آیۀ شریفۀ سابق و آيۀ مورد بحث در مورد هجرت و جهاد است و هر دو برای اعلای پرچم توحید و دفاع از اسلام و حفظ حیات معنوی و بقای دین، لازم و ضروری می باشد. در جلسۀ سابق مطالبی در مورد هجرت اکبر و اصغر یا هجرت ظاهری و باطنی استفاده شد و در این جلسه، از مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) و مفسّران عظام، چند مطلب در این مورد استفاده می­شود که عبارتند از:

     مطلب اوّل: به فرمودۀ مفسّران عظام، وقتی حیات ظاهری و مادی انسان کـه به منزلۀ مرکب می­باشد، در معرض خطر و آسیب قرار می­گیرد و انسان امنیّت جانی ندارد، واجب می­شود که آن شهر و دیار را ترک کند و به شهر و دیار امن سفر نماید. آیا وقتی دین و توحید و حیات معنوی در معرض خطر باشد، وظیفه نیست که انسان هجرت کند تا دین خود را حفظ نماید؟

     مطلب دوّم: همان­طور که وقتی جهاد به نیّت قربت و فی­سبیل الله صورت گیرد، جهادکننده چه کشته شود یا پیروز گردد، در هر صورت فاتح است و اجر او با خداوند می باشد «...وَ مَنْ يُقاتِلْ فی سَبيلِ اللهِ فَيُقْتَلْ اَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ اَجْراً عَظيماً»[1]، «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا اِلاّ اِحْدَى الْحُسْنَيَيْن‏»[2]، به همین ترتیب در مورد هجرت نیز اگر کسی بخاطر حفظ دین هجرت کند، اعظم درجه برای اوست «اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ الله‏»[3] و در صورتی که در این راه کشته شود، اجر او با خداوند است «وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً اِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَى اللهِ». یعنی در صورت داشتنِ قصد قربت برای هجرت، نباید نگران اجرش باشد، بلکه در صورت کشته ­شدن هم اجر او بر خداوند است.

     مطلب سوّم: خداوند متعال که می­فرماید: «وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً اِلَى اللهِ...»، معلوم می­شود همین که انسان به قصد قربت به سمت خداوند از خانه خارج شود، در پیشگاه الهی مأجور است. آری، مهاجر فی سبیل الله وقتی از خانه­اش خارج می­شود، نباید نگران مسکن و حیات خود باشد، چراکه در هر صورت حسابش با خداوند است و چنـانچه بمیرد یـا نمیرد، قدم بـه قدم بـه حساب خداوند می باشد. همانطور که خدای سبحان به سُمِ پای اسب های مجاهدان اسلام سوگند یاد می­فرماید «وَ الْعادِياتِ ضَبْحا»[4].

     پس آنچه به جهاد بها، و به هجرت ارزش می­دهد، فی سبیل الله بودن آن است و در صورت فی سبیل الله بودن، اجر آن با خداوند است. کسی که برای حلّ مشکلی از خانه خارج می­شود تا گرهی بگشاید، با توجه به اینکه قصد و نیّت او الهی و فی سبیل الله است، نوعی هجرت محسوب شده و اجر او با خداوند است. تمام کمک­ها، مالی نیست، بلکه گاهی فکری و عملی می باشد. خلاصه مهم این است که اعمال به قصد قربت صورت گیرد. به همین ترتیب کسی که به زیارت مشرّف می­شود، در صورتی ­که نیّتش فی سبیل الله باشد، از زمانی ­که از خانه خارج می­شود، مأجور است. مربّی و معلّمی که به قصد امر به معروف و نهی از منکر و احیای قلوب و ارشاد نفوس و تبیین حقایق و علوم دینی خارج می­شود، با توجه به اینکه نیّت او فی سبیل الله است، اجر او با خداوند می باشد و از همان لحظه در حال عبادت است و مأجور می باشد و حسابش با خداوند است. متعلّمی که برای آموختن علم به قصد قربت و فی سبیل الله حرکت می­کند، مأجور است. کسی که فی سبیل الله از شهری به شهر دیگری می­رود تا حقی را به صاحبش برساند یا پزشکی که فی سبیل الله برای مداوای بیمارش حرکت می­کند، قدم به ­قدم مأجور است و حسابش با خداوند است. همچنین کسی ­که برای عیادت بیمار یا دیدار و زیارت اموات و یا مؤمنین از خانۀ خود خارج می­شود، اجر او با خداوند است.

     پس انسان در صورتی که فی سبیل الله از خانه اش خارج شود، تمام اعمال او به حساب خداوند است و زحمات او جهاد فی سبیل الله محسوب می­گردد و مسیری را که می­پیماید و مکان گناهی را که ترک می­کند و از خواست خود به خواست­ خداوند منتقل می­شود، تماماً به حساب خداوند است و هجرت و جهاد محسوب می­شود.

     بنابراین هجرت و جهاد در انحصار گروه خاصّی نیست و اختصاص به مجاهدین میدان جنگ یا مهاجران اوليه ندارد و هر کسی در هر زمانی، با داشتن قصد و نیّت فی سبیل الله و تلاش در این مسیر، هر حرکتی را که انجام می­دهد، هجرت و جهاد محسوب می گردد. اولیای الهی و مقرّبان درگاه پروردگار و اهل معرفت که لحظه لحظه­های وجودشان تماماً برای خداوند است و یک نَفَس برای غیر خداوند نکشیدند، سراسر عمرشان به حساب خداوند است و خیر و برکت و نور و رحمت می­باشد. آنان کسانی هستند که نه تنها عبادات رسمی خود را، بلکه حتّی کارهای مباحشان اعمّ از خور و خواب و رفت و آمد و... را هم برای خداوند انجام می­دهند، ولذا سراسر عمرشان، الهی و در استخدام خدای سبحان است.

     مطلب چهارم: مطلب بعدی اين است که هجرت ظاهری، هجرت از دیار گناه است که همان هجرت اصغر می­باشد، امّا هجرت باطنی که هجرت اکبر است، هجرت از خودِ گناه و معصیت می باشد و هجرت از خواست خود به خواست خداوند است که هجرت اعظم می­باشد و زیباترین هجرت است.

 

* مطـالب تفسيـري از تفسير تسنيم مبـاركة نسـاء استـاد جوادي آملي و از تفـاسير الميزان، مجمع البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.

[1]- ... و کسی که جنگ کند در راه خداوند، پس کشته شود يا غالب آيد، پس به زودی می دهيم او را اجری بزرگ (مبارکه نساء/74).

[2]- بگو آيا انتظار می بريد به ما مگر يکی از دو نيکی را (مبارکه توبه/52).

[3]- بزرگترند از نظر درجه نزد خداوند (مبارکه توبه/20).

[4]- سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) درحالى كه نفس‏زنان به پيش مى‏تازند (مبارکه عادیات/1).