در آیۀ شریفۀ سابق استفاده شد کسی ­که بعد از روشن شدن حقایق و آشکار گشتن حق و باطل و اتمام حجّت، باز آگاهانه راهی غیر راه مؤمنین اتّخـاذ نمود و بـه مخـالفت و دشمنی با رسولالله(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) پرداخت و راه انحرافی و ضلالت و گمراهی را طی کرد و راه های گشوده شده از سوی خدای سبحان را برای جبرانِ مافات و توبه و انابه و بازگشت به سوی خداوند نپذیرفت و به عناد و لجاج خود ادامه داد و به محاربه و ستیزه­ جویی با پروردگار پرداخت، در این صورت خدای سبحان او را در مسیر انحرافی و گمراهی مدد می­فرماید. خداوند تبارک و تعالی، پیوسته راه و چاه، حق و باطل و هدایت و ضلالت را به انسان نشان می­دهد و اگر بیراهه رفت، باز راه توبه را به روی او می­گشاید و در صورت توبه او را می­پذیرد و مورد عفو و آمرزش قرار می­دهد، ولی اگر باز به ستیزه­جویی پرداخت، او را در مسیر انتخابی خودش مدد می­فرماید، همان طور که اگر کسی صراط مستقیم را اتّخاذ نمود و آنچه را که برایش از حق و حقیقت روشن شده بود، پذیرفت، خداوند توفیق بالاتر به او عنایت می­فرماید «وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ»[1]، خداوند متعال برای کسی که هدایت را پذیرفت، هدایت بالاتر عنایت می­فرماید. به هر حال توفیقات از سوی خداوند اعطاء می گردد، لکن مقدّمات آن را بنده خودش فراهم می­آورد، همان­طور که در قسمت پایانی مبارکۀ عنکبوت می­فرماید: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»[2].

     حال آیۀ شریفۀ مورد بحث تعلیل آیۀ شریفۀ سابق است. آنجا فرمـود: اگر انسان، مسیر باطل و غیر راه قرآن و اهل بیت(عَلَيهِم­ السَّلام) را طـی نمـود، او را در مسیر انحـرافی تثبیت می­کنیم و استحکـام می­بخشیم و مدد می­دهیم و در آیۀ شریفۀ مورد بحث می­فرماید: خداوند شرک را نمی­بخشد. يعنی کسیکه غیر راه رسول الله(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) و مؤمنین، مسیر دیگری را طی کند، خداوند او را گمراه­تر می­کند، چراکه مخالفت با رسول الله(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ)، از مصادیق شرک است و خداوند شرک را نمی­بخشد «اِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ اَنْ يُشْرَكَ بِهِ». این وعید، یعنی وعدۀ کیفر است و در ادامه می­فرماید: «وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ» که وعدۀ رحمت می­باشد. قسمت پایانی آیۀ شریفه باز وعید است و به عبارت دیگر، آیۀ شریفۀ مورد بحث، جامع وعده و وعید می باشد، به این معنا که اوّل و آخر آن وعید است و وسط، وعده­ می باشد.

     آیۀ شریفۀ مورد بحث با مختصر تفاوتی در آیۀ شریفۀ چهل و هشت همین مبارکه بیان شده ­است. در آنجا خداوند متعال فرمود: «فَقَدِ افْتَرى‏ اِثْماً عَظيماً»[3] و در آیۀ شریفۀ مورد بحث می­فرماید: «فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً». اگر کسی از مدار توحید بیرون افتاد، دیگر بخشوده نمی­شود، مگر اینکه در دنیـا توبـه کند. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) در مورد آیۀ شریفۀ چهل و هشت همین مبارکه فرمودند: «ما فِی الْقُرْآنِ آيَةٌ اَحَبَّ اِلَیَّ مِنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ اِنَّ اللهَ لا يَغْفِرُ اَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ»[4] در قرآن آيه ای نيست كه در نزد من دوست‏تر باشد از قول خداى عزّ و جلّ (که فرمود:) همانا خداوند نمی­ آمرزد اینکه شریک قرار داده شود به او، و می­بخشد غیر آن را برای کسی که بخواهد.

