آيۀ شريفۀ سابق در مورد تقوای الهی و دعوت بندگان خداوند به تقوا بود و اين، اصل مشترکی ميان تمام انسانهاست، همانطور که فرمود: «وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذينَ اُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ اِيّاكُمْ اَنِ اتَّقُوا الله»[1]. از آنجايی که انسان برای رسيدن به سعادت دنيوی و اُخروی نيازمند تقواست، لذا خدای سبحان اصل مشترکی را برای تمام انسانها مقرّر فرموده است. امکان ندارد که انسان، منهای تقوا، علاوه بر سعادت اُخروی، به سعادت دنيوی نيز نائل شود. خداوندِ متعال بی نياز از ايمان و تقوای بندگانش است و انسان برای رسيدن به مقصد اعلاء نيازمند تقواست، همانطور که فرمود: خداوند میتواند شما را ببرد و قوم ديگری را که اهل تقوا و طاعت باشند، جايگزين سازد «اِنْ يَشَاْ يُذْهِبْكُمْ اَيُّهَا النّاسُ وَ يَاْتِ بِآخَرينَ»[2].
حال به قول استاد جوادی آملی، عدّ ه ای اشتباه بزرگشان اين است که چنين می پندارند که با تقوا، از بهره های دنيوی محروم خواهند ماند و به عبارتی، تقوا آنها را از کاميابیها و بهره مندیهای دنيوی مانع میشود که خداوند متعال در آيۀ شريفۀ مورد بحث، به اين پندار باطل پاسخ میفرمايد «فَعِنْدَ اللهِ ثَوابُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ». نعمتهای ظاهری و باطنی و بهره های دنيوی و اُخروی، همه در اختيار خداوند است. مُلک و ملکوت در اختيار خداوند سبحان است، ولذا چنين نيست که اگر کسی تقوا پيشه کند، از بهره های دنيوی محروم میماند «وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ»[3]. پس حال که بهره های دنيوی و اُخروی و ملک و ملکوت در اختيار خداوند است، چرا فقط بهرۀ دنيوی را طلب کنيد؟ همانطور که خداوند متعال علاوه بر آيۀ شريفۀ مورد بحث، در سورۀ مبارکۀ بقره در آيات دويست تا دويست و دو نيز میفرمايد: «فَمِنَ النّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاق﴿200﴾ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِی الْـآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّـارِ﴿201﴾»[4]. دنيـاطلبـان از خداوند درخواست میکنند کـه خدايـا بـه مـا مـال و مقام و بهره مندیهای دنيوی و رياست و زندگی مرفه و جاه و جلال و حشمت و مقام دنيوی بده که خداوند متعال میفرمايد: اگر اين نعمتها را هم به آنها بدهيم، باز ايشان در آخرت بهره ای ندارند «وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاق». کسانی که اين چنين نگاه دنيوی داشته باشند، آرزوهايشان فقط در راستای رسيدن به بهره های دنيوی است. مسلّم است کسی که دنيا را طلب میکند، تمام تلاشهايش در پی بدست آوردن بهره های دنيوی است و ديگر برای آخرت، تلاشی نخواهد داشت، ولذا تمام همّ و غمّ او برای دنيا بوده و فی سبيل الله نيست و در آخرت نیز بی بهره خواهد بود. کارها برای هر کسی باشد، اجرش هم برای اوست. چنين کسی برای خداوند کاری نکرده که اجر و پاداش هم طلب کند. جمع مال برای دنيا بوده، کارهای خير برای خودنمايی و شهرت صورت گرفته و طلب علم برای رسيدن به منافع دنيوی بوده است و با توجه به اينکه امکان ندارد که کسی برای فردی کار کند، ولی اجرش را از ديگری طلب نمايد، لذا دنياطلبان که کارهايشان برای رسيدن به مطامع دنيوی بوده، از خداوند طلبی نخواهند داشت.
