مسالة امامت و ولایت، نه تنها امری مافوقِ خلافت و سلطنت است، بلکه ائمّة اطهار(عَلَيهِم­­السَّلام) شریک و عِدل قرآن مجيد و ركن ركين اسلام مي‌باشند. همانطور که در زيارت حضرت امام حسين(عَلَيهِ­السَّلام) و حضرت امام زمان(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) اين مسئله ذكر شده است «اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا شَريكَ الْقُرٰان»[1] و با توجه به اينكه آن بزرگواران نور واحده هستند، لذا تمام حضرات اوصياء(عَلَيهِم­­السَّلام) از حضرت سيدالوصيّن تا خاتم‌الوصيیّن(عَلَيهِم­­السَّلام) شريك‌القرآن مي‌باشند.

     حقيقت معناي شريك قرآن بودنِ آن بزرگواران، این است كه پيوند قرآن با عترت(عَلَيهِم­­السَّلام) پيوند ناگسستني است و هيچكدام از آنان بدون شريك خود نمي‌تواند انسان را به مقصد اعلا برساند؛ پس از رحلت وجود مقدس حضرت رسول اكرم(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) عده‌اي که خواستند ميان اين دو شريك فاصله بيندازند و قرآن را از عترت جدا كنند، از هر دو ماندند. آنها كه قرآن را گرفتند و عترت را رها كردند، درواقع قرآن را هم رها نمودند. استاد جوادی آملی فرمودند: جدا کردن عترت از قرآن، يعنی جدا کردن قرآن از قرآن. اگر يكي از اين دو امانتِ رسول الله(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ)  براي هدايت انسان كافي بود، وجود مقدس حضرت پيامبر اسلام (صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) اين دو را در كنار هم به عنوان دو امانت گران‌بها و غيرقابل تفکيک ذكر نمي‌فرمودند «اِنّي تٰارِكٌ فيکُمُ الثَقَلَیْنِ كِتٰابَ اللهِ وَ عِتْرَتي اَهْلَ بَيْتي وَ اِنَّهُمٰا لَنْ یَفْتَرِقٰا حَتّيٰ يَرِدٰا عَليَّ الْحَوْضُ مٰا اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمٰا لَنْ تَضِلُّوا»[2] جدا نمودن اين دو امانت ‌گران‌بها از همديگر، همان، و اضلال و گمراهي انسان همان. همانطور که وقتی بعد از وجود مقدّس حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ)، عترت(عَلَيهِم­­السَّلام) را از صحنه خارج کردند، قرآن نيز خارج شد و بفرمودة حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) دين در دست اشرار اسير گرديد «فَاِنَّ هذَا الدّينَ قَدْ كانَ اَسيراً في اَيْدِي الْاَشْرارِ»[3]. تقسيم شدن مسلمانان بعد از وجود مقدس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) به هفتاد و سه فرقه، خود دليل بزرگي بر اين مطلب است. هفتاد و دو فرقه بخاطر خدشه‌دار بودنِ اعتقاد در مسئله قرآن و عترت(عَلَيهِم­­السَّلام)، دينشان خدشه‌دار شد و دچار گمراهي و ضلالت شدند و تنها يك گروه كه همان شيعة اِثني‌عشري است، نجات يافتند.

«جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بِنِه

                                                  چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند»[4]

     اين مبارزه همچنان ادامه دارد و امروز هم تمام تلاش دشمنان اسلام، براي جدا كردن قرآن از عترت مي‌باشد و پيوسته از بودن آن دو در كنار يكديگر وحشت دارند.

     در اينكه قرآن و عترت(عَلَيهِم­­السَّلام) در چه مواردی شريك هم مي‌باشند، ذيلاً چند مورد به عنوان نمونه استفاده مي‌شود:

     الف) شريك قرآن در حجت الهي بودن: همانطور که قرآن کريم، حجت خداوند است و حجت بودن آن، بلافصل و يقينی می­باشد، آن بزرگواران نيز حجّت­الله مي‌باشند «نَحْنُ حُجَّةُ الله»[5]، و هيچكدام از آن دو حجّت، منهاي ديگري،‌ حجّت و هادیِ كامل براي نجات و هدايت انسان نيستند. آيات قرآن­كريم، حجّت مي‌باشند و بيانات قرآن ناطق حضرات معصومين(عَلَيهِم­­السَّلام) نيز حجّت هستند، زيرا همانطور كه قرآن كريم، كلام خداي تبارك و تعاليٰ و از سوي پروردگار است، آن بزرگواران هم معلّمان و مفسّران قرآن و کلمة­الله هستند و كلامشان كلام خداوند است و از خود سخني ندارند «وَ مٰا يَنْطِقُ عَنِ الْهَويٰ﴿3﴾ اِنْ هُوَ اِلّا وَحْيٌ يُوحيٰ﴿4﴾»[6].