     اینکه خداوند متعال می­فرماید: «فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً» به این علّت است که مشکلِ مشرک در اصل توحید است و کسی که از مدار توحید فاصله گرفته و کنار رفته، به گمراهیِ بعید گرفتار شده ­است.

     علّت اینکه خدای سبحان آیۀ شریفۀ مورد بحث را با مختصر تفاوتی دو بار ذکر فرموده، این است که آثار شرک و بت ­پرستی سالیان سال در اعماق وجود مردم استحکام داشت، ولذا لازم بود که به صورت عمیق­ تکرار شود تا به این طریق ریشۀ شرک از وجودشان قطع گردد. از اینرو خداوند متعال در قرآن کریم که کتاب هدایت و موعظه است، آن را با عبارت های مختلف بیان فرموده­ است.

     در مورد اينکه خداوند متعال می­فرماید: شرک را نمی­بخشد و غیر آن را می­بخشد، سؤالی مطرح می­شود و آن اینکه: آیا اگر مشرک توبه کند، مورد آمرزش قرار نمی­گیرد؟ پاسخ اين است که: اينکه خداوند شرک را نمی­بخشد، در صورتی است که مشرک بدون توبه و در حال شرک از دنیا رود، وگرنه اگر در زمان حیاتش توبه کند، حتّی کفر و نفاق و شرک هم با توبه بخشوده می­شود، همانطور که در صدر اسلام، بسياری از معاندين و کافران و یهود و نصاری توبه کردند و خدای سبحان آنان را مورد عفو و آمرزش قرار داد.

     پس خداوند متعال، بعد از مرگ، شرک و کفر را نمی­بخشد، ولی در مورد سایر گناهان، چنانچه در زمان حیات توبه صورت نگیرد، گناهکار بعد از مرگ، احتمالاً و تحت پاره­ای شرایط و عوامل بخشوده می­شود که البته اين امر قطعیّت ندارد، همان­طور که در آیۀ شریفۀ مورد بحث می­فرماید: «وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ».

     حال چند مورد از عوامل و راه هایی که موجب بخشوده­ شدنِ انسانِ گناهکار بعد از مرگ می­شود، ذیلاً استفاده می­گردد:

     1- قانون شفاعت: فرد گناهکار بـا شفاعت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلیه ­وَ­آلِهِ) و آل طاهرینشان مورد بخشش قرار می­گیرد. امّا آیا قانون شفاعت بدون قید و شرط است و هر کسی مشمول قانون شفاعت قرار می­گیرد؟ پاسخ این است که: پاره­ای از گناهان مشمول قانون شفاعت قرار نمی­گیرند، به عنوان نمونه: سهل انگاری در نماز مشمول قانون شفاعت قرار نمی گيرد، همانطور که حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «لا يَنالُ شَفاعَتَنا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلاة»[5]. البته بيان نورانی مذکور در مورد ساهل در نماز است، وگرنه ترک عمدی نماز، کفر عملی می­باشد «مَن تَرَکَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَرَ»[6].

     یکی دیگر از گناهانی که مشمول قانون شفاعت قرار نمی­گیرد، این است که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی ­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صادِقاً كانَ اَوْ كاذِباً لَمْ يَنَلْ شَفاعَتی‏»[7]  هر كه عذرِ عذرخواهنده و عذرآورنده‏اى را نپذيرد، چه آن صاحب عذر راستگو باشد يا دروغگو، به شفاعت من نائل نخواهد شد.

