آیۀ شریفۀ قبل، در رابطه با فضل الهی بود که در دو جلسۀ سابق بطور مشروح استفاده شد که اوّلاً: تمام نعمتها از جانب خداوند متعال است «وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللهِ»[1]، و ثانیاً: فضل، نعمتِ فزون بر استحقاق می باشد. پس معلوم می شود که تمام نعمت­ها و بطور کلّی هستی و خلقت انسان فضل است. اینکه خداوند متعال انسان را با این همه استعدادهای درخشان و عظیم خلق فرموده و توفیق نیل به کمالات عالیه به او اعطا فرموده، همه فضل الهی است. اگر خدای سبحان این همه صفات جمال و کمال را بالقوّ ه در وجود انسان قرار داده و توفیقِ به فعلیّت رسانیدن آنها را عطا فرموده، بطوری که در مسیر کمال، چنان عروج و صعودی می­تواند داشته باشد که هیچ فرشته­ای قدرت صعود به آن را ندارد، فضل پروردگاری است. حضرات انبیاء و اوصیاء(عَلَيهِم السَّلام) و اولیای الهی، این باور و یقین را داشتند که بطور کلّی همه چیز فضل الهی است، همان­طور که وقتی خداوند به حضرت سلیمان(عَلَيهِ السَّلام) آن­ همه نعمت بخشید، عرض کرد: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبّی»[2]. وقتی آن حضرت خود را در احاطۀ نعمت­های حق تعالی دیدند، بمانند قارون که آن را نتیجۀ کاردانی و لیاقت خود دانست و گفت: «اِنَّما اُوتيتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدی»[3] نفرمودند، بلکه فرمودند: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبّی»، چراکه خداوند متعال می­فرماید: «ذلِكَ فَضْلُ الله‏»[4]. پس آنچه که خداوند عنایت فرموده، تفضلّاً است و خداوند بدهکارِ بنده و بنده طلبکارِ خداوند نیست. وقتی انسان شايستگی و استحقاقِ خود را با تقوا و تسلیم و عبودیّت و بندگی بالا بُرد و به مرحله­ای رسید که همه چیز را فضل الهی دید، خداوند متعال هم تفضّل بالاتری کرده و از فضل خاصّ خود او را بهر­ه ­مند می فرمايد.

     یکی از مصادیق فضل خاصّ پروردگاری آن است که خدای سبحان بر ظرفیّت وجودی انسان می ­افزاید، ولذا روحش پهناور شده و دریادل می­گردد که این امر دو اثر مهم دارد.

     اوّل اینکه: در برابر مشکلات و سختی­ها، روحش متلاطم نمی­شود و موج برنمی­دارد و همه را در وجود خود جای می­دهد، و به عبارت روشن­تر، بریدن و لبریز گشتن و یا متلاطم شدن در برابر مشکلات برای او معنایی ندارد.

     دوّم اینکه: چشمش به دنبال نعمت­های دیگران نیست، ولذا از حسرت­ها و حسدها و غم و اندوهی که از ناحیۀ امکانات دیگران حاصل می­شود، در امان است، چراکه زخارف دنیوی در چشمش کوچک شده و به دنبال مواهب بالاتری از سوی خداوند است و به عبارتی، چشم اندازِ او فقط خداوند و محبوبان اوست. ولذا خداوند متعال هم به میزان قابلیّت و شایستگیِ چنین بنده ­ای، شرح صدر بالاتری به او عنایت می­فرماید تا می­رسد به وجود مقدّس حضرت رسول اکرم(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) که خطاب به ايشان می­فرماید: «اَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَك‏»[5] (پیامبرم) آيا بر توسعۀ جانِ تو نیفزودیم؟ افزایشِ ظرفیّتِ وجودی و گنجایش جان و سعۀ صدر، از بالاترین نعمت­ها است و به همین علّت یکی از دعاها و درخواست­ های اهل معرفت این است که: «خدایا بر ظرفیّت و گنجایش وجودی من بیفزای».

 

[1]- و آنچه بر شماست از نعمتی، پس از خداوند است (مبارکه نحل/53).

[2]- اين از فضل پروردگار من است (مبارکه نمل/40).

[3]- اين است و جز اين نيست که داده شده ام بر دانشی که نزد من است (مبارکه قصص/78).

[4]- اين فضل خداوند است (مبارکه جمعه/4).

[5]- آيا نگشوديم برای تو سينه ات را (مبارکه انشراح/1).