با توجه به قرار گرفتن در آستانۀ عید مبعث و هفتۀ معلّم و بر این اساس که مکتب اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) اقیانوس بی منتهای علم و معرفت است و در این فرصت اندک، جز بـه گوشه ای از این اقیانوس ژرف نمی توان پرداخت، لذا مطالبی پیرامون صفت معلّمیِ حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) استفاده می شود. اگر دو ماه شریف رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان آن همه عظمت دارد که خداوند و محبوبانش آن را برای ما پی در پی گوشزد فرموده اند، بر مربّیان و معلّمان عزیز نیز فرض است که علاوه بر اینکه خودشان در پرتو اطاعت و تسلیم از اوامر الهی، از این ایّام مقدّس بهره ها می برند، مردم را نیز در جریان این جرس ها قرار دهند و آگـاه کنند تـا از این اقیـانوس بیکران بهره  برداری نمايند.

     خداوند سبحان خود را معلّم معرفی نموده و در آیه آیۀ قرآن کریم شاگردانش را تعلیم می فرماید. هیچ کس به اندازۀ آن معلّمِ بِالذّات شـاگردانش را دوست ندارد. خداونـد متعـال در مبـارکۀ الرّحمن می فرماید: «عَلَّمَ الْقُرْآن﴿2﴾‏...عَلَّمَهُ الْبَيان﴿4﴾‏»[1] و این چنین خود را معلّم اوّل بشر معرّفی می فرماید. همچنین تمام انبیای عظام و اوصیای کرام(عَلَيهِم السَّلام) را به عنوان معلّم به جامعۀ بشری ارسال فرمود و به دنبالش اولیای الهی و علمای رَبّانی که متعهّد به عهد و پیمان و مقیّد به شرایع دین و مطیع محض خدای سبحان و حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و آل طاهرینشان می باشند «اَطيعُوا اللهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الْاَمْرِ مِنْكُم‏»[2] و وارث تقوا و پاکی و طهارت آن بزرگواران هستند «اِنَّ الْعُلَماءَ وَرَثَةُ الْاَنْبِياءِ»[3] و سِمَت معلّمی و هدایت و تربیت بشریّت را بر عهده دارند و این امر پیام دارد که ای انسان تو هم باید معلّم باشی و هر معلّمی باید معلّم پرور باشد و توأم با تربيت متعلّم، به تربيت معلّم که هنر بالاتر و فضيلت برتر می باشد اهتمام ورزد. یکی از اساتید محترم می فرمودند: یکی از بزرگان سی معلّم می پروراند و به آنها می گفت: شما هم باید هر کدامتان سی معلّم بپرورانید و به آنها بگویید سی نفر معلّم را پرورش دهند. مسئلۀ تعلیم و تعلّم و متعلّم و معلّم بودن، امری تفکیک ناپذیر است. انسان در مورد تعالیمی که به او نرسیده، متعلّم، و در مورد حقایقی که دریافت کرده، معلّم است. اینکه کسی بگوید من صلاحیّت و شایستگی تعلیم و تربیت را ندارم، توجیه خداپسندانه ای نیست. انسان نسبت به آن تعالیمی که به او رسیده، مسئول است تا آنها را به کسانی که از آن تعالیم، بی بهره اند، برساند. رسالت انسان در این دنیا، تنها تعلّم نیست، بلکه بعد از تعلّم، تعلیم نیز مطرح می شود و انسان باید در مورد تعليمِ دیگران احساس وظیفه نماید و توفیق آن را از خدای سبحان درخواست کند و به حضرات معصومین(عَلَيهِم السَّلام)، آن معلّمان حقیقی تمسّک جوید تا ان شاء الله تعالی در مرتبه ای از مراتب، از معلّمان حقیقی محسوب گردد. معلّم باید همواره این حقیقت را به یاد داشته باشد که در جای حضرت پیامبراکرم(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) اولین معلّم بشریت بعد از خداوند جلوس نموده است و آن بزرگوار اِشراف به باطن او دارند که با چه نیّت و خلوصی و با چه طهارت درونی، کلام خداوند و اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) را به مردم می رساند. تعالیم معلّم تنها با الفاظ منتقل نمی شود، بلکه حال معنوی و طهارت باطنی و تهذیب و تزکیۀ مربّی که در نتیجۀ عمل به تعالیم الهی حاصل می شود، حقایق را به مردم انتقال می دهد. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) فرمودند: «یا علی، هرگاه عالِم، باتقوا و توبه کار نباشد، موعظه اش از دل مردم می لغزد، همچنان که قطرۀ آب از روی تخم شترمرغ و سنگ صاف می لغزد»[4].

