در جلسۀ سابق، بحث پیرامون احاطۀ علمی پروردگار بر کلّ شيئ  و معیّت خدای سبحان با انسان بود، بطوری­ که استفاده شد در عالم، کاری از خداوندِ «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَة»[1] پوشیده نیست و هر کاری که انسان بخواهد انجام دهد و يا جلسات سرّیِ شبانه تشکیل دهد، یا بی­گناهی را متهم کند، یا خیانتی را مرتکب شود و یا از خائنی دفاع نماید، در پیشگاه «مالِكِ يَوْمِ الدِّين‏»[2] و عدل الهی قرار دارد. حال، بعد از هشدار بر خائنان و مدافعان و توبیخ اهل خیانت، در آیۀ شریفۀ مورد بحث، اهل ظلم و معصیت و گناه و تبهکاری و مدافعان آنها را دعوت به استغفار می­فرماید.

     به فرمودۀ علّامه طباطبائی(رَحمَة اللهِ عَلَيه) و استاد جوادی آملی، این سه آیۀ شریفه* با هم ارتباط دارند و هر کدام، بُعدی از ابعاد گناه را تعقیب می­کنند. آیۀ شریفۀ مورد بحث در بیان این مطلب است که کسی که گناهی مرتکب شود و سپس استغفار نمايد، خداوند را آمرزندۀ مهربان خواهد یافت. آیۀ شریفۀ بعدی نیز می­فرماید: کسی که گناهی مرتکب شود، اوّلين ظلم را به خودش روا داشته است. همچنان که سابقاً نيز استفاده شد، بمانند جریانِ گلستان و چاه بدبويی است که هر کس گلستانی در خانه­اش دارد، قبل از دیگران، خودِ او از آن نفع می­برد و کسی که چاه بدبویی داشته ­باشد، قبل ­از دیگران، خودِ او از آن معذّب می­شود. سوّمین آیۀ شریفه هم در بیان این مطلب است که: افرادی که گناه کردند و جرم و گناه خود را به دیگری نسبت دادند، گناهی روی گناه مرتکب شدند.

     آنچه که بسیار حائز اهمیّت می­باشد، این است که: خدای سبحان هر نوع گناهی را ولو به هر کیفیتی که باشد، به شرط توبه، می­بخشد و راه توبه و انابه به روی هیچ کس بسته نیست. اگر انسان حقیقتاً در مقام توبه درآید و متوجه مسیرِ سراشیبیِ خود گردد و تصمیم بگیرد که گذشته­های زیانبارِ خود را جبران نماید، راه توبه به رویش باز است. باب الله، باب امید است. خداوند بابِ امید و استغفار را به روی هیچ بنده­ای از بندگانش نمی­بندد و هیچ کس را ناامید برنمی­گرداند. البته آثار توبۀ حقیقی باید در عملِ انسان هویدا شود. اگر کسی به مقام توبۀ حقیقی درآید، خداوند را توبه­پذیرِ مهربان خواهد یافت «يَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحيماً». آیۀ شریفۀ مورد بحث در بیان این حقیقت است که میان توبۀ عبد و آمرزش پروردگار، فاصله­ای وجود ندارد.

     قسمت پایانی آیۀ شریفۀ مورد بحث دو پیام دارد. پيام اوّل: معرّفی خدای سبحان است. با وجود وسعتِ رحمت الهی «وَ رَحْمَتی‏ وَسِعَتْ كُلَّ شَیْ‏ءٍ»[3]، هر کسی گناهش به هر کیفیّتی باشد، حق ندارد ناامید شود و راهِ بازگشت را به روی خود بسته بداند. خداوند متعال در سورۀ مبارکۀ زمر می­فرماید: «قُلْ يا عِبادِیَ الَّذينَ اَسْرَفُوا عَلى‏ اَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ اِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً»[4] یا رسول الله بگو: ای بندگانِ من که اسراف کردید بر نفسهایتان، از رحمت خداوند ناامید نباشید، همانا خداوند (به شرط توبه) تمام گناهان را می­بخشد. تا توبه هست، راهی به یأس و نومیدی وجود ندارد. کسی که در کشتی نومیدی نشست، در ساحل کفر پیاده می­شود «لا يَيْاَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ اِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ»[5]. گناهِ انسان به هر شدّتی که باشد، جرم و معصیتِ ناامیدی، بالاتر از آن گناه است. یأس و نومیدی با وجود گسترش رحمت الهی، ظلم به خداوند است و در صورتِ توبه، خداوند بسیار توبه­ پذیرِ مهربان می باشد.

     پیام دوّم: همان­طور که خداوند متعال هیچ­کس را از باب خود ناامید برنمی­گرداند، شما انسان­ها هم بايد خداگونه و ربّانی باشید و صفت پروردگار را در وجودتان رشد دهید و کسی را ناامید نکنید. به عبارت دیگر، هم خودتان ناامید نباشید و هم هیچ­کس را از درتان ناامید برنگردانید و هم ديگران را به خدای بخشایش گر نوید دهید که او آمرزندۀ مهربان است «اِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللهِ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَريبٍ فَاُولئِكَ يَتُوبُ اللهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللهُ عَليماً حَكيماً»[6]. گناهان چه مربوط به حق الله و چه مربوط به حق النّاس باشند، به واسطۀ توبه و استغفار آمرزیده می­شوند، لکن یکی از راهِ بینی و بین الله و دیگری از راه بینی و بین النّاس جبران می­گردند.

