آیۀ شریفۀ صد و دوازده، مربوط به گناه تهمت است. همان­طور که در جلسات سابق در شأن نزول آیۀ شریفه استفاده شد، عدّ ه­ای از منافقان گناه سرقت را به یک فرد یهودی نسبت دادند و به او تهمت زدند، یعنی علاوه بر گناهی که انجام داده بودند، آن را به دیگری نسبت دادند که گناه روی گناه می­باشد و چنین کسی رمی کرده، یعنی مانند اینکه تیر انداخته است. چنین کسی هر چند گناه را به دیگری نسبت داده و با نسبت دادن به دیگری امکان دارد در این دنیا، بی­گناهی را متهم کند، ولی بـا انجام این گنـاه، بـار سنگینی به دوش گرفتـه است، آیـا در پیشگـاه خداونـدِ «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَة»[1] و خداوندی که «يَعْلَمُ السِّرَّ وَ اَخْفى‏»[2] می باشد، می­تواند گناه را کتمان نماید و به دیگری انتقال دهد؟ پُرواضح است که در اينجا متضرِّرِ حقیقی، صاحب عمل است که بار سنگینی را بر دوش گرفته است «فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ اِثْماً مُبيناً». حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) دو بیـان نورانی در مورد تهمت کـه از شدیدترین گناهان مربوط به حقّ­النّاس است، بیان فرمودند که عبارتند از:

     1- «اَلْبُهْتـانُ عَلَى الْبَرِیِّ اَثْقَلُ مِنَ الْجِبـالِ الرّاسِيـات‏»[3] بهتـان بر بی گناه، از كوههاى بلند سنگين‏تر است‏.

     2- «اِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ اَخاهُ انْماثَ الْايمانُ فی قَلْبِهِ كَما يَنْماثُ الْمِلْحُ فِی الْماء»[4] زمانی که مؤمن به برادرش تهمت زند، ايمان در دلش آب شود، همچنان كه نمك در آب ذوب می شود.

     غیبت و تهمت هر دو حق­النّاس بزرگی هستند، ولی تفاوت آن دو در این است که غیبت، گفتن آن سخن راستی است که طرف آن را انجام داده، ولی به گفتنش راضی نیست. امّا تهمت، نسبت دادنِ دروغ بـه دیگری است. غیبت، صدقِ مذمـوم و تهمت، کذبِ قبیح می باشد. حضرت امام صادق (عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اِنَّ مِنَ الْغِيْبَةِ اَنْ تَقُولَ فی اَخيكَ ما سَتَرَهُ اللهُ عَلَيْهِ وَ اِنَّ مِنَ الْبُهْتانِ اَنْ تَقُولَ فی اَخيكَ ما لَيْسَ فيه‏»[5] از غيبت است كه دربارۀ برادرت بگوئى عيبى را كه خداوند بر او پوشيده و بهتان اين است كه به او نسبت دهى آنچه در او نيست. حال چه غیبت و چه تهمت، هر دو از گناهان کبیره هستند. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اَلْغِيْبَةُ تَاْكُلُ الْحَسَناتِ كَما تَاْكُلُ النّارُ الْحَطَب‏»[6] غیبت اعمال خیر را می­خورد، همان­طور که آتش هیزم را می­خورد. بیان نورانی مذکور، بسیار تکان دهنده است. اگر انسان چند نماز و روزۀ مقبول داشته باشد، در روز قیامت متوجه می­شود که با هر غیبتی که کرده، آن اعمال صالح محو شده اند و با پروندۀ خالی به پیشگاه حقّ تعالی می­رود.

     به قول استاد مطهری(رَحمَة اللهِ عَلَيه)، «ایمان و عمل، تأثیر متقابل به هم دارند. ایمان باعث انجام عمل صالح می­شود و عمل صالح باعث تقویت ایمان می­گردد». حال، گناهان نیز موجب تضعیف ایمان انسان می­گردند. تهمت، ایمان را ذوب می­کند و دست انسان را در انجام گناهان بعدی باز می­کند و غیبت، اعمال صالح را می­خورد و از بین می­برد. امّا گناهان هرچند هم سنگین باشند، باز راه توبه و بازگشت به روی انسان باز است و در صورت توبۀ حقیقی و جبران مافات، مورد عفو و آمرزش الهی قرار می­گیرد.

     باب الله، باب امید است و هیچ کس در هیچ شرایطی نباید راه برگشت را به روی خود مسدود ببیند، هرچند که جبران هر گناهی از راه همان گنـاه است و جبران حق ­النّاس­ها از طریق ناس و جبران حق­الله­ها از طریق توبۀ بینی و بینالله است.

«این درگه ما درگه نومیدی نیست

                                                    صد بـار اگر توبه شکستی بـاز آ»[7]

     اگر انسان بخواهد، می­تواند اعمال سوءِ خود را جبران کند و آثار مرگبار گناه را از وجودش پاک سازد و پلیدیِ گناه را بزداید، زیرا گناه، روح را ابتدا بیمار می­کند و سپس می­میراند و مرگ حقیقی، مرگ روح است. وجوب توبه به این علّت است که قبل از اینکه گناه، روح را فاسد کند و از بین ببرد، جبران کند. در این دنیا، باب توبه به روی هیچ کس بسته نیست و سنّتِ خدای سبحان بر این است که راهِ توبه را به روی آلوده ­ترین افراد بمانند فرعون هم باز گذاشته است. همان­طور که حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) را همراه با جناب هارون سراغ فرعون فرستاد «اِذْهَبا اِلى‏ فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغى﴿43‏فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً﴿44»[8] و به آنان فرمود که به فرعون بگویند که آیا می­خواهی پاک شوی؟ «هَلْ لَكَ اِلى‏ اَنْ تَزَكّى‏»[9]. پس حتّی فرعون هم اگر بخواهد پاک شود، راه به روی او بسته نیست. هر گناهی توسط توبه و جبران از طریق خودش، مورد پذیرش قرار می­گیرد و سر و کار انسان با خداوند علیم و حکیم است و چیزی از محضر خداوند پوشیده نیست «وَ كانَ اللهُ عَليماً حَكيماً».

 



[1]- دانای پنهان و آشکار (مبارکه توبه/105).

[2]- می داند مخفی و مخفی تر را (مبارکه طه/7).

[3]- بحارالانوار، ج72، ص194

[4]- بحارالانوار، ج72، ص198

[5]- امالی صدوق، ص337

[6]- بحارالانوار، ج72، ص257

[7]- رباعيّات ابوسعيد ابوالخير

[8]- برويد به سوی فرعون، همانا او طغيان کرده﴿43 پس بگوييد او را گفتاری نرم﴿44 (مبارکه طه/43و44).

[9]- آيا ميل داری اينکه پاک شوی؟ (مبارکه نازعات/18).