خداوند متعال در آية شريفة مورد بحث در مقام گلايه از بندگانی که بيراهه می­روند، می­فرمايد: اگر ما اينها را موظف به تکاليف دشوار و سخت و شاق می­کرديم، جز اندکی مؤمن نمی­شدند و همه مردود و رفوزه می­گشتند. آية شريفة مذکور بيانگر اين واقعيت است که دين اسلام، دين آسان و يسير است «يُريدُ اللهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ»[1]. حضرت پيامبر  اسلام(صَلَّي ­­اللهُ ­عَلَيْهِ­ وَ‌­الِه) فرمودند: «بَعَثَنی بِالْحَنیفِیَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَة»[2] خداوند مرا بر دين سهل و آسان مبعوث فرمود. هر جا که سختی و صعوبتی وجود دارد، در اثر دخالت­های شيطانی است؛ به عنوان نمونه: خداوند متعال مسئلة پاکی و نجاست را آسان قرار داده، بطوري که ملاک و معيار در اين مسئله، يقين است و انسان تا به يقين نرسد، بايد حمل به صحّت نمايد، ولی انسان با مرض وسواس اين امر آسان را برای خود دشوار می­کند. پس خداوند متعـال تمـام دستورات را آسـان قرار داده است و می­فرمايد: اگر بر آنها سخت می­گرفتيم بيراهه می­رفتند.

     علّت اينکه دين اسلام، دين سهل و آسان می­باشد، اين است که مطابق با فطرت انسانی است. يعنی خداوند متعال آنچه که بندگانش را به آن مکلّف فرموده، مطابق با فطرت آنان قرار داده و انسان فطرتاً آن را می­طلبد و آنچه که مطابق با فطرت است، سخت نيست؛ به عنوان نمونه: اگر خداوند متعال می­فرمايد عدالت برقرار کنيد و ظلم نکنيد، فطرت انسان هم عدالت­پذير و ظلم­گريز است. خدای سبحان تمام احکام الهی و وظايف شرعی و دستورات دينی را بر اساس فطرت انسان تنظيم فرموده و اين است معنای فطری بودن دين اسلام.

 پند و اندرزهای قرآن کريم و آثار مبارک پندپذيری:

     خداوند متعال در آية شريفة مورد بحث می­فرمايد: «وَ لَوْ اَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ...» اگر اينها انجام می­دادند آنچه را که پند داده می­شوند به آن، يعنی قرآن کريم، پند و اندرز خدای سبحان به بندگانش است و چون پندهای قرآن کريم مطابق با فطرت انسان است، لذا خداوند متعال اين همه بندگانش را به پندپذيری دعوت فرموده است. وقتی خدای سبحان پند می­دهد و با اندرزهای الهی، بندگانش را بهره­مند می­سازد و خير و شرّ و راه و چاه و هدايت و ضلالت و حق و باطل را به آنان می­نماياند، معلوم می­شود که اول انسان را پندپذير قرار داده و آنگاه او را پند و اندرز می­دهد.

     خدای سبحان در آية شريفة مورد بحث و دو آية شريفه بعدی، آثار اطاعت و پندپذيری از اندرزهای قرآنی را برای بندگانش روشن می­سازد. خداوندِ هفتاد مرتبه مهربانتر از پدر و مادر در آية شريفة مورد بحث آثار مبارک پندپذيری و بکار بستن دستورات الهی را بيان فرموده و می­فرمايد: اگر بندگانم به نصايح و دستورات من جامة عمل بپوشانند، البته به خير خودشان است، يعنی اينکه شما را به اطاعت از دستورات حقّه و پندهای قرآنی دعوت می­فرمايد، به خير و صلاح خود شماست و چيزی به تشکيلات خداوند نمی­افزايد، هرچند که ظاهراً آن را نپسنديد. خداوند متعال در سورة مبارکة بقره می­فرمايد: «عَسى اَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى اَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ»[3]. خداوند متعال که بندگانش را با فرامين الهی و دستورات حقّه مکلف فرموده، برای اين است که آنان به خير دنيا و عقبی برسند «گر جملة کائنات کافر گردند، بر دامن کبريائيش ننشيند گرد!».

