اثر چهارم و آخرین اثر امتثال از فرامین الهی و اطاعت از دستورات پروردگار، هدایت بالاتر به صراط مستقیم است «وَ لَهَدَيْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقيماً»، یعنی خداوند، قلب بندة مؤمن و مطیع خود را مستقیماً هدایت می­کند و درواقع خداوند نیکی و احسان بنده را این­چنین پاسخ می­فرماید «هَلْ جَزاءُ الْاِحْسانِ اِلَّا الْاِحْسانُ»[1].

     هدایت بر چند قسم است:

     1- هدایت تکوینی که جماد و نبات و حیوان و انسان، در آن  مشترک هستند و این هدایت، برای همة آنها وجود دارد، به عنوان نمونه همانطور که در مورد ماه و خورشيد می­فرمايد: هیچ­کدام بر مدار دیگری تجاوز نمی­کنند «لَا الشَّمْسُ يَنْبَغی‏ لَها اَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهار»[2].

     2- هدایت غریزی یک درجه از هدایت تکوینی بالاتر است و تنها شامل انسان و حیوان می­گردد، بمانند: غریزة خوردن و خوابیدن و غریزة جنسی، و تخم­گذاری و لانه درست کردن پرندگان و تار تنیدن عنکبوت و عسل درست کردن زنبور عسل که تمام اینها هدایت غریزی است.

     3- هدایت تشریعی که تنها مخصوص انسان می­باشد. انسان که از تمام موجودات بالاتر است، علاوه بر هدایت تکوینی و غریزی، از هدایت دیگری نیز برخوردار است که آن، همان هدایت تشریعی يا ارائة طريق است که حضرات انبیاء(عَلَيهِم ­السَّلام) مأمور به آن هستند «اِنّا هَدَيْناهُ السَّبيل‏»[3]، «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْن‏»[4].

     4- هدایت فطری: خداوند متعال، خداجویی و میل به پرستش را در فطرت انسان قرار داده و اگر انسان فطرتاً هدایت نمی­شد و فطرت توحیدی و میل به پرستش و ابعاد الهی و روحانی در وجود او نبود، دعوت هیچ پیامبری را لبیّک نمی­گفت و چون انسان از درون داعیه دارد، هدایت تشریعی و دعوت حضرات انبیاء و اوصیاء(عَلَيهِم ­السَّلام) را می­پذیرد.

     5- هدایت پـاداشی که بالاتر از تمام هدایت­هاست و هبه و هدیه­ای از سوی خداوند به بنده­ای است که هدایت تشریعی و فطری را پذیرفته و از فرامین الهی اطاعت می­کند که بعد از این مرحله، هدایت بالاتری شامل حالش می­گردد، که همان هدايت خاصّ از سوی خداوند به صراط مستقيم است «وَ لَهَدَيْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقيماً». اين هدايت از سوی حق تعالی علاوه بر ارائة طریق، ایصال الی­المطلوب است. خداوند متعال در کارهای بندة مطیعش سهولت و آسانی قرار می­دهد، بطوری که گرایش به پروردگار و انجام اوامر الهی برای او، هم با اشتیاق و هم با سهولت و آسانی است و خداونـد بواسطة هدایـت پـاداشی، او را بـه مقصد اعلی می­رساند. انسان روزانه حداقل ده بار از خداوند درخواست می­کند: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم‏»[5] ولذا معلوم می­شود که این هدایت، کار خداونـد است و اوست کـه انسان را بـه صراط مستقیم هدایت می­فرمايد. اگر انسان تا جایی که قدرت داشت، انجام وظیفه نمود و نلرزید و نلغزید، بقیّه را خداوند عهده­دار است و او را در طی مسیر، یاری و مدد می­فرماید و به هدایت بالاتری می­رساند. خداوند متعال به رسول گرامیش می­فرماید: «اِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلين﴿3﴾‏ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيم﴿4﴾‏»[6] (پیامبرم) همانا تو از فرستادگانی و بر صراط مستقیم قرار داری و این آیة شریفه پیام جاویدان دارد و آن اینکه حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) جز از طریق اطاعت و تسلیم به صراط مستقیم راه نیافتند و معلوم می­شود که راه، فقط یکی است و سایر حضرات انبیاء و اوصیاء(عَلَيهِم ­السَّلام) نیز تنها از راه تسلیم و اطاعت به آن مقامات عالیه نائل شدند. وقتی خداوند متعال در خطاب دیگری به پیامبرش می­فرماید: «اِنَّكَ لَتَهْدی اِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ»[7] همانا تو البته بندگان را به راه راست هدایت می­کنی، یعنی اگر بنده اطاعت­محور بود و پند و اندرزهای الهی را پذیرفت، خداوند متعال هدایت او را ضمانت می­کند و او را از طریق پیامبرش به صراط مستقیم هدایت می­فرماید. هادیِ مطلق خداوند است و هدایت به دست اوست و ارسال رسل و انزال کتب، همه وسیله و ابزار هدایت خداوند هستند.

     پس اجابت و ايمان، از طرف بنده است و هدايت و رشد و تعالی بالاتر، از سوی خداوند می­باشد «مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَه‏»[8] کسی که ایمان به خدا داشت و در آن ثابت­قدم بود، خداوند قلب او را هدایت می­نمايد و هدایت خاصّی را به عنوان پاداش به او عنایت می­فرماید «وَ اِنْ تُطيعُوهُ تَهْتَدُوا»[9] و به همین علت فرمود: «فَلْيَسْتَجيبُوا لی‏ وَ لْيُؤْمِنُوا بی‏ لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُون‏»[10]. اگر بنده، اوامر الهی را اجابت کند و به فرامین پروردگار لبیک گوید، خداوند متعال او را اجابت می­فرماید «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُم‏»[11] و اجابت خداوند به این صورت است که بر مراتب هدایت بنده می­افزاید «زادَهُمْ هُدًى وَ آتاهُمْ تَقْواهُم‏»[12]. در مورد دیگری نیز می­فرماید: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»[13] کسانی که در راه ما جهاد کردند، البته البته آنان را به راه خودمان هدایت می­کنیم.

 

1- آيا پاداش نيکی جز نيکی است (مبارکة الرّحمن/60).

2- خورشيد را سزاوار نيست که دريابد ماه را و نه شب سبقت­گيرنده است روز را (مبارکه يس/40).

3- همانا ما هدايت کرديم او را به راه (راست) (مبارکه انسان/3).

4- و هدايت کرديم او را بر راهها (خير و شرّ) (مبارکه بلد/10).

5- هدايت فرما ما را به راه راست (مبارکه حمد/5).

6- مبارکه يس/3و4

7- مبارکه شوری/52

8- مبارکه تغابن/11

9- و اگر اطاعت کنيد او را، هدايت می­يابيد (مبارکه نور/54).

10- پس بايد اجابت کنند مرا و بايد ايمان بياورند به من، باشد که ايشان رشد يابند (مبارکه بقره/186).

11- پس اجابت نمود ايشان را پروردگارشان (مبارکه آل­عمران/195).

12- افزود ايشان را هدايتی و داد به ايشان تقوايشان را (مبارکه محمّد(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ)/17).

13- مبارکه عنکبوت/69