     پس خداوند غفّار و رحیم و توّاب است و انسان به شرطی می­تواند به خداوند برسد که خودش غفور و رحیم و توّاب باشد. همان­طور که خداوند می­بخشد و کسی را ناامید نمی­کند، انسان هم در صورتی مورد عفو پروردگار قرار می­گیرد که او نیز خطای دیگران را ببخشد و آنها را ناامید نکند. انسان چقدر گناه کرده و خداوند پوشانیده است، حال چطور نمی­تواند از گناه دیگران بگذرد؟ چنین کسی راهی به عفو پروردگار ندارد.

     توبه، علاوه بر اینکه باعث آمرزش خدای سبحان می شود، آثار سوء گناه را هم از بین می­برد. همان­طور که وقتی کسی غذای مسمومی خورده، فوراً معده­اش را شستشو می­دهند تا سمّ از بین رفته و منجر به مرگ او نشود، همان­گونه گناه نیز روح انسان را مسموم و آلوده می­کند، ولذا بلافاصله باید شستشو داده شود تا منجر به مرگِ روح نگردد و تنها شستشودهندۀ گناه، توبه و استغفار است. آری، گناه روح را مسموم می­کند و توبه، آثار مسمومیّت را از بین می­برد. در اینجا علّت وجوب توبه و فوریّت آن معلوم می­شود. مسمومیّتی که با گناه ایجاد می­شود، در صورتی ­که با توبۀ فوری رفع نگردد، موجب مرگِ روح می­شود. همچنین وقتی انسان برای لحظۀ بعدی و ادامۀ حیات تضمینی ندارد، با چه ضمانتی توبه را به تأخیر می­ اندازد؟ حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) می­فرمایند: «فَبادِرُوا رَحِمَكُمُ اللهُ بِالتَّوْبَةِ قَبْلَ حُضُورِ النَّوْبَة»[7]، ای بسا مرگِ انسان فرارسد و توفیق توبه برای او فراهم نگردد.

     خدای سبحان در مورد جریان حضرت یونس(عَلَيهِ السَّلام) می­فرماید: «وَ ذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادٰى‏ فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّی كُنْتُ مِنَ الظّالِمين‏»[8] همین­ که حضرت یونس(عَلَيهِ السَّلام) در بطن ماهی گرفتار شدند، یک مرتبه فکر کردند که پیامبر خدا کجا و بطن ماهی کجا؟ تفکّر کردند از کجا به این کیفر گرفتار شده­اند و آنجا متوجه گشتند که محل مأموریّت خود را بدون اِذن پروردگار ترک کرده­اند. البته عملِ حضرت یونس(عَلَيهِ السَّلام) ترک اولٰی بود، نه گناه، چراکه پیامبران خداوند نه تنها گناه نمی­کنند، بلکه حتّی فکر گناه هم از آنان سر نمی­زند. تفاوت پیامبران سابق با حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و ائمّۀ اطهار(عَلَيهِم السَّلام) این است که از پیامبرانِ قبل از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) ترک اولٰی صادر شده بود، ولی حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و ائمّۀ اطهار(عَلَيهِم السَّلام) حتّی ترک اولٰی هم نداشته­اند. حضرت یونس(عَلَيهِ السَّلام) همین­ که متوجه خطای خود شدند، بلافاصله بدون توجیه و تأخیر، خداوند را ندا کردند و توبه نمودند، ولذا مورد اجابت پروردگار قرار گرفتند «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنين‏»[9]. «ف» در «فَاسْتَجَبْنا لَهُ» فای­تفریع است، یعنی خداوند بلافاصله او را اجابت فرمود و مشمول عفو و آمرزش خود قرار داد «وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ».

     از جملۀ شریفۀ «وَ كَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنين» معلوم می­شود اینکه خداوند متعال حضرت یونس(عَلَيهِ السَّلام) را مورد بخشش قرار داد، اختصاص به آن حضرت ندارد و این، روش و دأب پروردگار است. وقتی کسی متوجه خطا و خلافش شود و بلافاصله توبه کند، خداوند را توبه ­پذیرِ مهربان می­یابد «يَجِدِ اللهَ غَفُوراً رَحيماً».

 



[1]- دانای پنهان و آشکار (مبارکه توبه/105).

[2]- صاحب روز جزا (مبارکه حمد/4).

* آيات 110 و 111 و 112 مبارکۀ نساء.

[3]- و رحمت من وسعت دارد بر هر چيزی (مبارکه اعراف/156).

[4]- مبارکه زمر/53

[5]- مأيوس نمی شوند از رحمت خداوند مگر گروه کافران (مبارکه یوسف(عَلَيهِ السَّلام)/87).

[6]- اين است و جز اين نيست که (پذيرفتن) توبه بر (عهدۀ) خداوند است از برای کسانی که انجام می دهند عمل ناپسند از روی نادانی، سپس توبه می کنند از نزديک، پس آن گروه توبه می پذيرد خداوند بر ايشان و هست خداوند دانایِ حکمت کردار (مبارکه نساء/17).

[7]- پيشى گيريد خداوند شما را بيامرزد به توبه پيش از رسيدن نوبت‏ (بحارالانوار، ج74، ص442).

[8]- و صاحب ماهی، چون رفت خشمناک، پس گمان کرد که هرگز تنگ نخواهيم گرفت بر او، پس ندا کرد در تاريکی ها، اينکه نيست خدايی مگر تو، منزّهی تو، همانا من بودم از ستمکاران (مبارکه انبیاء(عَلَيهِم السَّلام)/87).

[9]- پس اجابت کرديم برای او و نجات داديم او را از غم و اين چنين نجات می دهيم مؤمنين را (مبارکه انبیاء(عَلَيهِم السَّلام)/88).