بعد از اینکه مطالبی پیرامون حملات شیطانی استفاده شد، آیۀ شریفۀ «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحات‏» در بیان این حقیقیت است که: اهل نجات و رستگاری از دو ویژگی بهره مند هستند. یکی اینکه: موحّد و دارای ایمان و اعتقاد توحیدی هستند و دوم اینکه: ایمانشان مزیّن به عمل صالح است و به بیان روشن تر، بندگـانی هستند که دارای حُسن فعلی و حُسن فاعلی می باشند. ایمان و اعمال صالحات، دو بال برای صعود انسان است. همان طور که هیچ پرنده ای با یک بال قدرت پریدن ندارد، همان گونه انسان نیز تنها با یک بال، قدرت رشد و صعود ندارد و با دو بالِ ایمان و عمل صالح می تواند عروج و صعود کند. نه عمل صالح منهای ایمان می تواند به سوی پروردگار عروج و صعود کند و نه ایمان بدون عمل صالح قدرت صعود به سمت پروردگار دارد «اِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُهُ»[1]. در تمام قرآن، ایمان و عمل صالح در کنار هم ذکر شده و راه نجات و رستگاری بر این دو اصل استوار است. ایمان و اعمال توحیدی، نور هستند و به سوی نور مطلق صعود می کنند«اَللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْاَرْض‏»[2].

     علت اینکه خداوند متعال به دنبال آیات مربوط به انذار، این آیۀ بشارت را بیان فرموده، این است که ایمان حقیقی محصول خوف و رجاست. خوف، مذکّرِ مجازی و رجاء، مؤنثِ مجازی است و از توازن آن دو، حقیقت ایمان حاصل می شود. اگر خوف بر رجاء غلبه یابد، موجب یأس و نومیدی می شود و اگر خوف و انذار تعطیل گردد، باعث امیدواریِ بیش از حدّ شده و موجب توقّف می گردد. اگر انسان فقط خود را داخل رحمت الهی دید، هیچ ترسی نخواهد داشت و سقوط خواهد نمود. بشـارت و انـذار موجب تـوازن خوف و رجـاء می گردد و به این سبب، خداوند متعال مبشّر و منذر است و آیات بشارت و انذار را در کنار هم بیان فرموده است. به همین ترتیب، حضرات انبیاء عظام(عَلَيهِم­ السَّلام) بشارت دهندگان و انذارکنندگان می باشند «رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرين‏»[3].

     بنابراین شایسته است که پدران و مادران و مربّیان و معلّمان محترم نیز در تربیت فرزندان و متعلّمان دو اصل بشارت و انذار را کنار هم قرار دهند.

     ایمان و عمل صالح در هر زمانی باید مناسب با شریعت پیامبر آن زمان باشد. در هر زمانی، احکام و لوازم دین، باید موافق با شریعت پیامبر همان زمان باشد، به عنوان نمونه: نصاری در زمان حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) و تا قبل از ظهور اسلام، باید طبق آئین حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) عمل می نمودند و در صورتی که در حوزۀ همان دینِ مسیحیّت عمل می کردند، اهل نجات بودند. خدای سبحان در سورۀ مبارکۀ صف از لسان حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) بـه مسیحیـان بشارت می فرماید که: «مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَاْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ اَحْمَدُ»[4]. لازم به توضيح است که نام آسمانی حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ)، احمد و نام زمینی ایشان، محمّد می باشد. خدای سبحان در شب معراج، حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) را با نام «احمد» مورد خطاب قرار داد «يا اَحْمَد»[5].

     بنـابراین، دین قبلی با ارسال پیامبر اولواالعزم بعدی از رسمیّت می افتد و باید به قانون پیامبر بعدی و طبق شریعت او عمل نمود.

     پس معیار کمال و برتری هر کسی مشروط به دو اصل ایمان و عمل صالح یعنی حُسن فعلی و حُسن فاعلی است و آیات شریفۀ مورد بحث بیانگر این است که کسی که عمل صالح نداشته باشد، گرفتار کیفر الهی می گردد «مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ...».

 

[1]- به سوی او صعود می کند سخنان پاکيزه، و عمل صالح بالا می برد آن را (مبارکه فاطر/10).

[2]- خداوند نور آسمانها و زمين است (مبارکه نور/35).

[3]- فرستادگانی بشارت دهنده و بيم دهنده (مبارکه نساء/165).

[4]- بشارت دهنده ام به فرستاده ای که می آيد بعد از من که اسمش احمد است (مبارکه صف/6).

[5]- ارشاد القلوب الی الصواب، ج1، ص202