها و قلوب از هم متلاشی و جدا هستند. آن خانواده­ای که در آن دو خواهر یا دو برادر و یا مادر و دختر با هم اختلاف دارند، مورد رحمت خداوند نیست. در محیط خانواده، هرکسی که اَرفَق باشد یعنی بیشتر از همه، اهل رفق و مدارا و سازگاری باشد، به خداوند نزدیک­تر است.

     پس یکی از مهم­ترین اصول برای مقرّب گشتن، محبّت است. روح خداوند در همه انسانها دمیده شده است «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»[10] و لذا مؤمنین حقیقی و واقعی، همواره مهربان و رحیم و شفیق هستند و چنین کسانی هستند که مقدّمات ظهور امام زمان(عَجَّلَ ­الله­ تَعالي ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) را با مهر و محبت و شفقت خود نسبت به بندگان الهی، فراهم می ­آورند.

     قابل توجه است کـه: صاحـبان دلـهای جـدا جدا و متفرق از هم، نمی­توانند امام­ باور و امام­ یاور و امام ­آور باشند و از یاران و اعوان و انصار آن حضرت قرار گیرند، هرچند که پیوسته در قنوتشان درخواست کنند: «وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَعْوانِهِ وَ اَنْصارِهِ وَ شیعَتِهِ»[11]، چرا که آن بزرگواران، به قلوب انسانها توجه دارند.

«ما درون را بنگریم و حال را                       نی برون را بنگریم و قال را»[12]

     قرآن کریم، حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) را الگوی کامل برای مردمان، معرفی می­فرماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[13] . یعنی آن بزرگوار در تمام مقاطع اعتقاد و عمل و اخلاق الگو هستند و مطلبی نیست کـه انسـان در آن مورد تهی از الگو باشد و لذا کسی نمی­تواند بگوید، حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ)  الگوی من است و آن بزرگوار را دوست دارم، درحالیکه قلبش از محبت مؤمنین خالی است، چرا که محبت حقیقی، محبّ را به شکل محبوب درمی ­آورد. وجود مقدس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) و امامان(عَلَيهِم­ السَّلام)، پیامبر و امامان رحمت هستند و اگر ادعای محبت ما به آن بزرگواران راستین باشد، ما را به صفات و اوصاف آن بزرگواران درمی­ آورد. حضرت پیامبر اسلام (صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) می­فرمایند: «اِنَّ اَحَبَّکُمْ اِلَیَّ وَ اَقْرَبَکُمْ مِنّی یَوْمَ الْقِیامَةِ مَجْلِساً اَحْسَنُکُمْ خُلُقاً»[14] همانا محبوبترين شما در نزد من و نزدیکترین شما در قیامت به من، خوش اخلاق­ترین شماست. همچنین حضرت امـام علی (عَلَيهِ ­السَّلام) فرمودند: کامل­ترین شما از جهت ایمان، زیباترین شما از جهت اخلاق اسـت «اَکْمَلُکُمْ ایماناً اَحْسَنُکُمْ خُـلُقاً»[15]. آن بزرگوار در بيان نورانی ديگری می­فرمایند: «اِنَّ اَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَنُ»[16] همانا زیباترینِ زیبایی ­ها، خلق زیباست. همچنین از حضرت امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) روایت شده است: «عَلَیْکُمْ بِحُسْنِ الْخُلُقِ فَاِنَّهُ یَبْلُغُ بِصاحِبِهِ دَرَجَةَ الصّائِمِ الْقائِمِ»[17] بر شما بـاد حُسن­خلق، چون خوش اخلاقی، صـاحبش را بـه درجـه ­ای می­رساند که گویا روزها روزه­دار و شبها، قائم به نماز است. بیان نورانی مذکور این حقیقت را می­رساند که فرد خوش­خُلق تا زمانی که صاحب حُسن­ خلق است، در حال عبادت است. آری کسی که صبور و مهربان و رئوف و اهل مداراست، همواره در حال عبادت است. شخص خوش اخلاق و مهربان و عطوف بیش از همه به خود خدمت می­کند، چرا که با مهربانی خود، مورد احترام مردم قرار می­گیرد و در بین عموم محبوبیت می­یابد. انسان که فطرتاً نیاز به احترام دارد و احترام­طلب است، وقتی زیبایی ­های حقیقی را در وجود خود شکوفا نمود و صفات زیبا از جمله خوش اخلاقی را دارا شد، هم محبوب خدای سبحان و پیامبر و امامان رحمت می­شود و هم محبوب مردم می­گردد. و بیش از همه خودش به آرامش می­رسد.