     علمای ربّانی هیچ وقت متعلّمین را به سوی خود فرا نمی خوانند و به سوی خود جذب نمی کنند و به قول استاد جوادی آملی، متعلّمین را به شخصیت پرستی وادار نمی کنند و تنها هدف و انگیزۀ ایشان از مربّی و مبلّغ شدن، این است که دست مردم را بگیرند و به خداوند برسانند «وَ لكِنْ كُونُوا رَبّانِيّين‏»[5]. آنان، هرگز اعتماد متعلّم را در خودشـان محبوس نمی کنند، بلکه راهنمایانی بسوی خداونـد و رسول الله(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) هستند.

     معلّم حقیقی که در خط اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) می باشد، به آن بزرگواران تمسّک می جوید و قطرۀ وجودی خود را به اقیانوس نامنتهای آنان وصل می کند. تمسّک و توسّل به آن بزرگواران، چنان انسان را بالا می برد و اوج می بخشد که آنان انسان را از خودشان می دانند، همانطور که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «سَلْمانُ مِنّا اَهْلَ الْبَيْت‏»[6]. جناب سلمان و ابوذر، اُویس قَرَنی و جناب مالک اشتر و... هیچ کدام نسبت خویشاوندی با حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) و حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) نداشتند، بلکه جناب سلمان از ایران، صُهیب از روم، بلال از حبشه، اُویس از یَمَن و... بودند، لکن ایمان و تقوا و عمل صالح و تمسّک قلبی به آن بزرگواران، ايشان را چنان رفعت بخشید که وارث حقیقی حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) شدند.

     مطلبی که لازم به توضیح می باشد، این است که: ارث بر دو گونه است، ارث مادی و ظاهری و ارث معنوی و باطنی. در ارث ظاهری و مادی، هرچه قرابت ظاهری افراد بیشتر باشد و خویشاوندِ نزدیکتری باشند، ارث بیشتری می برند، لکن در ارث باطنی و معنوی، هرچه پيوند مکتبی بالاتر باشد، به همان میزان، ارث بَری بالاتر خواهد بود. یعنی هر چقدر ایمان و عمل به قرآن کریم در وجود انسان نهادینه شود و تحقّق بالاتری داشته باشد و تأسّی و تبعیّت از آن بزرگواران بیشتر شود، از حضرت پیامبراسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و آل طاهرین آن بزرگوار ارث بیشتری می برد. ملاحظه می شود: ابولهب، با اینکه عموی پیامبر اسلام(صَلّی ­اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و خویشاوند نزدیک آن حضرت بود، لکن به دلیل مخالفت با اسلام و عدم پیوند مکتبی و الهی با آن بزرگوار طرد شد. یا یکی از فرزندان امام هادی(عَلَيهِ السَّلام) با اینکه فرزند امام بود، ولی به دلیل عدم پیوند مکتبی و معنوی، «جعفر کذّاب» نام گرفت و از خاندان عترت(عَلَيهِم السَّلام) طرد گردید و یا فرزند حضرت نوح(عَلَيهِ السَّلام) با وجود اینکه از لحاظ قرابت ظاهری، نزدیکترین فرد به ایشان بود، ولی چون پیوند باطنی و الهی و مکتبی نداشت، از غرق شدگان گردید و هیچ کدام از آنها ارث معنوی نبردند و همگی مطرود و منفور شدند. امّا جناب سلمان که نه عرب و نه از قبیلۀ قریش بود،  به دلیل اینکه اطاعت پذیریِ بالایی از دستورات خدای سبحان و حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) داشت و مزرعۀ جانش را در اختیار زارعان حقیقی قرار داد و گوهرِ وجودی خود را به دست گوهرشناس حقیقی سپرد، آن بزرگوار هم جان او را شیار فرموده و شجرۀ طوبی را که خداوند از ازل در نهاد آدمی قرار داده است، در وجود ایشان رويانیدند. آری اگر انسان در حدّ توان به آنچه که از حقایق برای او تبیین شده، عمل نماید، آن بزرگواران هم به میزان اطاعت و تسلیمش، شجرۀ طوبی را در وجود او رشد می دهند. شجرۀ طوبی بالقوّ ه در وجود همۀ افراد به ودیعه نهاده شده است، لکن برخی آن را مدفون می کنند و بعضی خاک برداری کرده و آن را می رویانند.

     رسالت حضرات اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) این است که شجرۀ طوبای وجود آدمی را شکوفا سازند و گوهر وجود او را استخراج کنند و قطرۀ وجود انسان ها را در اقیانوس وجود خود غرق نمایند و این حاصل نخواهد شد مگر در مورد کسانی که از راه انقیاد و تسلیم و اطاعت وارد شوند و در اين راه پایداری و استقامت نمایند و در نتیجه به مکانت رفیعه ای نائل آیند.

