در اهميّت مسئلة حجاب و فطري بودن آن:

     مسئلة حجاب يکی از قوانين حيات­بخش اسلام و از جمله دستوراتي است که خداوند متعال آن را در قرآن کريم با تأکيد بيان فرموده است، زيرا رعايت آن موجب سعادت فردي و اجتماعي و دنيوي و اُخروي انسان شده و ترک يا بي­توجّهي نسبت به آن داراي آثار و عواقب مخرّبی در زندگي فردي و اجتماعي بوده و کيفر شديد الهي را به دنبال دارد.

     هر چيزي را که خداوند متعال وضع فرموده، روح انسان را با محبّت آن و هماهنگ با آن سرشته است، و از آنجايي که مسئلة حجاب و پوشش نيز يک امر فطري است، لذا هر زنِ با فطرت سالم، تمايل به حجاب و پوشيدگي دارد و با آن احساس آرامش و امنيّت مي­نمايد. امر به حجاب، نداي فطرت هر زني است و او اين ندا را از درون خود مي­شنود، مگر اينکه فطرت او در اثر گناه و تکرار آن دگرگون شده باشد.

     پس با توجّه به فطري بودن مسئلة حجاب، اگر با جوان، درست و منطقي برخورد شده و به او شناخت درست از فلسفة حجاب داده شود و او آگاهي کافي نسبت به حقيقت و حکمت اين فريضة الهي داشته باشد، بر اين اساس که جوان منطق­پذير است، با توجّه به فطرت پاک و زلالش، حکم حجاب را پذيرفته و در برابر آن مقاومت و جبهه­گيري نمي­کند، يعني نه تنها آن را حکم تحميلي بر خود نمي­داند، بلکه از آن استقبال نموده و آن را رَوْح و ريحان و ماية مسرّت و آرامِ جان خود مي­يابد و همانند پيشوايان ديني، به تبليغ و ترويج آن همّت مي­گمارد.

     بنابراين مسلّم است که اگر خانواده­ها از اِعمال خشونت­هاي افراطي در مورد جوانان اجتناب نمايند و جوانان از مقبوليّت و توجّه خانواده­ها برخوردار گشته و در محيط خانواده احساس امنيّت نمايند، به راهنمايي آنها در مورد مسئلة حجاب گردن نهاده و مخالفت نمي­کنند و با بينش معرفتي به مسئلة حجاب، درمي­يابند که آية حجاب نه تنها آنها را تحقير نکرده، بلکه به آنان عزّت و بزرگي و اعتماد به نفس مي­بخشد. آري، انسان در نتيجة تعقّل و تفکّر صحيح و منطقي دربارة امر حجاب، صاحب چنان بینشی می­گردد که در شأن خود نمي­داند که خود را آنچنان پَست و حقير کند که بمانند کالايي در معرض نگاههاي حريص و آلوده و ناپاک مردان بوالهوس قرار گيرد و از اين طريق احساس رضايت نمايد.