در ایّام و لیالی بسیار مبارک ماه رجب قرار داریم، خداوند متعال، ایّام و لیالی این ماه شریف را فرصتی مغتنم قرار داده است تا بندگان به سوی او تقرّب یابند، ولذا تا فرصت­ها به سر نرسیده، شایسته است که از این ایّام بهره­ها بَريم. یکی از وظایف مؤمنین استفاده از فرصت­­ها است. حضرت امام علی(عَلَيه السَّلام) می­فرمایند: «وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْر»[1] فرصت­های نیکو را مغتنم شمارید که مانند گذشتن ابرها، می­گذرند و ماندگار نیستند. ماه رجب فرصت بسیار مغتنمی برای بندگان خداوند است، گویی خداوند در این ماه ندا می­دهد که ای بندگانم ماه رجب فرا رسیده، بیدار شوید. حافظ(عَلَیهِ ­الرَّحمَة) در عالم هر چیزی را جرس می­داند «جرس فریاد می­دارد که بربندید مَحمِل­ها». ماه شریف رجب هم یکی از جرس­های خداوند است. لَیلَةُ­الرَّغائب، ایّام­البیض و اعتکاف همه جرس­هایی هستند که برای بیداری انسان وضع شده­اند. مهندسی نظام آفرینش بر اساس بیداری انسان­ها طرّاحی شده و اجزاء عالم برای بیدارسازی انسان در حدّ خود مأموریّت دارند. براستی چرا خداوند این­همه برای رشد و تعالی انسان سرمایه­گذاری فرموده، درحالی که برای هیچ موجودی، این­همه سرمایه­گذاری نفرموده است؟ پاسخ اين است که هيچ موجودی به اندازة انسان دارای توانمندی­های باطنی و استعدادهای درونی و زخارف و دفينه­های وجودی نيست، ولذا خداوند متعال اين­همه برای رشد استعدادهای باطنی انسان سرمايه­گذاری فرموده و بيش از آنچه به او داده طلب نمی­کند «لا يُكَلِّفُ اللهُ نَفْساً اِلاّ ما آتاها»[2].

     خداوند متعال آنچنان به هدایت بندگانش مشتاق است که وقتی از راه راست منحرف می­شوند، پشت سر هم ایشان را به بازگشت و توبه دعوت می­فرماید. پُرواضح است که اگر بيش از یک راه وجود داشت، خداوند نمی­فرمود: «فَاَيْنَ تَذْهَبُون‏»[3]. تمام راه­ها بغیر از صراط مستقیم بیراهه و چاه است «فَماذا بَعْدَ الْحَقِّ اِلاَّ الضَّلالُ»[4]. خداوند متعال برای بندگانش کفر و بیراهه­روی را نمی­پسندد «وَ لا يَرْضٰى‏ لِعِبادِهِ الْكُفْر»[5] و در مقابل، ایمان و صلاح و رستگاری را برای ایشان می­پسندد «حَبَّبَ اِلَيْكُمُ الْايمانَ وَ زَيَّنَهُ فی‏ قُلُوبِكُمْ»[6]. خداوند متعال با این بیان مبارک درواقع این حقیقت را به بندگانش می­رساند که: ای بنده­ام، غیر از خودِ من با هرچه و هرکس معامله کنی، ضرر کرده­ای. دنیا و تمام داشته­هایش خادم توست. مال، مقام، اولاد، پُست و ریاست، علم و مدرک و ... همه و همه برای تو و در خدمت توست تا از این طریق به من برسی «يَا بْنَ آدَمُ خَلَقْتُ الْاَشْياءَ كُلَّها لِاَجْلِكَ وَ خَلَقْتُكَ لِاَجْلی‏»[7] تمام اشیاء را برای تو خلق کردم، ولی تو را برای خودم آفریدم. ای بنده­ام تو برای رسیدن به کمال به من نیاز داری و من نیازی به تو ندارم «يا اَيُّهَا النّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَى اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَميد»[8]. این­همه تقاضا و درخواست از سوی خداوند برای این است که نمی­خواهد انسان سقوط کند و رشد و تعالی و صعود را شایستة او می­داند.

     يکی از بزرگترین زنگ­ها و جرس­ها، برنامة اعتکاف است تا خفته­ها بیدار گردند و بیدارها بیدارتر شوند. نگاه به اعتکاف به دو صورت است: نگاه ظاهری و نگاه باطنی.