     در خاتمه لازم به یادآوردی است: روز مقدّس مبعث از جمله چهار روزی است که اختصاص به روزه داری دارد و «روزۀ آن، اجر و فضیلت روزۀ هفتاد سال را دارد»[7]. همچنین «روزۀ سه روز متوالی پنجشنبه، جمعه و شنبه، از ماه های حرام، ثواب نهصد سال عبادت دارد»[8] و نیز «روزۀ سه روزِ آخر ماه شريف رجب دارای اجر و فضیلت بسياری است»[9] و با توجه به اینکه عید مبعث در روز پنجشنبه واقع شده، لذا کسی که روزهای پنجشنبه و جمعه و شنبه را روزه بگیرد، هم به اجر و فضیلت روزۀ روز مقدّس مبعث و هم سه روز آخر ماه شريف رجب و سه روز پنجشنبه و جمعه و شنبه از ماه های حرام نائل می گردد و درواقع با یک تیر، سه نشان می زند. روز یکشنبه نیز مصادف با اول ماه شعبان است که باز روزۀ آن از اجر و پاداش بسیاری برخوردار است. ملاحظه می شود که فضیلت در فضیلت گره خورده است. امید است به توفیق حق و فضل خدای سبحان، توفیق روزه داری در این ایّام مبارک برای همۀ ما حاصل آید. البته روزه داری در این ایّام در صورتی دارای اجر و پاداش بالاتری خواهد بود که اولاً: با روزۀ باطن و ترک گناه که از اوجب واجبات است، همراه باشد و در کنار روزۀ ظاهر به روزۀ باطن نیز توجه شود، ثانیاً: با رضایت افراد خانواده اعم از همسر و فرزندان صورت گیرد و موجب کسالت و بی حوصلگی یا عصبانیّت و تضییع حقوق افراد خانواده نگردد.

     همچنین عزیزانی که روزۀ قضا دارند، با روزه گرفتن در این ایّام، هم روزه های قضا از ذمّۀ ایشان ساقط می شود و هم از اجر و پاداش عظیم آن بهره می برند.

     «بارالهـا! بـه روان مقدّس حضـرت محمّـد و آل محمّـد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) درود فـرسـت و در امـر ظـهـور و فـرج مـولا و مقتـدایـمـان حضـرت ولیّ­ عصر(عجِّل ­اللهُ ­تعالی ­فَرَجَهُ­ الشَّريف) تعجیل بفرما. پروردگارا! توفيق بيداری از خواب گران غفلت و توبۀ حقيقی از تمام خطاها و قصورها و معاصی به همۀ ما مرحمت بفرمـا. خداوندا! همۀ ما را از شرّ نفس و شيطان و سقوط در ورطۀ هلاکت معنوی، مصون و محفوظ بفرما و توفيق هجرت معنوی و باطنی به همۀ ما عنايت بفرما. پروردگارا! همۀ ما را از شيعيان و پيروان حقيقی حضرات اهل بيت عصمت و طهارت(عَلَيهِمُ­ السَّلام) مقرّر بفرما و از شفاعت کبرای آن بزرگواران بهره ­مند بفرما. به بیماران مؤمنین شفای عاجل عنایت بفرما. اموات محترم غریق رحمت بفرمـا. به مسلمانان ستمدیده علی ­الخصوص مردم مظلوم فلسطین، عراق، سوریه و يمن نجات کرامت بفرما».

 

«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ

صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»

 

[1]- تعليم داد قرآن را﴿2﴾...آموخت او را بيان﴿4﴾ (مبارکه الرّحمن/2و4).

[2]- اطاعت کنيد خدا را و اطاعت کنيد رسول را و صاحبان امر از شما (مبارکه نساء/59).

[3]- همانا عالمان ورثة انبياء هستند (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ)؛ امالی صدوق، ص60).

[4]- یا عَلِیُّ اِذا لَمْ یَکُنِ العالِمُ تَقِیّاً تائِباً زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنْ قُلُوبِ النّاسِ کَما تَزِلُّ القَطرَةُ عَنْ بَیضَةِ النَّعامَةِ وَ الصَّفا (ميراث حديث، ج2، ص29، حديث81).

[5]- و اما باشيد عُلمای ربّانی (مبارکه آل عمران/79).

[6]- سلمان از ما اهل بيت است (بحارالانوار، ج65، ص55).

[7]- مفاتيح الجنان، در اعمال روز بيست و هفتم ماه رجب

[8]- مفاتيح الجنان، در اعمال ماه ذيقعدة الحرام

[9]- مفاتيح الجنان، در فضيلت و اعمال ماه رجب