     2- دعای فرزند صالح در حقّ پدر و مادر: اگر انسان فرزند صالحی از خود بجا گذارد و این فرزند برای او دعا کند و اعمال صالح انجام دهد، در اثر دعای فرزند، پدر و مادر آمرزیده می شوند. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) فرمودند: «اِذا ماتَ الرَّجُلُ انْقَطَعَ عَمَلُهُ اِلّا مِنْ ثَلاثَةٍ صَدَقَةٍ جارِيَةٍ وَ عِلْمٍ يُنْتَفَعُ بِهِ وَ وَلَدٍ صالِحٍ يَدْعُو لَه‏»[8] زمانی که فردی از دنيا برود، عمل او منقطع مى‏ گردد، مگر از سه چيز: صدقه جـاريـه‏ اى (مـانند موقوفـات) كـه از خود بـه يـادگـار گذاشته و دانشى كه مردم از آن بهره‏ برند و فرزند صالح و شايسته‏ اى كه برايش دعا كند. همچنين در بيان نورانی ديگری فرمودند: «عيسى بن مريم(عَلَيهِ السَّلام) از كنار گورى عبور كرد كه كسى را كه در آن گور بود عذاب مى‏ دادند، سال بعد از كنار همان گور گذشت و ديد او را عذاب نمى‏ دهند، عرضه داشت: پروردگارا! سال گذشته از كنار اين گور گذشتم، صاحب آن را عذاب مى ‏دادند، امسال كه از كنار اين مى‏ گذرم، عذابش نمى ‏دهند، خداى عزّ و جلّ به او وحى فرمود كه: اى روح الله! فرزند صالحى داشت كه بالغ شده‏، راهى را اصلاح و يتيمى را پناه داد و من به سبب آنچه پسرش انجام داد او را آمرزيدم‏»[9].

     3- اجتنـاب از گنـاهـان کبیره: خداونـد متعـال در قرآن کریم می­فرماید: «اِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُم‏...»[10] اگر شما از گناهان بزرگی که نهی کرده شديد، اجتناب کنید، خدای سبحان از گناهان کوچک شما می­گذرد. امّا در اینکه چه گناهی کبیره و چه گناهی صغیره می باشد، قابل توجه است: یکی از راه های کبیره شدنِ گناهان، اصرار در گناهان صغیره است. حضرت امام رضا(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اَلصَّغائِرُ مِنَ الذُّنُوبِ طُرُقٌ اِلَى الْكَبائِرِ»[11]. همچنین اینکه کسی بگوید: ای کاش گناه من همین بود. وجود مقدّس حضرت امام حسن عسکری(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «مِنَ الذُّنُوبِ الَّتی لا يُغْفَرُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَيْتَنی لا اُؤاخَذُ اِلّا بِهذا»[12] از گناهانى كه آمرزيده نمی شود، گفتار آن مردى است كه بگويد: كاش مرا جز به اين گناه مواخذه نمی كردند. همچنين حضرت امـام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «لا صَغيرَةَ مَعَ الْاِصْرارِ وَ لا كَبيرَةَ مَعَ الْاِسْتِغْفار»[13] همانا گناه كبيره با استغفار كبيره نباشد و گناه صغيره با اصرار صغيره نباشد.

     4- عذابِ برزخ، موجب غفران الهی يا تخفيف عذاب در قيامت: انسان گناهکار ممکن است در عالم برزخ آنچنان گرفتار شدّت و عذاب و عواقب اعمال سوئش شود که گناهان او سبک شده یا آمرزیده شود و به قیامت نرسد.

     پس برای بخشوده شدن گناهان، باصرفه­ترینِ راه ها، راه توبه و انابه است تا انسان در این دنیا بخشوده شده و حسابش تمام شود، وگرنه اگر در دنیا پاک نشود، بخشوده شدنِ او در عالم برزخ سخت­تر از دنیاست و اگر در برزخ هم پاک نشد، بخشوده ­شدن او در روز قیامت سخت­تر خواهد بود.