     ماه، ماه پیامبر رحمت(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) است. ماه رحمت و صلوات است و لذا برای حُسن ختام مطالب، چند بیان نورانی از پدر امّت، پیامبر رحمت (صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) خطاب به خواهران ایمانی و جوانان نوردیده و زیبادل استفاده می­شود. وجود مقدس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) می­فرمایند: «آیا شما را به بهترین اخلاق دنیا و آخرت خبر دهم؟ با کسی که از تو بریده بپیوندی و به کسی که از تو دریغ داشته بخشش کنی و از کسی که به تو ستم کرده درگذری»[18].

     با توجه به بیان مبارک مذکور، معلوم می­شود اینکه برخی می­گویند: «کلوخ ­انداز را پاداش سنگ است»[19]، مطلبی کاملاً مسخ شده و کاذب است. آری در مقابل بدی، بدی نمودن کار آسانی است، لکن هنر آن است که با بدان نیکی نمود.

«بدی را بدی سهل باشد جزا                   اگر مردی اَحسِن اِلیٰ مَن اَسیٰ»[20]

     از حضرت امام باقر(عَلَيهِ­ السَّلام) یا امام صادق(عَلَيهِ ­السَّلام) نیز در عظمت صلوات مذکور است: «ما فِی الْمیزانِ شَیْءٌ اَثْقَلَ مِنَ الصَّلاةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ)»[21] در ميزان اعمال چيزی سنگين ­تر از صلوات بر محمّد و آل محمّد(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) نيست. آری هیچ ­چیز به سنگینی صلوات اهل معرفت نخواهد بود، چراکه صلوات اهل معرفت، تنها لسانی نیست، بلکه آنان همواره با عمل و اخلاق خود به آن بزرگواران صلوات می­فرستند. کسی که عامل به شریعت و اخلاق شرعی است، سنگین ­تر از صلوات او در روز قیامت در میزان الهی نخواهد بود.

     «بارالها! به روان مقدّس حضرت محمّد و آل محمّد(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) درود فرست و در امر ظهـور و فرج مولا و مقتدايمان حضـرت امـام زمـان (عَجَّلَ­ الله­ تَعالي ­فَرَجَهُ­ الشَّريف)  تعجيل بفرما. خداوندا! توفیق عبودیت و بندگی و عمل به تمام احکام و فرامین ذات اقدست به همة ما مرحمت بفرما. پروردگارا! همة ما را از ظلم و تجاوز به حقوق دیگران، علی ­الخصوص افراد خانواده مصون و محفوظ بفرما. بارالها! توفیق مهر و محبت و خوش ­اخلاقی و خوش­ رفتاری نسبت به همة مردم، خصوصاً افراد خانواده به همة ما عنایت بفرما. به بيماران مؤمنين شفای عاجل عنایت بفرما. اموات محترم غريق رحمت بفرما. به مسلمانان ستمدیده علی­ الخصوص مردم مظلوم فلسطین و عراق و سوريه نجات کرامت بفرما».

 

«بِالنَّبِیِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرینَ

صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ»

 

1- همانا من مبعوث شدم تا مکرمت­های اخلاقی را به پایان برسانم(بيان نورانی پيامبر اکرم (صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ)؛ مستدرک الوسائل، ج11، ص187).

2- امیر خسرو دهلوی

3- آيا دين چيزی جز محبت است (بیان نورانی از امام محمد باقر(عَلَيهِ ­السَّلام)؛ المحاسن، ج1، ص263).

4- مستدرک الوسایل،ج9،ص54

5- مبارکه آل عمران/159

6- مومنان شدیدترند از لحاظ محبّت به خداوند (مبارکه بقره/165).

7- می­پنداری ایشان را با هم و قلبهایشان پراکنده است (مبارکه حشر/14).

8-قلبهای ايشان جمع شده است بر محبّت و خيرخواهی (مجمع النورین، ج1، ص331).

9- اینترنت

10- دمیدم در او از روح خودم(مبارکه ص/72)

11- و قرار ده ما را از بهترين یاران و کمک­رسانان و شيعيان او

12- مولانا(عَلَیهِ ­الرَّحمَه)

13- به تحقیق در رسول خدا(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ)، اسوه نیکویی برای شماست(مبارکه احزاب/21).

14- وسائل الشیعه، ج15، ص378

15- عیون اخبار الرّضا(عَلَيهِ­ السَّلام)، ج2، ص38

16- مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص223

17- الامالی(للصدوق)، ص359

18- ره آورد خرد، ترجمه تحف العقول، ص50

19- سعدی(عَلَیهِ ­الرَّحمَة)

20- سعدی(عَلَیهِ­ الرَّحمَة)، بوستان

21- الکافی، ج2، ص494