مطلبی که در قسمت پایانی آیـۀ شریفۀ مورد بحث قـابـل توجه می باشد، این است که: منافقین با دورویی، در دنیا خود را در صف مؤمنین جا می دهند، ولی بالأخره در روز قیـامت که پرده ها کنـار می رود و نقاب از چهرۀ زشتشان برداشته می شود، سر و کارشان با «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»[1] است «اَلْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِلهِ»[2]، و آن روز خداوند میانشان حکم می کند «فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ». خدای «عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»[3]، جهان را جهانِ توبه و جبران مافات و مهلت و فرصت قرار داده است، لکن وقتی نظام دنیا به سر رسید، دیگر جهان جزاء و پاداش است و کارها به دست مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ می باشد «اِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَ لا عَمَل‏»[4].

     حال سؤال در این است که مگر در این جهان، خداوند مالک نیست و کارها به دست خداوند نیست؟ پاسخ این است که: در دنیا هم تمام کارها به دست خداوند است، لکن ظهورِ کامل آن در روز قیامت است و در روز قیامت مالکیّت حقیقی پروردگار برای همه روشن می شود و معلوم می گردد که غیر از خداوند، هر چه هست، فقر محض می باشد.

     علّامه طباطبایی(رَحمَةُ اللهِ عَلَیه) در مورد قسمت پایانی آیۀ شریفۀ مورد بحث («وَ لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً») مطالبی بیان فرموده اند که خلاصۀ آن، چنین است: «جملۀ «وَ لَنْ يَجْعَلَ» معنايش اين است که حکم، در روز قيامت به نفع مؤمنين و عليه کفّار است و هرگز مطلب برعکس نخواهد شد... و ممکن است «نفی سبيل» (يعنی اينکه کافران عليه مؤمنين راهی ندارند) اعم از دو نشئۀ دنيا و آخرت باشد، زيرا مؤمنين مادام که ملتزم به لوازم ايمان خود باشند، به اذن خدا، دائماً پيروز و غالب اند. همانطور که خداوند متعال می فرمايد: «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَنْتُمُ الْاَعْلَوْنَ اِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين‏»[5]»[6].

     در روز قیامت برای باطل راهی نیست و روز قیامت، روز فصل و آشکار شدن حقیقت و باطن هاست «یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ»[7]. باطل، کفی است که کنار می رود و آن روز، تمام نصرت و قدرت و رحمت و عنایت از آنِ حق است و چرخش اوضاع به نفع مؤمنین می باشد. به فرمودۀ علّامه طباطبایی(رَحمَةُ اللهِ عَلَیه)، تـا زمـانی کـه انسـان، توحیدمدار و عدالت محور باشد، پیروزی از آنِ اوست. خدای تبارک و تعالی، عالم را اینگونه مهندسی فرموده که مؤمنان از هر جهت، اعم از فرهنگی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و... حالت نفوذ و قدرت داشته و برتر باشند «وَ اَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ»[8].

     اگر مؤمنین در جنگهایی شکست خوردند، برای این بود که لوازم ایمانشان را نداشتند، به عنوان نمونه: در جنگ اُحُد، مسلمانان به این سبب که از دستور فرمانده سرپیچی کردند و محل مأموریّت خود را بدون اجازۀ حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) ترک کردند، شکست خوردند. همچنین در جنگ حُنَین مسلمانان ابتدا به این علّت که به کثرت نفرات خود مغرور شدند، مغلوب گشتند، ولذا مؤمنین هرجا که لوازم دین را فراهم ننموده اند و اتّحاد توحیدی نداشته اند، شکست خورده اند. در زمان کنونی نیز اگر مسلمانان در اقصی نقاط عالم، اعمّ از یمن، عراق، سوریه و... تحت ظلم و ستم دشمنان اسلام قرار دارند، به این سبب است که اتّحاد و اتّفاق میانشان خدشه دار گشته و تفرقه و جدایی در بین آنان حاکم شده است.

     در خلاصه ای از بیانات استاد جوادی آملی آمده است: «در مسائل فرهنگی و احتجاجات، هرگز کافر بر مؤمن برهانی ندارد و همواره در مسائلی مانند وحی، نبوّت و معاد، براهين عقلی به سود مؤمنان است. اگر محورِ مبارزه، ايمان و کفر باشد، بی ترديد مؤمنان همواره پيروزند. توضيح اينکه خدای سبحان هيچ راه سلطه ای برای کافرانی که در برابر مؤمنان قرار گيرند، قرار نداده است؛ نه به اين معنا که اگر جنگی رخ دهد، مؤمنان شهيد نمی شوند و اسير نمی دهند، بلکه برای آن جهت که شهادت مانند پيروزی، يکی از دو کاميابی است «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا اِلّا اِحْدَی الْحُسْنَیَیْنِ»[9]»[10].