در مقابل، مؤمنان حقيقی و اهل معرفت و انسانهای والا و مقرّبان درگاه الهی، برخلاف گروه اوّل، از خداوند درخواست میکنند: «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِی الْـآخِرَةِ حَسَنَةً». اهل معرفت، حسنۀ هر دو دنيا را طلب میکنند و خداوند هم اجر و حسنۀ دنيا و آخرت را به ايشان عنايت میفرمايد، همانطور که در آيۀ دويست و دو میفرمايد: «اُولئِكَ لَهُمْ نَصيبٌ مِمّا كَسَبُوا وَ اللهُ سَريعُ الْحِساب»[5]. منظور از حسنۀ دنيا، رسيدن به مقامات دنيوی نيست، بلکه آنان حسنۀ واقعی طلب میکنند؛ یعنی آن حسنه ای که ايشان را در رسيدن به حسنۀ اُخروی که رضايت الهی است، مدد نمايد. به عبارت ديگر، داشتن توفيقات الهی و انجام اعمال صالحات کارهايی است که آنها را در مسير عبوديّت ياری نمايد. اگر مال طلب میکنند، برای اين است که در راه دين خداوند خرج کنند، نه برای شهرت و...، اگر علم طلب میکنند، برای خدمت به اسلام و مسلمين است، نه برای تفاخر و خودنمايی و... آن علمی در پيشگاه الهی ارزشمند است که طالبش را در رسيدن به مقام عبوديّت و بندگی و تکامل معنوی و انجام اعمال صالح ياری نمايد.
پس شایسته است انسان به جای اينکه سود چند روزه و گذرای دنيا را طلب کند، سعادت جاويدان و سودِ ماندگار و پاداش های پايدار را از خداوند طلب نمايد. دنيا، نه ظرفيت پاداش انسان را دارد و نه ظرفيت مجازات و کيفر کافران را، چراکه دنيا محدود است. نگاه اهل معرفت به دنيـا، نگـاه ابزاری است و حسنۀ دنيا و آخرت را طلب میکنند، ولذا به هر دو میرسند. امّا افرادی که فقط دنيا را طلب کردند و انگيزۀ الهی ندارند، به علّت محدود و ناپايدار بودن دنيا، فقط در چند روزۀ دنيـا از آن بهره میبرند و آن هم به قسمتی از خواسته های دنيوی خود میرسند. خداوند متعال در سورۀ مبارکۀ اِسراء میفرمايد: «مَنْ كانَ يُريدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُريدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُورا»[6] کسی که دنيای شتابنده را تقاضا کند، خداوند به او میدهد، ولی نه تمام آنچه را که خواسته، بلکه آن مقدار که بخواهد و صلاح بداند. مشيّت خداوند توأم با حکمت بالغۀ اوست، ولذا از آنچه خواسته، هر قدر مشيّت الهی اقتضاء کند به او میدهد، نه تمام آنچه را که تقاضا کرده است و امّا در آخرت هم عذاب جهنّم در انتظار او خواهد بود. امّا کسی که آخرت را خواسته، دنيا را هم به او میدهد «وَ مَنْ اَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَهـا سَعْيَهـا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَاُولئِكَ كـانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً»[7]. پس معلوم میشود سعادت دنيا در سعادت آخرت مندرج است.
قابل توجه است: کسی که دنيا را خواسته، نه تنهـا در آخرت بهرهای ندارد، بلکه در دنيا هم به تمام آنچه که بخواهد، نمیرسد. امّا کسی که آخرت را میخواهد، قبل از آخرت به دنيا هم میرسد.
در خلاصه ای از بيانات استاد جوادی آملی در تفسير «تسنيم» آمده است: «خدای سبحان به مؤمنان در چهار مرحله پاداش میدهد.
مرحله يکّم، در دنياست که مؤمنان، نخستين مرحلۀ پاداش کارهای خوب خود را در دنيا میگيرند «اِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَاِنَّ اللهَ لا يُضيعُ اَجْرَ الْمُحْسِنين»[8] اطلاق اين آيه، دنيا را نيز دربر میگيرد. به قدرت رسيدن حضرت يوسف(عَلَيهِ السَّلام) در دنيا شاهد آن است. اساساً حسنات دنيوی مانند برخورداری از مال حلال، زندگی شرافتمندانه، ارحام و دوستان صالح، بهره مندی از امدادهای غيبی، همگی اجر دنيايی مؤمنان شمرده میشوند، هرچند برخی از آنها امکان دارد فضل الهی باشد نه اجر.
مرحله دوم، هنگام ورود به عالم برزخ است «وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً اِلَى اللهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَى الله ِ وَ كانَ اللهُ غَفُوراً رَحيماً»[9].
مرحله سوم، در قيامت کبراست «وَ اِنَّما تُوَفَّوْنَ اُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَة...»[10]. ورود به بهشت و پاداش کامل، اجر اُخروی مؤمن است.
