در جلسة سابق استفاده شد که از آیة شریفة پنجاه و نه تا شصت و نه مبارکة نساء، مطالب به هم پیوسته هستند و یک مطلب را دنبال میکنند و آنچنان که خداوند متعال در قرآن مجید بیان فرموده، اطاعت از خداوند و اولواالامر، یک حقیقت است و بیانگر این مطلب میباشد که بدون تمسّک به اهل بیت(عَلَيهِمُالسَّلام)، امکان رسیدن به سعادت جاویدان برای کسی وجود ندارد، همانطور که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) میفرمایند: «اِنَّما مَثَلُ اَهْلِ بَيْتی كَمَثَلِ سَفينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَها نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرِق»[1]. تنها راه نجات، تمسّک به قرآن و اهلبیت(عَلَيهِمُالسَّلام) است. خدای تبارک و تعالی در حدیث قدسی میفرماید: «لا اِلهَ اِلَّا اللهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَـلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»[2] و در حدیث قدسی دیگری آمده است: «وَلايَةُ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»[3]، یعنی ولایت در کنار توحید تعبیه شده و به فرمودة علّامه طباطبایی(رَحمَةُاللهِعَلَيه)، امامشناسی از خداشناسی جدا نیست.
وقتی امام رضا(عَلَيهِالسَّلام) وارد ایران شدند، مأمون با وجود اینکه تلاش میکرد که آن حضرت از شهرهای شیعهنشین عبور نکنند، باز مردم خبردار شدند و در نیشابور، دانشمندان قلم و کاغذ در دست خدمت حضرت امام رضا(عَلَيهِالسَّلام) آمده و از ایشان خواستند که مطلبی بفرمایند که آن بزرگوار فرمودند: «سَمِعْتُ اَبی مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَقُولُ سَمِعْتُ اَبی جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ سَمِعْتُ اَبی مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ يَقُولُ سَمِعْتُ اَبی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يَقُولُ سَمِعْتُ اَبِی الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِیٍّ يَقُولُ سَمِعْتُ اَبی اَميـرَ الْمُؤْمِنينَ عَلِیَّ بْنَ اَبی طالِبٍ(عَلَيهِالسَّلام) يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) يَقُولُ سَمِعْتُ جَبْرَئيلَ يَقُولُ سَمِعْتُ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»[4] که این حدیث به نام حدیث «سِلسِلَةُ الذَّهَب» معروف است. حضرت امام رضا(عَلَيهِالسَّلام) بعد از اینکه کلمة «لا اِلهَ اِلَّا اللهُ» را قلعة حصین و حصن استوار الهی نامیدند، وقتی کجاوه کمی دور شده بود، سر مبارکشان را بیرون آوردند و فرمودند: «بِشُرُوطِهـا وَ اَنَـا مِنْ شُرُوطِهـا»[5] به شرطهای آن و من از شروط آن هستم. همانطور که خداوند متعال در حدیث قدسی، بعد از کلمة «لا اِلهَ اِلَّا اللهُ»، ولایت حضرت امام علی(عَلَيهِالسَّلام) را بیان فرمود، حضرت امام رضا(عَلَيهِالسَّلام) نیز بعد از کلمة «لا اِلهَ اِلَّا اللهُ»، ولایت خودشان را شرط قبولی توحید بیان فرمودند. یعنی شرط توحید، ولایت است و با ولایت، باب توحید باز میشود. درهای توحید با امام باز میشود، همانطور که دین توسط امامت تکمیل میشود. در تأیید مطلب مذکور ملاحظه میشود که حجّاج محترم که سالیانه به حجّ مشرّف میشوند، در طواف خانة توحید، زادگاه و جایگاه حضرت علی(عَلَيهِالسَّلام) را هم مشاهده میکنند تا بدانند که جایگاه ولایت، در بطن کعبه و درون خانة خداوند است. باطن توحید، ولایت است و منهای ولایت امکان رسیدن به توحید، برای احدی وجود ندارد.