     اگر نگاه انسان به اعتکاف ظاهری باشد، با تمام شدن این سه روز، پروندة آن هم بسته می­شود و بعبارتی معتکف، اعتکاف را انجام داده و ثوابی برده و اعمال خیری انجام داده و پروندة آن تا سال بعد بسته می­شود. امّا نگاه باطنی و معنوی به اعتکاف بسی عمیق و ژرف است. با این نگاه، اعتکاف یک دوره و کلاس فشردة سه­روزه­ای برای عبودیّت و بندگی و بیداری و شروع زندگی موحّدانه و توحیدی است؛ ولذا وقتی این کلاس بندگی تمام می­شود، تازه عبودیّت و بندگی آغاز می­گردد و پس از این سه روز انسان باید آموزه­های خود را به زیور عمل بیاراید. پس با این نگاه و بینش، اعتکاف آغاز و شروعی دوباره است، نه انجام و فرجام. در این کلاس سه­روزه، انسان از دنیا و ظواهر آن و زرق و برق زندگی فاصله گرفته و سه روز در خانة دوست و معبود محبوب مأوا گزیده و با او مأنوس می­گردد و به صبغة­الله آراسته شده و رنگ و بوی الهی می­گیرد تا همواره عبد شود و موحّد گردد. برای عبد شدن و موحّد گشتن باید به خانة توحید و معبود رفت و خداوند سه روز انسان را به خانة توحید می­برد تا بداند که وطن حقیقی او توحید است و وقتی برگشت، همواره در خانة توحید بماند. آری، این سه روز برای آن است که انسان وطن حقیقی خود را بشناسد و دیگر از وطن حقیقی و الهی خود خارج نشود و از خداوند جدا نگردد و متوجّه شود که همواره در محضر پروردگار قرار دارد و خداوند غافل از اعمال بندگانش نیست «وَ مَا اللهُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُونَ»[9]. انسان تا زنده است از وطن و خانه­اش خارج نمی­شود ولی وقتی مُرد، جنـازه­اش را از خانه­اش بیرون می­برند. به همین ترتیب انسان وقتی موحّد است، زنده است و وقتی زنده است در وطن حقیقی­اش که توحید است قرار دارد و زمانی که از توحید و الله فاصله گرفت، می­میرد و از وطن حقیقی خود که توحید است خارج می­شود و پُرواضح است که مرگ حقیقی همان مرگ روح است.

     «بارالها! به روان مقدس حضرت محمد و آل محمد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) درود فرسـت و در امـر ظهـور و فرج مـولا و مقتـدایمـان حضـرت ولیّ­عصر(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّريف) تعجیل بفرما. خداوندا! توفيق بيداری از خواب گران غفلت به همة ما مرحمت بفرما. پروردگارا! توفيق توبة حقيقی از تمام خطاها و قصورها و معاصی و گناهان به همة ما عنايت بفرما. خداوندا! توفيق بهره­مندی از فيوضات و برکات ايّام و ليالی مبارک ماه شريف رجب به همة ما عنايت بفرما. پروردگارا! همة ما را آشنا و عامل به وظايفمان بفرما. خداوندا! همة ما را از شرّ نفس و شيطان و سقوط در ورطة هلاکت معنوی، مصون و محفوظ بفرما. پروردگارا! همة ما را از شيعيان و پيروان حقيقی و واقعی حضرات اهل بيت عصمت و طهارت(عَلَيهم السَّلام) مقرر بفرما و از شفاعت کبرای آن بزرگواران بهره­مند بفرما. به بیماران مؤمنین شفای عاجل عنایت بفرما. اموات محترم غریق رحمت بفرما. به مسلمانان ستمدیده علی­الخصوص مردم مظلوم فلسطین، عراق و سوریه و يمن نجات کرامت بفرما».

«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ

صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»

 

1- نهج­البلاغه، حکمت21

2- مکلّف نمی­کند خداوند نفسی را مگر آنچه را که داده او را (مبارکه طلاق/7).

3- پس به کجا می­رويد؟ (مبارکه تکوير/26).

4- پس چيست بعد از حق مگر گمراهی (مبارکه يونس(عَلَيهِ ­السَّلام)/32).

5- و راضی نيست برای بندگانش کفر را (مبارکه زمر/7).

6-محبوب گردانيد به شما ايمان را و زينت داد آن را در قلب­هايتان(مبارکه حجرات/7).

7- تحرير المواعظ العدديه، ص574

8- ای مردم شماييد فقيران به سوی خداوند و خداوند، اوست بی­نياز ستوده (مبارکه فاطر/15).

9- و نيست خداوند غافل از آنچه انجام می­دهيد (مبارکه بقره/74).