مرحله چهارم، پس از ورود به بهشت است که «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ اَكْبَرُ»[11] و نيز «فَادْخُلی فی عِبادی﴿29﴾ وَ ادْخُلی جَنَّتی﴿30﴾»[12] برترين پاداش است که اوحدیِّ[13] مؤمنان از آن بهره مند میشوند.
کـافران و منافقـان نيز در چهـار مرحله، جزای اعمال خود را میگيرند:
مرحله اول در دنيا: سيّئات دنيوی، خزی و بی آبرويی، نخستين مرحلۀ کيفر اعمال آنهاست «خِزْیٌ فِی الْحَياةِ الدُّنْيا»[14].
مرحلۀ دوّم هنگام احتضار: «وَ لَوْ تَرى اِذْ يَتَوَفَّى الَّذينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ اَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَريقِ»[15].
مرحلۀ سوم: در قيامت، که جزای جسمانی آنهاست «كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذاب»[16].
مرحله چهارم: در قيامت جزای معنوی آنها دور از رحمت و لقای پرودگار بودن است و اين عذابِ مضاعف آنها و جهنّمی شديدتر است. خداوند با آنها سخن نمیگويد و از نگاه تشريفی او محرومند «لا يُكَلِّمُهُمُ اللهُ وَ لا يَنْظُرُ اِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ...»[17]».
[1]- و البته به تحقیق وصیت نمودیم کسانی را که داده شدند کتاب پیش از شما و (نيز) شما را اینکه تقوای خداوند را پیشه کنید (مبارکة نساء/131).
[2]- اگر بخواهد می برد شما را ای مردمان و می آورد قوم ديگری را (مبارکة نساء/133).
[3]- و برای خداوند است خزائن آسمان ها و زمین (مبارکۀ منافقون/7).
[4]- پس، از مردمان، کسانی هستند که می گويند: پروردگار ما عطا کن به ما در دنيا، ولی در آخرت بهره ای ندارند﴿200﴾ و از ايشان کسانی هستند که می گويند: پروردگار ما عطا کن به ما در دنيا نيکی و در آخرت حسنه، و نگه دار ما را از عذاب آتش﴿201﴾ (مبارکه بقره/200و201).
[5]- آن گروه برای ایشان است بهره ای از آنچه کسب کردند و خداوند سریع حسابرسی کننده است (مبارکة بقره/202).
[6]- کسی که بخواهد دنیای زودگذر را، عجله می کنیم برای او در آن، آنچه می خواهیم از برای کسی که می خواهیم، سپس قرار دادیم برای او دوزخ را که وارد شود در آن نکوهش کرده شدۀ رانده شده (مبارکة اِسراء/18).
[7]- و کسی که بخواهد آخرت را و کوشش کند برای آن کوشش خود را، و او مومن باشد، پس آن گروه باشد سعیشان مقبول و مورد سپاس (مبارکة اِسراء/19).
[8]- در حقیقت هرکس تقوا پیشه کند و صبر کند، پس بدرستی که خداوند ضایع نمی کند اجر نیکوکاران را (مبارکة یوسف(عَلَيهِ السَّلام)/90).
[9]- و کسی که خارج شود از خانه اش، مهاجر به سمت خداوند و رسولش، سپس درک کند او را مرگ، پس به تحقیق لازم شد اجرش بر خداوند و باشد خداوند آمرزندۀ مهربان (مبارکة نساء/100).
[10]- و این است و جز این نیست تمـام و کمال داده می شوید اجرهایتان را در روز قیامت (مبارکة آل عمران/185).
[11]- و رضایت از (جانب) خداوند بزرگتر است (مبارکه توبه/72).
[12]- پس داخل شو در میان بندگانم﴿29﴾ و داخل شو در بهشتم﴿30﴾ (مبارکة فجر/29و30).
[13] - موحّدترین
[14]- رسوایی در زندگانی دنیا (مبارکة بقره/85).
[15]- و اگر می دیدی زمانی کـه دریافت می دارند کسـانی را کـه کـافر شدند ملائکه می زنند بر صورت هایشان و پشت هايشان و (گفته می شود) بچشید عذاب آتش سوزان را (مبارکة انفال/50).
[16]- هرگاه بسوزد پوستهایشان، بدل می کنیم ایشان را پوست هایی غیر از آن تا بچشند عذاب را (مبارکة نساء/56).
[17]- و سخن نمی گویـد بـا ایشـان خـداونـد و نمی نـگرد بـه سـوی ایشـان روز قیـامت (مبـارکۀ آل عمران/77).