مطالب مذکور در مورد آیات شریفۀ سابق، مقدّمه ­ای برای آیۀ شریفۀ مورد بحث است که می­فرماید: «اِنْ يَشَاْ يُذْهِبْكُمْ اَيُّهَا النّاسُ وَ يَاْتِ بِآخَرينَ...». خدای سبحان بی ­نیاز از شماست و اگر امر و تکلیفی را مقرّر فرموده، به خاطر سعادت و نجات خودِ شماست. آسمانها و زمین، در قلمرو حکومت الهی و در سیطرۀ مالکیّت پروردگار است «وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ»، و پروردگار متعال نیازی به تقوا و ایمان بندگانش ندارد و هرگونه بخواهد، در ملک خود تصرّف می­نماید و قادر است که همۀ شما را ببرد و قوم مطیع و متّقی را جایگزین سازد. خداوند متعال در سورۀ مبارکۀ مائده می­فرماید: «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَاْتِی اللهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ اَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ اَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ فی‏ سَبيلِ اللهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ...»[1] کسی از شما که از دینش برگردد، پس به زودی خداوند (شما را می­برد و) قوم دیگری را می­آورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مى‏كنند، و از سرزنش هيچ ملامتگرى هراسى ندارند. در تفسير «نورالثَّقلين» آمده است: وقتی آیـۀ شریـفۀ «وَ لا يَخـافُونَ لَوْمَةَ لائِم‏» نـازل گشت، «پیـامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) دست به شانۀ سلمان فارسى زدند و فرمودند: هموطنان تو مصداق این آیه ‏اند». یعنی از ملامت هیچ ملامت کننده ­ای نمی ­هراسند.

     پس اگر خداوند متعـال دستور به تقوا فرموده، از بـاب رحمت می­باشد، همان­طور که خلقت عالم، رحمت حق ­تعالی است و هیچ­کس مانند خداوند متعال، آن استاد ازل و ابد، این همه شاگردانش را دوست ندارد و به سعادت آنان مشتاق نیست. در آیۀ شریفۀ مورد بحث، سخن از اِذهاب و بردن است و بیانگر این حقیقت است که مرگ، فنا و زوال و نابودی نیست، بلکه بردن و رفتن است. مرگ، «مات فات» نیست، بردن و انتقال است. مؤمنین نمی­ میرند، بلکه از خـانه­ای به خـانۀ ديگر منتقل می­شوند. حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) در روز مقدّس عاشورا فرمودند: «صَبْراً بَنِی الْكِرامِ فَمَا الْمَوْتُ اِلّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرّاءِ اِلَى الْجِنانِ الْواسِعَةِ وَ النَّعيمِ الدّائِمَةِ فَاَيُّكُمْ يَكْرَهُ اَنْ يَنْتَقِلَ مِنْ سِجْنٍ اِلى قَصْر»[2] پايدارى كنيد اى گرامى زادگان، مرگ چيزى نيست جز پلى كه شما را از سختى و آسيب مى‏گذراند، و به بهشت عظيم و نعمتهاى جاودان مى‏رساند، كدام يك از شما دوست ندارد، كه از زندانى به قصر منتقل گردد. استاد جوادی آملی فرمودند: «هیچ زمانی برای مؤمن لذت بخش­تر از ساعت مرگ نیست و هیچ زمانی برای غیر­مؤمن، دردنـاک­تر از لحظۀ مرگ نیست». وقتی چشمِ دنیویِ مؤمن بسته می­شود، حضرات معصومین(عَلَيهِم السَّلام) را یکی پس از دیگری ملاقات می­کند و با لبخند حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) مواجه می­شود. منظور از «اِذهاب» در آیۀ شریفۀ مورد بحث، اِذهابِ ذلیلانه و بردن کافران و تبهکاران است. خداوند متعال در ادامۀ آیات شریفۀ سابق می­فرماید: اگر بخواهد، شما را می­برد و قوم مؤمنی را جایگزین می­سازد، همانطور که در مبارکۀ حضرت محمد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) می­فرماید: «...وَ اِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا اَمْثالَكُمْ»[3] و اگر برگردید (سرپيچی کنيد)، تبدیل می­کند به قومی غير از شما، سپس نباشند مانند شما.