     استاد جوادی آملی فرمودند: «بارزترین مظهر توحید، انسان کامل معصوم است که مقام منیع خلافت الهی را داراست». حضرت امام محمّد­باقر(عَلَيهِ السَّلام) در بيانی نورانی خطاب به جناب جابر فرمودند: از مصادیق عالیۀ آیۀ شریفۀ مورد بحث این است که: «ای جابر، همانا خداوند نمی آمرزد اينکه شرک ورزيده شود به ولايت علی بن ابی طالب(عَلَيهِ السَّلام) و طاعت او، و امّا قول خداوند (که فرمود): و می آمرزد غير آن را برای کسی که بخواهد، پس همانا آن ولايت علی بن ابی طالب(عَلَيهِ السَّلام) است»[14]. اگر کسی بدون ولایت حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) از دنیا رفت، دیگر بخشوده نمی­شود، ولی اگر با ولایت حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام)، از دنيا رفت، امکان بخشوده­ شدن دارد. در اهمیّت مسئلۀ ولایت همین بس که در حدیثی قدسی از حضرت احدیّت مذکور است: «كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ حِصْنی فَمَنْ قالَها دَخَلَ حِصْنی وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»[15] و در حدیث قدسی دیگری آمده­ است: «وَلايَةُ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»[16]. همان خدایی که فرمود: «لا اِلهَ اِلَّا الله» قلعۀ استوار و حصن حصین من است، می­فرماید: ولایت حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) قلعۀ استوار من است. یعنی مهم­ترین پایۀ توحید، ولایت اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِ السَّلام) است.

 

[1]- و کسانی که هدايت يافتند، افزود ايشان را هدايت و داد ايشان را تقوايشان را (مبارکه حضرت محمّد(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ)/17).

[2]- و کسانی که جهاد کردند در راه ما، البتّه البتّه هدايتشان می کنيم به راه هايمان (مبارکه عنکبوت/69).

[3]- پس به تحقيق مرتکب شد گناهی بزرگ را (مبارکه نساء/48).

[4]- التوحيد للصدوق، ص409

[5]- شفاعت ما (آل محمد) نمى‏رسد به كسى كه نماز را ناچيز و سبک بشمارد (الکافی، ج3، ص270).

[6]- کسی که ترک کند نماز را از روی عمد، پس به تحقيق کافر شده است (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ)؛ عوالی اللئالی، ج2، ص224).

[7]- نهج الفصاحه، حديث2757

[8]- ارشاد القلوب الى الصواب، ج‏1، ص14

[9]- مَرَّ عيسَى بْنُ مَرْيَمَ(عَلَيهِ السَّلام) بِقَبْرٍ يُعَذَّبُ صاحِبُهُ ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِنْ قابِلٍ فَاِذا هُوَ لَيْسَ يُعَذَّبُ فَقالَ يا رَبِّ مَرَرْتُ بِهذَا الْقَبْرِ عامَ اَوَّلَ فَكانَ صاحِبُهُ يُعَذَّبُ ثُمَّ مَرَرْتُ بِهِ الْعامَ فَاِذا هُوَ لَيْسَ يُعَذَّبُ فَاَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَيْهِ يا رُوحَ اللَّهِ اِنَّهُ اَدْرَكَ لَهُ وَلَدٌ صالِحٌ فَاَصْلَحَ طَريقاً وَ آوى يَتيماً فَغَفَرْتُ لَهُ بِما عَمِلَ ابْنُه‏ (امالی صدوق، ص512).

[10]- مبارکه نساء/31

[11]- صغيره ها از گناهان، راه هايی به سمت کبائر (گناهان کبيره) هستند(بحارالانوار، ج68، ص174).

[12]- بحارالانوار، ج50، ص250

[13]- الکافی، ج2، ص288

[14]- یا جابر ان الله لا یغفر ان یشرک بولایه علی ­بن ابی طالب(عَلَيهِ السَّلام) و طاعته و اما قوله و یغفر مادون ذلک لمن يشاء فانه ولایه علی بن ابی طالب(عَلَيهِ السَّلام) (تفسير فرات الکوفی، ص106؛ بحارالانوار، ج36، ص136).

[15]- کلمۀ لا اله الا الله قلعۀ من است، پس کسی که بگويد آن را، داخل شود در قلعۀ من و کسی که داخل شود در قلعۀ من، ايمن گردد از عذاب من (بحارالانوار، ج49، ص127).

[16]- ولايت علی ابن ابی طالب قلعۀ من است، پس کسی که داخل شود در قلعۀ من، ايمن گردد از عذاب من (عيون اخبارالرضا(عَلَيهِ السَّلام)، ج2، ص136).