     قابل توجه است کـه خداوند متعـال در مورد پیروزی مؤمنـان می فرماید: «فَتْحٌ مِنَ الله» یعنی پیروزی شما مؤمنین، یاری و کمک پروردگار است و پیروزی حقیقی و عنداللّهی می باشد. اما در مورد پیروزی کافران می فرماید: «وَ لِلْکافِرینَ نَصیباً» یعنی کامیابیِ کافران، بهره ای اندک و زودگذر و بی سرانجام است و پایدار نمی باشد و کلمۀ «نصیب» دلالت دارد بر تحقیر و کوچک شماریِ آنچه که بر کـافران می رسد.

     در خلاصه ای از بیانات استاد جوادی آملی در تفسیر تسنیم آمده است: «چيره شدنِ مقطعیِ کافران، ضمن آنکه پيروزیِ نهايی نخواهد بود، برای مؤمنان آزمونی الهی است و اگر پايداری ورزند و از امتحان الهی سربلند بيرون آيند، يقيناً فتح نهايی برای آنان است و خدای عزيز هرگز شکست را برای ايشان نمی پسندد»[11]؛ به عنوان نمونه: در واقعۀ عاشورا و حماسۀ کربلا، گرچه علی الظّاهر حضرت امام حسین(عَلَيهِ­السَّلام) و اهل بیت(عَلَيهِم­السَّلام) و اصحابشان به شهادت رسیدند یا به اسارت گرفته شدند و جبهۀ حق و توحید شکست خورد و جبهۀ باطل پیروز شد، لکن با توجه به اینکه در دین اسلام سخن از پیروزیِ مکتب است، لذا پیروزیِ نهایی از آنِ حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِ­السَّلام) و مکتب آن بزرگوار است که مکتب توحید و قرآن می باشد. پایان یافتنِ عاشورا و شکستِ ظاهری، پایانِ کار نبود و پس از آن، برنامۀ تکمیل عاشورا و جریان اُسراء و آزادگان پیش آمد، قیام جناب مختار پیش آمد و مکتب امام حسین(عَلَيهِ­السَّلام) و خط و مشی و مرام آن بزرگوار که مکتب توحید بود، بالأخره پیروز شد و تمام انقلاب های توحیدی، الهام گرفته از مکتب عاشوراست، لکن بنی امیه در اندک فاصله ای شکست خوردند و تا قیام قیامت مورد لعن تمام انسان ها قرار گرفتند و تازه این، شکست و عذاب دنیوی دشمنان است و عذاب آخرت، بالاتر می باشد «وَ لَعَذابُ الْاخِرَةِ اَکْبَرُ»[12]. پس مؤمنین همیشه پیروز هستند و کافران پیوسته مغلوب و شکست خورده اند، چراکه مؤمنین منسوب به خداوند می باشند و دین خداوند را یاری می کنند، ولذا از یاریِ خداوند بهره مند خواهند شد «اِنْ تَنْصُرُوا اللهَ یَنْصُرْکُمْ»[13]، و در مقابل، کافران به مبارزه و محاربه با خداوند پرداخته و دین پروردگار را تضعیف می کنند و به همین علّت در پایان آیه می فرماید: «فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً».

 

[1]- صاحب روز جزا (مبارکه حمد/4).

[2]- سلطنت در آن روز برای خداوند است (مبارکۀ حج/56).

[3]- دانای پنهان و آشکار (مبارکه انعام/73).

[4]- همانا امروز (روز) عمل است و حسابی نيست و فردا، (روز) حساب است و عملی نيست (بيان نورانی امام علی(عَلَيهِ­السَّلام)؛ نهج البلاغه، فرازی از خطبۀ42).

[5]- و سستی نکنید و غمگین مباشید که شما برترانید اگر مؤمن باشید (مبارکۀ آل عمران/139).

[6]- تفسير الميزان، ج9، صفحات182و183

[7]- روزی که آشکار می شود باطن ها (مبارکۀ طارق/9).

[8]- و آماده کنید برای آنها آنچه در توان دارید از نیرو (مبارکۀ انفال/60).

[9]- (پیامبرم) بگو آیا انتظار می برید برای ما مگر یکی از دو خیر و نیکی را (مبارکۀ توبه/52).

[10]- تفسير تسنيم، تأليف استاد جوادی آملی، ج21، ص181

[11]- تفسير تسنيم، تأليف استاد جوادی آملی، ج21، ص181

[12]- و البته عذاب آخرت بالاتر است (مبارکۀ قلم/33).

[13]- اگر یاری کنید خداوند را، یاری می کند شما را (مبارکۀ حضرت محمد(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ)/7).