     ب) شريك قرآن در معصوم بودن: قرآن كريم مصون از خطا است و اشتباه در آن راه ندارد، چراكه كلام خداي سبحان مي‌باشد. بيانات نوراني حضرات معصومين(عَلَيهِم­­السَّلام) نيز خالي از خطا و اشتباه و نسيان و فراموشي است، زيرا آن بزرگواران قرآن ناطق هستند و از عصمت برخوردارند، ولذا در عصمت قرآن کريم شريك مي‌باشند «اِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»[7].

     ج) شريك قرآن در امانت حضرت رسول خدا(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ): قرآن كريم وديعه و امانت حضرت پيامبر­ اسلام(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) است و حضرات معصومين(عَلَيهِم­­السَّلام) نيز وديعه و امانت حضرت رسول خدا(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) هستند «اِنّي تٰارِكٌ فيکُمُ الثَقَلَیْنِ كِتٰابَ اللهِ وَ عِتْرَتي اَهْلَ بَيْتي وَ اِنَّهُمٰا لَنْ یَفْتَرِقٰا حَتّيٰ يَرِدٰا عَليَّ الْحَوْضُ مٰا اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمٰا لَنْ تَضِلُّوا»[8]، پس حضرات معصومين(عَلَيهِم­­السَّلام) نيز در امانت حضرت رسول خدا(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) شريك قرآن هستند.

     د) شريك قرآن در جهاني و جاوداني بودن: قرآن كريم، كتاب جهاني و جاوداني است و هرگز گَرد كهنگي بر آن نمي‌نشيند و هر زمان سخن تازه‌اي براي گفتن دارد و هرچه زمان مي‌گذرد، درخشش آن بيشتر شده و حقايق بالاتری از آن روشن مي‌شود. پس معلوم مي‌شود كه براي مقطع و زمان خاصي نبوده است، «يَجْري كَما يَجْرِي الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ»[9]. به همين ترتيب، حضرات معصومين(عَلَيهِم­­السَّلام) نيز قرآن ناطق و حقيقت جاويدان هستند و هرچه زمان مي‌گذرد، عظمت شخصيت و مقام آن بزرگواران بيشتر روشن مي‌گردد.

     پس همانطور كه قرآن كريم، جهاني و جاوداني است، آن بزرگواران هم الي‌يوم‌القيمه جاوداني هستند ولذا شريك قرآن مي‌باشند.

     ه) شريك قرآن در مبارزه با ظلم و ستم و استكبار: دشمنان اسلام، در طول تاريخ، پيوسته از آيات شريفة قرآن كريم در وحشت و هراس بوده‌اند. به عنوان مثال: روزي «وليد بن ‌يزيد ‌بن ‌عبدالملك»، حاكم جبّار اُموي براي پيش‌بيني آينده‌اش به قرآن تفأل زد، اتفاقاً آية «وَ اْسْتَفْتَحُوا وَ خٰابَ كُلُّ جَبّارٍ عَنيدٍ»[10] در آغاز صفحه در برابرش قرار گرفت، او فوق‌العاده وحشت كرد و عصباني شد، آنچنان كه قرآني را كه در دستش بود پاره كرد، سپس اشعاري سرود كه مضمون آن اين بود: «آيا تويي كه هر جبّار عتيد را تهديد مي‌كني، آري، من همان جبّار عتيدم! هنگامي كه پروردگارت را در روز رستاخيز ملاقات كردي، بگو خداوندا وليد مرا پاره‌پاره كرد». به همين ترتيب دشمنان اسلام از وجود مقدس حضرات معصومين(عَلَيهِم­­السَّلام) نيز همواره در رُعب و وحشت بوده­اند و به اين علّت پيكر مبارك حضرت امام حسين(عَلَيهِ­السَّلام) و اصحاب و يارانشان را در صحراي كربلا پاره‌پاره كردند و به ابن زياد(لَعنَةُ­اللهِ­عَلَيه) گفتند: به ما جايزه بدهيد که ما اسب­ها را تاختيم و سينه‌ها را شكستيم «قالُوا نَحْنُ الَّذينَ وَطِئْنا بِخُيُولِنا ظَهْرَ الْحُسَيْنِ حَتّى طَحَنّا حَناجِرَ صَدْرِه‏»[11].

     پس همانطور كه قرآن كريم با ظلم و ستم و استكبار مبارزه مي‌كند، حضرات معصومين(عَلَيهِم­­السَّلام) نيز بمانند قرآن كريم، پيوسته با ظلم و ستم و تجاوز در ستيز و مبارزه هستند و شاهد عینی آن، قیام حضرت اباعبدالله الحسين(عَلَيهِ­السَّلام) در واقعة عاشورا است.

