خداوند متعال در قسمت پـایـانی آیـۀ شریـفۀ صد و سی و نه می فرماید: اگر قصد مؤمنان از دوستی با غیرمؤمنان رسیدن به کرامت و عزّت است، بدانند که دشمن خداوند فاقد عزّت و کرامت است و تمام عزّت از آنِ خداوند است «اَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَاِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً». عزّت حقیقی در رابطه با پروردگـار و  در پرتو ارتبـاط با خداوند حاصل می شود. عزّت جز با عمل به تعالیم عالیه و اوامر و دستورات خدای عزیز بدست نمی آید. خداوند عزیز است، پیامبرش و سخنان و کتابش نیز عزیز هستند «اِنَّهُ لَكِتابٌ عَزيزٌ»[1]، و عزت در پرتو ارتباط با خدای عزیز و با عمل به دین عزیز و تبعیّت از پیـامبر عزیز بدست می آید و غیر آن، هرچه هست عزّت دروغین و باطل و کاذب است. عزّتی که از باطل اخذ شود، در باطن ذلت می باشد، ولذا در روز قیامت که زمان بروز حقایق است، به صورت حقیقی خود کـه ذلّت می باشد بروز و ظهور خواهد کرد. عزت فقط برای خداوند است و ارتباط با خداوند از طریق بندگی می باشد. عزّت پایدار، در بندگی است و غیر از آن، هر عزّتی، جز ذلّت نیست. آری مسیر توحید، مسیر عزّت است، ولذا موحّدیـن عزیزند و بیراهه روندگـان ذلیـل هستند «اِنَّ الَّذينَ يُحادُّونَ اللهَ وَ رَسُـولَهُ اُولئِكَ فِی الْاَذَلّينَ»[2]. حضرت رسول اکرم(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) می فرمایند: «اِنَّ رَبَّكُمْ يَقُولُ كُلَّ يَوْمٍ اَنَا الْعَزيزُ فَمَنْ اَرادَ عِزَّ الدّارَيْنِ فَلْيُطِعِ الْعَزيز»[3] همـانـا پروردگـار شما هر روز می فرماید: من (پروردگار) عزیز هستم، پس کسی که عزت هر دو جهان (دنیا و عقبی) را می خواهد، پس باید از عزیز اطاعت کند. خوشا به حال کسانی که در اثر بندگی و عبودیّت، عزیزکردۀ خداوند هستند و این عزت را از بندگی یـافته اند و پس از مرگ همراه خود می برند. خوشـا بر حال آنـان که عزیزانه زندگی می کنند، عزیزانه می میرند و عزیزانه محشور می شوند و مورد احترام خداوند و اهل بیت(عَلَيهِمُ­ السَّلام) قرار می گیرند.

     ایمان، انسان را به سوی عزیز مطلق بالا می برد، البته آن ایمانی که با عمل صالح همراه باشد، وگرنه ایمانِ منهای عمل صالح بالا برنده نیست، همچنان که عمل صالحِ بدون ایمان انسان را رشد نمی دهد «اِلَيْهِ يَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُهُ»[4].

     هر انسانی بالقوّ ه عزیز است، لکن انسان باید این عزّتِ بالقوّ ه را با ابزاری که خداوند به او داده، به فعلیّت برساند و بالفعل نماید و به عبارتی دین، وسیلۀ به فعلیّت رسانیدنِ عزّتِ بالقوّۀ انسانی است. انسانی که به دین عزیز عمل نماید، این دین او را بالا می برد و به عزیز مطلق می رساند. خداوندی که انسان را عزیز خلق کرده و پاکی و طهارت را برای او پسندیده است، هرگز نمی خواهد او به ذلّت و پلیدی کشیده شود و به اين علّت که گناه و معصیت پلیدی و ذلّت است، از آن نهی می فرماید «وَ لا يَرْضى‏ لِعِبادِهِ الْكُفْر»[5]. همچنین شراب و گوشت خوک نجس است و انسانِ پاک با شراب خواری و نجس خوری پلید و ناپاک می گردد. به همین ترتیب گفتار پلید و آلوده همانند دروغ و تهمت و غیبت نیز جان انسان را پلید می کند، ولذا انسانِ گناهکار جانش آلوده است و در روز قیامت به شکل عملش محشور می شود. خداوند متعال در دنیا «سَتّارُ الْعُيُوب‏»[6] است، لکن در روز قیامت که باطن ها و سریره ها روشن می شوند «يَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ»[7]، هر کس با چهرۀ عملش محشور می شود؛ همانطور که خداوند متعال می فرماید: «وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ﴿40﴾ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ﴿41﴾»[8] در آن روز، چهره هایی سیاه و ظلمانی است که غبار و تیرگی آن را دربر گرفته است، و در مقابل، عدّ ه ای با چهره های شادمان، در نهایت شادابی و زيبايی در بهشت الهی متنعّم اند «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ﴿22﴾ اِلى رَبِّها ناظِرَةٌ﴿23﴾»[9]، «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ﴿8﴾ لِسَعْیِها راضِیَةٌ﴿۹﴾»[10].

     خداوندی که هفتاد مرتبه مهربانتر از پدر و مادر است، هر آنچه را که در قیامت اتّفاق می افتد، در این دنیا برای انسان، سمعی بصری فرموده است و تمام امور را برای او روشن نموده است؛ لذا در روز قیامت، از هیچ کس، هیچ عذری پذیرفته نیست «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ»[11]. بنابراین آیۀ شریفۀ صد و سی و نه درواقع هشداری جدّی از سوی خداوند، آن معلم ازل و ابـد، بـه مؤمنـان است کـه می فرماید: مبادا در اثر غفلت و نزدیکی با غیرمؤمنین بخاطر اخذ عزت باطل و نادرست، به صفت نفاق گرفتار گردید.

 

[1]- همانا آن است کتابی عزّتمند (مبارکۀ فصلت/41).

[2]- همانا کسانی که دشمنی می­نمایند خداوند و رسولش را، آن گروه در زمرۀ ذلیل­ترین افرادند (مبارکه مجادله/20).

[3]- بحارالانوار، ج68، ص120

[4]- به سوی او صعود می کند سخنان پاکيزه و کردار نیک بالا می برد او را (مبارکۀ فاطر/10).

[5]- و نپسندد برای بندگان خود کفر را (مبارکۀ زمر/7).

[6]- پوشانندۀ عیب ها (مکارم الاخلاق، ص476).

[7]- روزی که فاش شوند رازهای درون (مبارکۀ طارق/9).

[8]- و چهره هایی در آن روز بر آنها غباری است﴿40﴾ می نشیند بر روی آن پریشانی (خجلت و ذلّت)﴿41﴾ (مبارکۀ عبس/40و41).

[9]- در آن روز صورتهایی شادمان و نورانی است﴿22﴾ به سوی پروردگارشان می نگرند﴿23﴾ (مبارکۀ قیامت/22 و23 ).

[10]- صورتهایی در آن روز شادمانند﴿8﴾ برای سعی خود خشنودند﴿۹﴾ (مبارکۀ غاشیه/8و9).

[11]- و اذن داده نشود به آنها تا عذرخواهی کنند (مبارکۀ مرسلات/36).