     بنابراین آیات شریفۀ مورد بحث، مرگ­ باوری و معاداندیشی را در انسان­ها یادآوری می­فرماید. کسانی که عاقبت به خیر شدند و با عزّت از گیتی رفتند، کسانی بودند که این چند مطلب را فراموش نکردند که عبارتند از:

     1- مسافر بودنِ انسان را فراموش نکردند. اگر دنیا وطن حقیقی بود، هیچ کس را از وطن به جای دیگر نمی­بردند، ولذا با توجه به اینکه خدای سبحان می­فرماید: «اِنْ يَشَاْ يُذْهِبْكُمْ»، معلوم می­شود که دنیا جز مسافرخانه نیست و انسان در دنیا جز مسافر نمی­باشد «يا اَيُّهَا الْاِنْسانُ اِنَّكَ كادِحٌ اِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيهِ»[4]. دنیا دار ممرّ و محلّ عبور است نه دارِ مقرّ و محلّ ماندن «اَلدُّنْيا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرّ»[5] و انسان در سفر، وسایلی را که تهیه می­کند، برای این است که آنها را به وطن خود ببرد. از اینرو افرادی رستگار شدند که نگاهشان به دنیا، نگاه مسافرخانه بود، نه خانه.

     2- مزرعه بودن دنیا و زارع بودن انسان را فراموش نکردند و توجه نمودند که دنیا مزرعه است «اَلدُّنْيا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة»[6] و مزرعه برای کشت و کار است. در دنیا کشت و زراعت می­کنند تا در وطن حقیقی خود برداشت نمایند.

     3- تجارت­خانه بودنِ دنیا و تاجر بودنِ انسان را فراموش نکردند. دنیا محل تجارت و تجارت­خانه است و انسان در این دنیا تاجر است و سود آن، رحمت الهی، و خسارت و ضررش، شقاوت و دوزخ است. کسانی که رستگار شدند، توجه نمودند که دنیا محل تجارت و کسب و کار است، همانطور که در نامۀ حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) به امام حسن(عَلَيهِ السَّلام) آمده است: «وَ اعْلَمْ يا بُنَیَّ اَنَّكَ اِنَّما خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لا لِلدُّنْيا وَ لِلْفَناءِ لا لِلْبَقاءِ وَ لِلْمَوْتِ لا لِلْحَياة»[7] و بدان ای پسرم، اينکه تو برای آخرت خلق شدی نه برای دنيا، و برای فناء نه برای بقاء، و برای مرگ نه برای زندگی.