در خلاصهای از فرمايشات استاد جوادی آملی آمده است: «وجود مبارک امام هشتم(عَلَيهِالسَّلام) وقتی وارد سرزمین مرو و خراسان شدند؛ آن روز مسئلة رسمی خراسان، مسئله امامت، رهبری، خلافت و مانند آن بود. عدّهای بر این پندار باطل بودند که رهبر را باید مردم انتخاب بکنند! امامت انتخابی است و سقیفة بنی ساعده هم شاهد آنها بود. عباسیّه بر این پندار بودند، بنی العباس فکرشان این بود که رهبر انتخابی است. آنگاه وجود مقدس امام رضا(عَلَيهِالسَّلام) طبق نقل مرحوم کلينی(رَحمَةُاللهِعَلَيه) فرمودند: «من امامت و رهبری را تشریح میکنم تا معلوم شود که امامت، انتخابی نیست». آنگاه امام این چنین فرمودند: «اَلْاِمامُ واحِدُ دَهْرِهِ لا یُدانیهِ اَحَدٌ»[6]. امام، آن انسـان کـاملی است کـه در عصر خود در روی زمین، دوّمی ندارد. او مَثَلِ اعلای «لَيْسَ كمِثْلِهِ شَیْءٌ»[7] است. مگر مظهر «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَیْءٌ» همتا دارد؟ وقتی همتا نداشت، در دسترس فکر دیگری نیست که او را بشناسد. سپس از باب تشبیه معقول به محسوس چنین فرمودند: همانطور که ستارههای آسمان در دسترس بشر عادی نیست، مقـام امـامت و رهبری هم در دست بشر عـادی نمیباشد و همچنان که با دست نمیتوان ستارههای آسمان را گرفت، با فکر بشر عادی هم نمیشود خلیفةالله و امام معصوم را شناخت «اَیْنَ الْعُقُولُ مِنْ هذا؟ اَیْنَ الْاِخْتِیارُ مِنْ هذا؟»[8] کجا عقل مردم میتواند او را بشناسد؟ امام را جز امامآفرین، احدی نمیشناسد. او میشناسد، او میپروراند، او نصب میکند». آری، این جایگاه امام است و معلوم میشود افرادی که سقیفه را جانشین غدیر نمودند و منتخب خداونـد را برداشته و برای خود خلیفه انتخـاب کردند، الییوم القیامه چه خیانت عظیمی به بشریّت نمودند.
1- همانا مَثَل اهل بيت من مانند مَثَل کشتی نوح است، کسی که سوار شود آن را، نجات یابد و کسی که تخلّف ورزد، غرق شود (الاحتجاج، ج2، ص380).
2- «لا اله الّا الله» قلعة من است، پس کسی که داخل گردد در قلعة من، ايمن گردد از عذاب من (الجواهرالسنيّه، کليّات حديث قدسی، ص443).
3- ولایت علی بن ابی طالب قلعة من است، پس کسی که داخل گردد در قلعة من، ايمن گردد از عذاب من (شواهد التّنزيل، ج1، ص170).
4- شنيدم پدرم موسی بن جعفر(عَلَيهِالسَّلام) میگويد: شنيدم پدرم جعفر بن محمّد(عَلَيهِالسَّلام) میگويد: شنيدم پدرم محمّد بن علی(عَلَيهِالسَّلام) میگويد: شنيدم پدرم علی بن الحسين(عَلَيهِالسَّلام) میگويد: شنيدم پدرم حسين بن علی(عَلَيهِالسَّلام) میگويد: شنيدم پدرم اميرالمؤمنين علیبن ابی طالب(عَلَيهِالسَّلام) میگويد: شنيدم رسول خدا(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) میگويد: شنيدم جبرئيل(سَلامُاللهِعَلَيها) میگويد: شنيدم خدای عزّ و جلّ میفرمايد: لا اله الا الله قلعة من است، پس کسی که داخل گردد در قلعة من، ايمن گردد از عذاب من (امالی صدوق، ص235).
5- امالی صدوق، ص235
6- الکافی، ج1،ص201
7- نيست مانند او چيزی (مبارکة شوری/11).
8- الکافی، ج1، ص201