همان­طور که استفاده شد، تمام این گمراهی ­ها و اغواها، به شیطان برمی­گردد و مجرمین در روز قیامت، گریبان افرادی را که آنها را گمراه کرده­ اند گرفته و به پیشگاه الهی شکایت می­کنند که از جملۀ آنها شیطان است و شیطان در پاسخ به آنها می­گوید: «ما كانَ لِیَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ اِلاّ اَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا اَنْفُسَكُمْ»[1]. من فقط دعوت به شرّ کردم، چرا شما دعوت خداوند را که به خیر و حقّ بود نپذیرفتید و دعوت مرا پذیرفتید؟ پس مرا ملامت نکنید و خودتان را ملامت کنید. انسان با اختیاری که خداوند به او داده، هم می­تواند صراط مستقیم و راه خداوند را انتخاب کند و هم راه شیطـان را برگزیند و درواقع با اختیار خودش به دنبال شیطان می رود. استاد جوادی آملی در تفسیر تسنیم مطالبی بیان فرمودند که خلاصۀ آن این چنین است: «اگر شیطـان گفت همه را احتناک می کنم و لجام می زنم، مگر مخلَصین را، پس اینکه ما می خواهیم توبه کنیم و نمی کنیم و یا نمی توانیم بکنیم، معلوم است در احتناک شيطان قرار داریم، اینکه انسان می گوید: من هر چه دلم خواست انجام می دهم، معلوم است در قلمرو ولايت شیطان درآمده و به جای عبدالله، عبدالنّفس شده است».

     با توجه به مطالب مذکور سؤالی ایجاد می شود و آن اینکه: چرا خداوند شیطان را آفرید و به برخی انسانها مسلّط قرار داد؟ آیا امکان نداشت که اصلاً شیطانی وجود نداشت و همه عبد خداوند بودند؟ مفسّران عظام در جواب این سؤال فرموده اند: بطور کلّی نظام آفرینش و نظام خلقت، نظام اَحسن است، چون فعل خدای سبحان می باشد. خداوند خیر محض و حق است و هرچه خداوند خلق فرمـوده، خیر می بـاشد و از حق جز حق، و از خیر جز خیر صـادر نمی گردد. آری تمام موجودات را خداوند خلق فرمود «اَللهُ خالِقُ كُلِّ شَیْ‏ءٍ»[2] و چون خداوند زیبا و خیر مطلق است، هرچه آفرید زیبا و خیر آفرید «اَلَّذی اَحْسَنَ كُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ»[3]. در نظام آفرینش زشتی و بدی وجود ندارد و اگر زشتی است، مربوط به اعمال انسان است «پس بدِ مطلق نباشد در جهان»[4]. از اینرو خلقت شیطان در نظام احسن، خير است.

