در امر ازدواج و تشکيل خانواده در جوامع گونـاگون، اهداف و انگيزه­های متعدّدی مطرح بوده است. در جهان­بينی اسلامی نيز اهداف ازدواج و تشکيل خانواده متعدّد است کـه ذيلاً بـه چند نمونه اشـاره می­شود:

     1- ايجاد کانون آرامش برای همسران: در اسلام، ازدواج تنها به منظور ارضاء ميل جنسی نيست بلکه روابط زن و شوهر، از مرحلة کامجويی جنسی فراتر رفته، عاملی در جهت ايجاد سکونت و آرامش در طرفين می­باشد و پيوند دو همسر به عنوان مکمّل يکديگر برای برقراری صميميّت همراه با دلسوزی و خيرخواهی است.

     2- دوستی، محبّت و عشق: يکی از احتياجات اساسی روان آدمی، احتياج به محبّت است و انسان در هر مرحلة سنی از حيات خويش، احتياج به محبّت و دوستی ديگران دارد. ازدواج، عامل مهمّی در برقراری دوستی زن و شوهر و ابراز مهر و محبّت به يکديگر است. به عبارت دیگر محبّت کردن و محبّت ديدن، موجب رضايت ­خاطر طرفین می­گردد. عشق و محبّت و همبستگی عميق روحی و عاطفی، پيوند همسران را تحکيم بخشيده و فضای خانواده را به محیطی گرم و صميمی و بالنده مبدّل می­نمايد.

«از محبّت خارها گل می­شود                    وز  محبّت، سرکه­ها مُل می­شود

از محبّت، نـار نـوری می­شود                   وز محبّت، ديـو حوری می­شود از محبّت، مرده زنده مي­شود                    وز محبّت،  شاه  بنده می­شود»[1]

     در محيط خانواده لازم است که زمينه را برای پرورش احساسات مثبت و عواطف سازندة همسران فراهم ساخت و برای داد و ستد عاطفی از سه شيوة قلبی، کلامی و عملی استفاده کرد. برای اين منظور بايد به همسر و شريک زندگی خود قلباً ابراز محبّت نمود و آن را بر زبان جاری ساخت و با هديه دادن و استقبال گرم و ... نيز محبّت خود را به صورت عملی نشان داد.

     3- تأمين سلامت جسم و روان و برقراری تعادل در وجود آدمی: ازدواج، عاملی مهم برای آرامش و سکونت و سببی اساسی بر تعادل وجود است. اين امر به زندگی زن و مرد، جهت می­بخشد و موجبات سلامت تن و روان را فراهم می­آورد. از آنجایی که احکام اسلام علاوه بر سعادت اُخروی، تأمین کنندة سلامت دنیوی انسانهاست و به عبارت دیگر، آثار حیات­بخش احکام اسلامی قبل از آخرت، دنیای انسان را آباد می­سازد، لذا وقتی ازدواج حکم خداوند بوده و سنت حضرت پیامبر اسلام(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) می­باشد، انسان با نادیده گرفتن آن، آثار منفی این عمل را در زندگی دنیوی خویش مشاهده خواهد کرد. وقتی که کمبودهای عاطفی و طبیعی انسان در اثر پشت پا زدن به ازدواج تأمین نشده و روح به آرامش نرسد، تدریجاً در شادابی روح اثر می­گذارد و از آنجایی که تأثیر روح در جسم غیر قابل انکار است، بنابراین روحِ ناآرام جسم را نیز پژمرده می­سازد.

 

1- مولوی(رَحمَةُ­الله­عَلَيه)