در آیات شریفۀ سابق استفاده شد که خداوند متعال می­فرماید: وقتی مؤمنان در محفل بیگانگان شرکت می­کنند، مانند آنان خواهند شد «اِنَّكُمْ اِذاً مِثْلُهُم‏»[1] و در عذاب آنان گرفتار خواهند گردید. در آیۀ شریفۀ مورد بحث نیز می­فرماید: «اِنَّ الْمُنافِقينَ فِی الدَّرْكِ الْاَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصيراً». با توجه به اینکه نفاق، بدترین نوع کفر، و منافقین، دورترین مردم از خداوند هستند و خطراتی که از ناحیۀ منافقین به جوامع انسانی می­رسد، با هیچ خطری قابل مقایسه نیست و آنهـا ناجوانمردانه به افراد بی دفاع حمله کرده و از پشت خنجر می­زنند، لذا گودترین و بدترین مکان دوزخ از آنِ آنهاست. درک اسفل دوزخ علاوه بر معنای تعذیب و کیفر، تحقیر و توهین را به همراه دارد و همۀ اینها مناسب با نفاق و منافقان است.

     همان­طور که ایمان دارای درجات است، کفر هم دارای درکـات می باشد. استاد جوادی آملی می­فرمایند: مؤمنین اوّل صاحب درجه می­شونـد «فَاُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى‏»[2]، بعد سِیـر الـی الله را طی می­کنند و سپس خود درجه می­شوند «هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ الله»[3]. همچنین است منافقین که در سیر نزولی، اول حیوان می­شوند، سپس بدتر از حیوان می­گردند «اُولئِكَ كَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَل‏»[4]. از اینرو همانطور که درجات بهشتی از آنِ مؤمن است، همانگونه هم درکات دوزخ برای کافران است و چون بدترین کفر، نفاق است، لذا فرمود: «اِنَّ الْمُنافِقينَ فِی الدَّرْكِ الْاَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصيراً». نه تنها جهنّم که البته پست­ترین و گودترین و زشت­ترین جای دوزخ از آنِ اینان است و علاوه بر آن، دیگر هیچ یار و یاور و نصیری نخواهند داشت.

     همانطور که در آیات شریفۀ قرآن کریم، بدترین نوع کفر، نفاق است، همانگونه در احادیث و بیانات حضرات معصومین(عَلَيهِم­ السَّلام) هم، نفـاق بدترین نوع کفر بیـان شده ­است. اگر قرآن کریـم هشـدار می فرماید، حضرات معصومین(عَلَيهِم ­السَّلام) نیز مکرّر هشدار می­فرمایند. در بیانی نورانی از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) در مورد صفات منافقین چنین آمده است: «هر كس چهار چيز در او باشد، منافق مى‏ باشد و هر كس كه يكى از آنها را داشته باشد، منافق به حساب مى‏ آيد تا آنگاه كه آن را ترك كند:

     1- زمانی که سخن می­گوید، دروغ می­گوید.

     2- زمانی که وعده می­دهد، خلف وعده می کند.

     3- وقتی عهد و پیمان می بندد، پیمان شکنی می کند و امانتداری نمی کند (امانتداری در مال و یا اسرار مردم).

     ۴- زمانی که با کسی خصومت داشته باشد، بی حیـایی و فجور می­کند (یعنی در مقام خورد کردنِ دشمنش از توسّل به هر گناهی مضایقه ندارد)»[5].

     ملاحظه می­شود که اگر از اوصاف بارز مؤمنین امانتداری است «وَ الَّذينَ هُمْ لِاَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون‏»[6]، از صفات منافقین هم خیانت در در امانت است. اگر از اوصاف مؤمنین راستگویی است، از اوصاف منافقین دروغ­ گویی و کذب ­گویی است. در بیان نورانی دیگری از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) آمده ­است: «وَ الْمُؤْمِنُ قَليلُ الْكَلامِ كَثيرُ الْعَمَلِ وَ الْمُنافِقُ كَثيرُ الْكَلامِ قَليلُ الْعَمَلِ»[7] و نیز امـام صادق(عَلَيهِ ­السَّلام) می­فرمایند: «اِنَّ الْمُؤْمِنَ يَغْبِطُ وَ لا يَحْسُدُ وَ الْمُنافِقَ يَحْسُدُ وَ لا يَغْبِط»[8] همانا مؤمن غبطه می­خورد و حسادت نمی­ورزد و منافق حسادت می­ورزد و غبطه نمی خورد. در بیان نورانی دیگری از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) آمده است: «اَلْمُؤْمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَ الْمُنافِقُ قَطِبٌ وَ غَضِب‏»[9] مؤمن، خنده رو و شوخ طبع و اهل مزاح است، ولی منافق، اخمو و عصبانی است.

     از حضرت مولای متّقیان امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام) نیز مذکور است: «اِنَّ الْمُؤْمِنَ... اِذا اَصابَتْهُ شِدَّةٌ صَبَرَ... وَ الْمُنافِقُ... اِذا اَصابَتْهُ شِدَّةٌ ضَغا...»[10]همانا مؤمن در گرفتاری­ها، صبور و منافق در گرفتاری­ها، بی­تاب و نالان و بی ­صبر است. همچنین آن حضرت می­فرمایند: «اِنَّ الْمُؤْمِنَ... فَهُوَ قَريبُ الرِّضا بَعيدُ السَّخَطِ... وَ الْمُنافِقُ... فَهُوَ قَريبُ السَّخَطِ بَعيدُ الرِّضا»[11]. حال با توجه به فرمودۀ حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) که فرمودند: «اَنَا وَ عَلِیٌ اَبَوٰا هٰذِهِ الْاُمَّةِ»[12] و با توجه به اینکه مسلمان باید شبیه پدرانش باشد، لذا بر مؤمن و مسلمان واقعی شایسته نیست که صفات منافقین در او دیده ­شود.

 

۱- همانا شما در آن زمان مثل آنان خواهید بود (مبارکۀ نساء/140).

[2]- پس آن گروه برای ایشان است درجات عالی (مبارکۀ طه/75).

[3]- ایشان درجه هستند نزد خداوند (مبارکۀ آل عمران/163).

[4]- آن گروه همانند حیوانند بلکه ایشان گمراه ترند (مبارکۀ اعراف/179).

[5]- اَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ اِنْ كانَتْ فيهِ واحِدَةٌ مِنْهُنَّ كانَتْ فيهِ خَصْلَةٌ مِنَ النِّفاقِ حَتّى يَدَعَها مَنْ اِذا حَدَّثَ كَذَبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخْلَفَ وَ اِذا عاهَدَ غَدَرَ وَ اِذا خاصَمَ فَجَر (بحارالانوار، ج69، ص261).

[6]- و کسانی که ایشان به اماناتشان و عهدشان مراعات کنندگانند (مبارکۀ مؤمنون/8).

[7]- و مؤمن کلامش اندک و عملش بسيار است و منافق کلامش بسیار و عملش کم است (بحارالانوار، ج1، ص154).

[8]- بحارالانوار، ج70، ص250

[9]- بحارالانوار، ج74، ص155

[10]- تحف العقول، ص212

[11]- همانا مؤمن... پس او نزدیک است به رضایت و دور از خشم و غضب است... و منافق... پس او نزدیک به غضب و دور از رضایت است (تحف العقول، ص212).

[12]- من و علی دو پدرِ اين امّت هستيم (بحارالانوار، ج36، ص5).