     اطاعت از فرامين الهی و بايدها و نبايدهای قرآنی و رعايت دستورات دينی، زندگی انسان را سامان می­بخشد و سعادت جاويدان را برای او به بار می­آورد. اگر خداوند متعال می­فرمايد: «اَطيعُوا اللهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الْاَمْرِ مِنْكُم»[4]، بدين سبب است که خير و سعادت دنيا و آخرت در اطاعت از خداوند و رسول و اولواالامر است. اگر خدای سبحان بندگانش را به صدق و راستی دعوت می­نمايد، به دنبالش می­فرمايد: «يَوْمُ يَنْفَعُ الصّادِقينَ صِدْقُهُمْ»[5] در روز قيامت صدق و راستی رشد می­کند و برای شما نفع و سود می­دهد. صدق و راستی علاوه بر آخرت باعث می­شود که انسان در دنيا هم مورد اعتماد مردم قرار گيرد و زندگی باعزّتی داشته باشد. اگر صدق و راستی، اين همه سودآور است، در مقابل کذب و دروغ، انسان را در ميان مردم بی­اعتبار می­کند و به ذلّت می­کشاند و از سعادت دنيا و آخرت باز می­دارد. وقتی حضرت امام حسن عسکری(عَلَيهِ ­السَّلام) می­فرمايند: «جُعِلَتِ الْخَبائِثُ فى بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ الْكَذِبَ»[6]، يعنی انسان با دروغ، به سراشيبی گناهان می­افتد و از او سلب توفيق می­گردد. خلاصه انسان با صدق و راستی به خداوند نزديک می­شود و با کذب و دروغ از خداوند دور می­گردد و به عبارت ساده­تر، برای رسيدن به خداوندِ صادق، صداقت لازم است. برای رسيدن به خداوندِ صابر بايد صبور بود. اگر انسانِ صبور به خداوند می­رسد، انسان بی­صبر از خداوند دور می­شود. اگر انسانِ صادق به خداوند می­رسد، انسانی که اهل صدق نيست، از خداوند دور می­شود و چنين فردی راهی به خداوندِ صادق ندارد، مگر اينکه توبه کند.

     خداوند متعال می­فرمايد: پندها و مواعظ الهی برای آنها بهتر است «لَكانَ خَيْراً لَهُمْ»، نه اينکه خوب است، بلکه بهتر و نيکوتر است و متضمّن سعادت دنيا و آخرت شماست. وقتی خداوند، عزيز و حکيم است، انسان­ها هم با انجام دستورات الهی به خدای عزيز و حکيم می­رسند و با تخلّفات، از خداوند عزيز و حکيم دور می­شوند که اين نفع اولِ پندپذيری است.

     نفع دومِ پندپذيری اين است که خداوند متعال می­فرمايد: «لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ اَشَدَّ تَثْبيتاً» اگر دستورات خداوند را رعايت کنيد، شما صاحب ثبات قدم و استقامت در دين می­شويد. به فرمودة اساتيد معظّم و مفسران عظام، انسان، با ايمانِ سست و معار و متزلزل و ضعيف، نه در دنيا مقاومت دارد و نه در آخرت. يعنی وقتی ايمان ضعيف می­شود، در گردنه­های مختلف آزمايشات سست شده و سقوط می­کند. دنیا، دار آزمایش است و انسان با حوادث گوناگون و گردنه­های مختلف آزمایشات مواجه می­گردد. انسان در این دنیا در رنج آفریده شده است «لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنسانَ فی كَبَدٍ»[7] و خداوند متعال پیوسته بندگانش را می­آزماید تا صاحبان احسن ­اعمال مشخص و معلوم شوند «لِيَبْلُوَكُمْ اَيُّكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً»[8]. زندگی دنیوی، پر از سختی­ها و امواج گوناگون از دردها و بلاها و آزمایشات است و اگر ایمان انسان ضعیف باشد، در هر گردنه­ای، قسمتی از ایمان خود را می­گذارد و می­گذرد. ایمان سست، قدرت مقابله در مقابل لرزش­ها و زلزله­های دنیوی و آزمایشات الهی بمانند بیماری، مرگ عزیزان و سایر سختی­ها و دشواری­های زندگی را ندارد «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوفْ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْاَمْوالِ وَ الْاَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرينَ»[9]. حضرت امام علی(عَلَيهِ ­السَّلام) به جناب کمیل فرمودند: «یا کمیل! ایمان بر دو نوع است: مستقر و مستودع. بپرهیز از ایمان عاریتی و اگر می­خواهی حتماً مستحق آن باشی که ایمان مستقر داشته باشی، هنگامی به آن موفق می­شوی که ملازم راه و روشی باشی که تو را به راه انحرافی نکشاند و از راه راست برنگرداند»[10]. افراد بسیـاری بـه راه حق می­آیند، ولی افراد اندکی در این راه می­مانند و به مقصد می­رسند، چراکه در سختی­ها و آزمایشات، سست شده و می­لرزند و ای بسا در مقام اعتراض و جزع و فزع و محاکمة پروردگار برمی­آیند.