     حال سئوال ديگری که مطرح می شود، اين است که: چرا شیطان قدرت اغوای انسان را دارد؟ پاسخ اين است که: همانطور که در جلسات سابق استفاده شد، هر چند جهنم جايگاهی است که خیر و رحمتی در آن نیست «دارٌ لَيْسَ فيها رَحْمَة»[5]، امّا خلقت جهنّم در نظام آفرینش و در هندسۀ هستی، خیر است. چراکه خیلی ­ها از ترس رفتن به جهنّم، بهشتی می­شوند. به همین ترتیب، شیطان هم هرچند سراسر شرّ است و خودش خیر نیست و با اختیار خود راه شرّ را اتّخاذ نمود، ولی خلقت او برای بندگان خداوند، خیر است، چراکه اگر کسی به مکانت و جایگاه رفیعه ای رسیده، در مصاف مبارزه و جهاد با نفس و شیطان بوده است. خداوند متعال و پیامبرانش به خیر دعوت می کنند «وَ اللهُ يَدْعُوا اِلى‏ دارِ السَّلام‏»[6]، «قُلْ هذِهِ سَبيلی‏ اَدْعُوا اِلَى الله‏»[7]، اما شیطان به شرّ و پلیدی و گمراهی دعوت می کند «اَلشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَاْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ»[8]. انسان پیوسته با شیطان و نفسی که شبانه روز تقاضای گناه و معصیت دارند، مبارزه می کند و در نتیجه عبدالله می شود و هر لحظه مراقب است که به دعوت شیطان لبیک نگوید و هر موفقیّتی که در این راستا بدست می آورد و کمالاتی که تحصیل می کند، کمال شخصیّتی او را شکل می دهد. تمام فضایل اخلاقی و کمالات روحی انسان از ایستادگی در مقابل نفس و شیطان حاصل می گردد و به این ترتیب، توانمندی های انسان رشد کرده و استعدادهای نهفته اش شکوفا می گردد. موفقیّت ها و پیروزی ها همواره در میان تضادها صورت می گیرد و مقرّبـان درگاه الهی و انسان های والا از این طریق مقرّب و والا شده اند. درواقع وجود شیطان زمینه و مقدّمۀ جهاد اکبر را برای انسان فراهم می آورد و تا جنگ و جهاد درونی و مبارزه با نفس و شیطان (جهاد اکبر) نباشد، انسان به مکانت رفیعه ای نمی رسد. اینکه انسان در میدان جنگ و جهاد، با دشمن می جنگد، جهاد اصغر نام دارد که در طول عمر او، ممکن است یک یا چند بار اتفاق بیفتد، يا اصلاً اتّفاق نيفتد، اما جهاد با نفس و شیطان که جهاد اکبر نامیده می شود، همواره در طول عمر انسان جریان دارد و انسان از طریق پیروزی در این میدان، به کمال می رسد. اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «رسول خدا(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) جوخه‏ اى را به جهاد فرستادند و چون برگشتند، فرمودند: مرحبا به مردمى كه‏ جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اكبر بر عهدۀ آنهاست، عرض شد: يا رسول الله، جهاد اكبر كدامست؟ فرمودند: جهاد با نفس! سپس فرمودند: بهترين جهاد، جهادِ كسى است كه با نفس خود كه ميان دو پهلو دارد بجنگد»[9]. خداوند متعال نیز بندگانش را در جنگ با نفس و شیطان تنها نمی گذارد و مدد می فرماید. اگر انسان تا جایی که توانست، از باطل و نواهی پروردگار اجتناب نمود، از یاری و نصرت بـالاتر خداوند متعـال کـه حق مطلق است «وَ هُوَ الْحَقّ‏»[10] بهره مند می گردد. خداوند، همواره پشتیبان انسان های مراقب و حق پذیر است.

     پس معلوم می شود که وجود شیطان برای انسان وسیلۀ کمال است، هرچند خودش به اختیارِ خود و در اثر کبر و غرور و تمرّد و سرکشی، از اوج عزّت بـه حضیض ذلّت سقوط کرد. خداوند متعال می فرماید: بهشت برین از آنِ کسانی است که در دنیا اثری از عُلُوّ و برتری جویی و کبر و غرور در وجودشان نیست «تِلْكَ الدّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِی الْاَرْضِ وَ لا فَساداً»[11]. درحالی که شیطان کبر ورزید و خود را بزرگ دید.

     از مهم ترین و زیباترین صفات اولیای الهی و مقرّبان درگاه پروردگار، تواضع و فروتنی است. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «مَنْ تَواضَعَ لِلَّهِ رَفَعَهُ اللهُ وَ مَنْ تَكَبَّرَ وَضَعَهُ الله‏»[12] هر كه براى خداوند تواضع كند، خداوند او را رفعت بخشد و هر كه تكبّر ورزد، خداوند او را پَست سازد.