     و) شريك قرآن در نور بودن: يكي از اسماء قرآن كريم، نور است، همانطور كه در سوره مباركه مائده مي‌فرمايد: «قَدْ جٰاءَكُمْ مِنَ اللهِ نُورٌ وَ كِتٰابٌ مُبينٌ»[12]. حضرات معصومين(عَلَيهِم­­السَّلام) نيز كه وليّ خداوند و نمايندة پروردگار مي‌باشند، مظهر اتمّ و اكمل نورانيّت پروردگار هستند، همانطور كه در زيارت روز چهارشنبه، چهار امام معصوم(عَلَيهِم­­السَّلام) را اين چنين زيارت مي‌كنيم: «اَلسَّلٰامُ عَلَيْكُمْ يٰا نُورَ اللهِ في ظُلُمٰاتِ الْاَرْضِ»[13] و حضرت امام زمان(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) را نیز چنين زيارت می­کنیم: «اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ»[14]. یعنی اگر آن بزرگواران نبودند، انسان در ظلمات باقی می­ماند. توضيح اینکه: آن بزرگواران مظهر اتمّ و اکمل نورانیت پروردگارند «اَللهُ نُورُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْاَرْضِ»[15] همچنانکه مظهر تمام اوصاف جلال و جمال الهی­اند، درواقع آینة اسمای حسنای پروردگارند، آینه­ای که از خود هیچ ندارد و صاحب جمال را نشان می­دهد.

     ز) شريك قرآن در هادي بودن: خداي سبحان، قرآن كريم را هادي انسان‌ها معرفي مي‌فرمايد: «اِنَّ هٰذَا الْقُرْانَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ اَقْوَمُ»[16] و رسالت حضرات معصومين(عَلَيهِم­السَّلام) نيز هدايت بشريّت و خارج ساختن آنان از ظلمات جهل و گمراهي به نور هدايت و ايمان است، همانطور كه در سورة مباركة انبياء(عَلَيهِم­­السَّلام) مي‌فرمايد: «وَ جَعَلْنٰاهُمْ اَئِمَّةً يَهْدُونَ بِاَمْرِنٰا»[17] و اين هدايت، هم با عمل و كلامشان و هم با نظر و نگاهشان صورت مي‌گيرد، همانطور كه جناب زُهير در راه كوفه، با يك نگاه حضرت امام حسين(عَلَيهِ­السَّلام) متحوّل شده و تغيير مسير دادند و از جمله اصحاب و محبوبين و پيروان خاص حضرت امام حسين(عَلَيهِ­السَّلام) شدند و در روز مقدّس عاشورا، در رکاب آن حضرت و در کنار ساير شهدای کربلا به فيض عظيم شهادت نائل گشتند.

     مطلب قابل توجّه اينکه: همانطور كه قرآن كريم، براي مؤمنين ماية شفا و رحمت است «وَ نُنَزِّلُ مِنَ ‌الْقُرْآنِ مٰا هُوَ شِفٰاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤمِنينَ»[18] ولي براي كافران به دليل انکار و عدم تبعيّت و پيروي، جز خسارت و بدبختي نمي‌افزايد «وَ لٰا يَزيدُ الْظّالِمينَ اِلاّخَسٰاراً»[19]، همان گونه كلام و نگاه آن بزرگواران هم تا زماني در انسان موثر واقع مي‌گردد و ماية هدايت مي‌باشد كه بواسطة كثرت گناهانِ عالمانه و آگاهانه و تبعيّت از هواهاي نفساني، قلب طبع و مُهر نشده باشد «اُولٰئِكَ ‌الَّذينَ طَبَعَ اللهُ عَليٰ قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعوُآ اَهْوٰائَهُمْ»[20]. همچنان كه قطرات باران يكسان بر تمام زمين‌ مي‌بارد، ولي در گلستان باعث افزايش طراوت و سرسبزي و در شوره‌زار و مَزبله بر تعفن آن مي‌افزايد. مؤيّد اين مطلب، نگاه مبارک رسول خدا(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ) به ابوجهل و ابولهب، و نگاه اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِ­السَّلام) و امام حسن مجتبی(عَلَيهِ­السَّلام) به معاويه و نگاه امام حسين(عَلَيهِ­السَّلام) به عمر سعد و سپاهش می­باشد که بر آنها چيزی جز هلاکت معنوی و شقاوت ابدی نيفزود.

«باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

                                                 در بـاغ لـاله روید و در شوره­زار خـار»[21]

3- شناخت حضرات معصومین(عَلَيهِم­­السَّلام) به عنوان هاديان آسماني: خداي سبحان در عالم ظاهر، ستارگان را وسيلة راه‌يابي مسافران قرار داده است «هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها في‏ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْر»[22] «وَ عَلٰامٰاتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونْ»[23]. با توجه به اين كه هر آيه‌اي از قرآن كريم، ظاهر و باطني دارد، معناي باطني آيـات مذكور، آنگونه کـه از مکتب

 

1- سلام بر تو اي شريك قرآن (مفاتيح‌الجنان، فرازي از زيارت حضرت امام حسين(عَلَيهِ­السَّلام) در نيمه شعبان و نیمه رجب و زیارت روز جمعه).

2- همانا من ترك‌كننده‌ام ميان شما دو وزنه سنگين، كتاب خداوند و عترتم، اهل بيتم را و همانا آن دو از هم جدا نمي‌شوند تا اينكه برسند بر من نزد حوض (كوثر)، مادامي كه به آن دو تمسك جوئيد، هرگز گمراه نمي‌شويد (مستدرك‌الوسائل، ج 7، ص 254، باب 47).

3- پس همانا اين دين به تحقيق اسير شده است در دست اشرار (نهج البلاغه، نامة53، خطاب به جناب مالک اشتر).

4- غزلیات حافظ(عَلَيه­الرَّحمَة)

5- مائیم حجت خداوند (بيان نورانی حضرت امام محمد باقر(عَلَيهِ­السَّلام)؛ کافی، ج1، ص145).

6- و سخن نمي‌گويد از روي هوي و هوس﴿3﴾ نیست آن مگر وحیی که وحی­کرده می­شود﴿4﴾ (مبارکه نجم/3و4).

7- این است و جز این نیست که اراده کرده خداوند تا ببرد از شما اهل بيت ناپاکی را پاک کند شما را پاک کردنی (مبارکه احزاب/33).

8- همانا من ترك‌كننده‌ام ميان شما دو وزنه سنگين، كتاب خداوند و عترتم ، اهل بيتم را و همانا آن دو از هم جدا نمي‌شوند تا اينكه برسند بر من نزد حوض (كوثر)، مادامي كه به آن دو تمسك جوئيد، هرگز گمراه نمي‌شويد (مستدرك‌الوسائل، ج 7، ص 254، باب 47).

 9- جاري مي‌شود همانطور كه جريان دارد خورشيد و ماه (بيان نوراني حضرت امام محمد باقر(عَلَيهِ­السَّلام)، بحارالانوار، ج 89، ص 97، باب 8).

10- و طلب فتح كردند و نااميد شد هر سركشِ حق‌ناپذيری (مباركه ابراهيم(عَلَيهِ­السَّلام)/15).

11- گفتند: ما افرادى هستيم كه بر پشت حسين اسب تاختيم تا آنكه هم چون آسياب استخوانهاى سينه‏اش را نرم كرديم‏ (اللهوف على قتلى الطفوف، ص136).

12- به تحقيق آمد شما را از سوي خداوند نوري و كتابي روشن (مباركه مائده/15).

13- سلام بر شما اي نور خداوند در تاريكي‌هاي زمين (مفاتيح‌الجنان، فرازي از زيارت ائمّه معصومين(عَلَيهِم­­السَّلام) در روز چهارشنبه).

14- سلام بر تو اي نور خداوند كه هدايت مي‌شوند به وسيله آن هدايت‌شوندگان (مفاتيح‌الجنان، فرازي از زيارت امام زمان(عَجَّلَ­الله­تَعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف)‌ در روز جمعه).

15- خداوند نور آسمانها و زمین است (مبارکه نور/35).

16- همانا اين قرآن هدايت مي‌كند به آن راهي كه آن استوارترين است (مباركه اِسراء/9).

17- و قرار داديم ايشان را ائمه‌اي که هدايت مي‌كنند به امر ما (مبارکه انبياء(عَلَيهِم­­السَّلام)/ 73).

18- و نازل كرديم از قرآن آنچه که آن شفاست و رحمتي براي مومنان (مبارکه اِسراء/82).

19- و نمي‌افزايد ستمگران را جز خسارت (مباركه اِسراء/82).

20- آن گروه كساني هستند که مُهر زد خداوند بر قلبهايشان و پيروي كردند هوی و هوسهايشان را (مباركه حضرت محمد(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِٰهِ)/16).

21- سعدی (عَلَیهِ­الرَّحمَة)

22- اوست آن کسی که قرار داد برای شما ستارگان را تا هدایت شوید با آنها در تاریکیهای بیابان و دریا (مبارکه انعام/97).

3- و علامت‌هايي است و با ستارگان، ايشان هدايت مي‌يابند (مباركه نحل/16).