     4- فراموش نکردند که مرگ، فنا و زوال و نابودی نیست و انسان با مردن، زایل نمی­شود، همان­طور که آیۀ شریفۀ مورد بحث بیانگر آن است. خداوند متعال از مرگ به عنوان تَوَفّی نام می­برد. روح به هنگام مرگ، بطور کامل دریافت می­شود و انسان نمی­تواند بگوید که من نمی­خواهم ابدی باشم، اما کیفیتِ ابدیّت خود را در دنیا می­تواند رقم بزند و خداوند متعال آن ابزار تشخیص را برای انسان از درون و بیرون قرار داده و با آن، کیفیتِ ابدیّتِ خود را در دنیا رقم می­زند. خدای سبحان از درون و بیرون برای انسان چراغ­های راهنما قرار داده است. در آیۀ شریفۀ مورد بحث سخن از اِذهاب و بردن است، نه مردن و زایل شدن. «در روايتی آمده است: فردی از حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) سوال کرد: خداوند با مرگ چه می کند؟ حضرت فرمودند: چون اهل بهشت در بهشت شدند و اهل دوزخ در دوزخ، مرگ را كه گويا بصورت يك قوچ خاكستری است بياورند، و ميان بهشت و دوزخ نگه دارند، و به اهل بهشت گفته شود: اى دوستان خدا، اين مرگ است آن را مى‏شناسيد؟ گويند: آرى، به آنها گويند: سر او را ببريم؟ گويند: آرى اى فرشته ‏هاى پروردگار ما، سرش را ببريد تا هرگز مرگ نباشد، و به اهل دوزخ گويند: اى دشمنان خدا، اين مرگ است، او را می شناسيد؟ گويند: آرى، فرشته ‏ها گويند: سرش را ببريم؟ گويند: اى فرشته ‏هاى پروردگار، نه او را وانهيد، شايد خدا ما را مرگ دهد و راحت شويم. سپس پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فرمودند: مرگ را ميان بهشت و دوزخ سر بُرند، و دوزخيان از بيرون شدن از آن نوميد گردند و دل بهشتی ها از خلود در بهشت مطمئن شود»[8]. «اُولئِكَ اَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ»[9]، «اُولئِكَ اَصْحابُ النّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ»[10].

 

[1]- مبارکه مائده/54

[2]- معانی الاخبار، ص289

[3]- مبارکه حضرت محمّد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه)/38

[4]- ای انسان همانا تو تلاش کننده­ ای به سوی پروردگارت تلاش کردنی، پس ملاقات می­کنی او را (مبارکة انشقاق/6).

[5]- بيان نورانی امام علی(عَلَيهِ السَّلام)؛ نهج البلاغه، حکمت133

[6]- دنيا مزرعۀ آخرت است (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم (صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه)؛ مجموعة ورام(تنبيه الخواطر)، ج‏1، ص183).

[7]- نهج البلاغه، فرازی از نامۀ 31

[8]- فَاَخْبِرْنِی مَا يَصْنَعُ اللَّهُ بِالْمَوْتِ قَالَ يَا ابْنَ سَلامٍ اِذَا اسْتَوى اَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ وَ اَهْلُ النّارِ فِی النّارِ اُتِیَ بِالْمَوْتِ كَاَنَّهُ كَبْشٌ اَمْلَحُ فَيُوقَفُ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النّارِ فَيُقالُ لِاَهْلِ الْجَنَّةِ يا اَوْلِياءَ اللَّهِ هذَا الْمَوْتُ اَ تَعْرِفُونَهُ فَيَقُولُونَ نَعَمْ فَيَقُولُونَ لَهُمْ نَذْبَحُهُ فَيَقُولُونَ نَعَمْ يا مَلائِكَةَ رَبِّنَا اذْبَحُوهُ حَتّى لا يَكُونَ مَوْتٌ اَبَداً فَيَقُولُونَ لِاَهْلِ النّارِ يا اَعْداءَ اللَّهِ هذَا الْمَوْتُ هَلْ تَعْرِفُونَهُ فَيَقُولُونَ نَعَمْ فَتَقُولُ الْمَلائِكَةُ نَذْبَحُهُ فَيَقُولُونَ يا مَلائِكَةَ رَبِّنا لا تَذْبَحُوهُ وَ دَعُوهُ لَعَلَّ اللَّهَ يَقْضی عَلَيْنا بِالْمَوْتِ فَنَسْتَريحَ قالَ النَّبِیُّ(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) وَ يُذْبَحُ الْمَوْتُ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النّارِ فَيَيْاَسُ اَهْلُ النّارِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنْها وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُ اَهْلِ الْجَنَّةِ لِلْخُلُودِ فيها (بحارالانوار، ج57، ص261).

[9]- آنان یاران بهشت هستند، ایشان در آن جاویدانند (مبارکة بقره/82).

[10]- آن گروه اصحاب آتش هستند، ایشان در آن جاویدانند (مبارکة بقره/257).