«تواضـع سر رفعت افرازدت                  تکبّر به خاک اندر اندازدت»[13]

     حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «هرکه بر این باور باشد که از دیگران برتر است، او در شمار مستکبران است، شخصی عرض کرد: اگر گنه کاری را ببیند و به سبب بی گناهی و پاکدامنی خود، خویشتن را از او برتر بداند چه؟ حضرت فرمودند: هیهات، هیهات، چه بسا که او آمرزیده شود، اما تو را برای حسابرسی نگه دارند»[14]. خداوند با شیطان و برنامه های آن به بندگانش درس عبودیّت و بندگی و تواضع و فروتنی می دهد و درواقع او را متوجه این حقیقت می سازد که: اگر به عبادت و علم و عملت و... می نازی، ابلیس را بنگر که مایۀ عبرت توست.

«ور به طاعت وری و تقدیس است

                                                     مـایـۀ عبرت تـو ابلیـس است»[15]

     یکی از دام هـای شیطـان ملعون کـه طرد شده از رحمت الهی می باشد، آن است که بندگان را از رحمت خداوند دور کند و آنان را به گمراهی و ظلالت بکشاند، چراکه او به خاطر انسان از درگاه الهی طرد شده است. آنچه موجب طرد شدن شیطان از رحمت الهی گردید، کبر و غرور و خودبرتربینیِ او بود، ولذا تلاش او در این است که بندگان خداوند را هم به کبر و غرور مبتلا سازد و به این ترتیب از رحمت الهی دور کند، ولذا هر کسی اثری از کبر و غرور در وجودش باشد، ارثیّۀ شوم شیطان است.

 

[1]- نبود برای من بر شما از سلطنت، مگر اينکه دعوت کردم شما را، پس اجابت کرديد مرا، پس ملامت نکنيد مرا و ملامت کنيد نفسهايتان را (مبارکه ابراهيم(عَلَيهِ السَّلام)/22).

[2]- خداوند آفرينندۀ همه چيز است (مبارکه رعد/16).

[3]- خداوندی که نيکو ساخت هر چيزی را که آفريد آن را (مبارکه سجده/7).

[4]- مولوی(عَلَيهِ الرَّحمَة)

[5]- بيان نورانی امام علی(عَلَيهِ السَّلام)؛ نهج البلاغه، فرازی از نامه27

[6]- و خداوند به سراى صلح و سلامت دعوت مى‏كند (مبارکه يونس(عَلَيهِ السَّلام)/25).

[7]- بگو: اين است راه من، می خوانم به سوی خداوند (مبارکه يوسف(عَلَيهِ السَّلام)/108).

[8]- شيطان وعده می دهد شما را به فقر و امر می کند شما را به فحشاء (مبارکه بقره/268).

[9]- اِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) بَعَثَ سَرِيَّةً فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْاَصْغَرَ وَ بَقِیَ عَلَيْهِمُ‏ الْجِهَادُ الْاَكْبَرُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْجِهَادُ الْاَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ ثُمَّ قَالَ(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) اَفْضَلُ الْجِهَادِ مَنْ جَاهَدَ نَفْسَهُ الَّتِی بَيْنَ جَنْبَيْه‏ (امالی صدوق، ص466).

[10]- و اوست حق (مبارکه انعام/66).

[11]- اين سرای آخرت، قرار می دهيم آن را برای کسانی که اراده نمی کنند برتری در زمين و نه فسادی (مبارکه قصص/83).

[12]- تحف العقول، ص46

[13]- سعدی(عَلَيهِ الرَّحمَة)

[14]- وَ مَنْ ذَهَبَ اَنَّ لَهُ عَلَى الْآخَرِ فَضْلًا فَهُوَ مِنَ الْمُسْتَكْبِرينَ فَقُلْتُ اِنَّما يَرى اَنَّ لَهُ عَلَيْهِ فَضْلًا بِالْعافِيَةِ اِذا رَآهُ مُرْتَكِباً لِلْمَعاصی فَقالَ هَيْهاتَ هَيْهاتَ فَلَعَلَّهُ اَنْ يَكُونَ غُفِرَ لَهُ ما اَتى وَ اَنْتَ مَوْقُوفٌ مُحاسَب‏... (بحارالانوار، ج70، ص226).

[15]- هفت اورنگ جامی(عَلَيهِ الرَّحمَة)