     خداوند متعال در قرآن کریم به استقامت در دین دستور فرموده و به وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) می­فرماید: «فَاسْتَقِمْ كَما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ»[11]، «فَاَقِمْ وَجْهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً»[12]، پیامبرم استقامت ورز همچنانکه امر کرده شدی و صورت و چهره­ات را برای دین استوار گردان. خداوند با این پیام جاودانی نه فقط پیامبرش را، بلکه تمام تابعان آن حضرت را به صبر و استقامت و پایداری دعوت می­فرماید، چراکه لازم است ایمان­های مَعار و مستودع به ایمان­های پایدار و مستحکم تبدیل شوند تا انسان­ها را در برابر آزمایشات مختلف حفظ کنند. تا زمانی که ایمان انسان پایدار و مستحکم نشده، نمی­تواند در برابر مشکلات دنیوی مقابله کند، چه رسد به مشکلات زمان مرگ. استاد جوادی آملی می­فرمایند: «انسان با سختی­ها و مصائب مرگ مواجه است و اگر ایمان او سست باشد، در هر کدام از عقبه­های مرگ، ایمان او توسط شیطان گرفته می­شود». یعنی شیطان او را در هر مرحله از سختی­ها، از ایمان ساقط می­کند. از اینرو انسان مجبور است که ایمان سست و معار خود را به ایمان مستقر و ثابت و استوار تبدیل کند تا در برابر مشکلات و مصائب غیر قابل اجتناب دنیوی و اُخروی خود را نبازد و سربلند خارج گردد. اولیای الهی، در همه حال، چه در سختی­ها و مصائب و چه در سلامتی و سرور و شادی­، چه در فقر و نداری و چه در رفاه و امکانـات، ایمانشـان ذرّه­ای متزلزل نمی­شود، همانطور که امّام محمّد باقر(عَلَيهِ ­السَّلام) فرمودند: «اَلْمُؤمِنُ اَصْلَبُ مِنَ الْجَبَلِ»[13] در اثر گذر زمان کوه­ها کنده می­شوند، ولی از ایمان مؤمن کنده نمی­شود «اَلْجَبَلُ يُسْتَقَلُّ مِنْهُ وَ الْمُؤمِنُ لا يُسْتَقَلُّ مِنْ دينِهِ شَیْءٌ». آری مؤمن، جسماً فرسوده می­شود و از لحاظ ظاهر، جوانیِ او شکسته می­شود، ولی ضعف اخلاقی و شکست روحی و ایمـانی و اعتقـادی پیـدا نمی­کند، چراکه مؤمن حقیقی این حقیقت را دریافته است که چه گوهر گران­بهایی در وجود او به ودیعه نهاده شده است، و چطور شیطان ملعون، شبانه­­روز درصدد به غنیمت بردن این گوهر گرانبهاست. خدای سبحان در تجلیل و پاداش اهل استقامت در دین، می­فرماید: «وَ اَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّريقَةِ لَاَسقَيناهُم ماءً غَدَقاً»[14] اگر شما بندگان در دینتان استقامت بورزید خداوند هم شما را با آب فراوان، سیراب می­کند و نعمات خود را به سوی شما سرازیر می­نمايد. در مورد دیگری می­فرماید:«اِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِکَةُ اَلاّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ اَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[15] آنانی که گفتند پروردگار ما خداست و  بر گفتة خود ایستادند و پایداری کردند و در برابر سختی­ها ضعیف و سست نگشتند، ایمان حقیقی و مستقیم و مستحکم و ارزشمندی یافتند و در نتیجه خداوند هم ملائک را به کمک آنان می­فرستد. فرشتگان، در لحظات سخت در دنیا و آخرت به داد مؤمنین می­رسند و ایمانشان را حفظ می­کنند و به آنان بشارت می­دهند که خوف و حزنی برای شما نیست و بشارت باد بر شما بهشتی که وعده داده می­شدید. آنان نه تنها در مشکلات و مصائب و پستی و بلندی­ها و در کوره­های آزمایشات دنیا نلرزیدند و نلغزیدند، بلکه آبدیده شدند و ایمانشان را حفظ کردند، ولذا بشارت و وعدة بهشت را از خداوند دریافت می­کنند و فرشتگان به آنها می­گویند که ما دوستان شما در دنیا و آخرت هستیم.

     اگر انسان در سایة ایمان و تقوی روحاً بزرگ شد، دنیا برایش کوچک می­شود ولذا هیچ مسئله و مشکلی در دنیا او را به زمین نمی­زند و نه مشکلات و مصائب و نه رفاه و نعمت و نه مشاهدة رفاه و شادی­های دیگران، ایمان ثابت و مستحکم او را سست نمی­نماید و چنین کسی حقیقتـاً انسان ارزشمندی است. اگر جناب سلمان این­همه ارج و منزلت یافتند، به علّت صبر و استقامت­شان بوده که تا آخرین لحظه در کنار حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) ایستادند. اگر جناب مالک اشتر به آن مقامات عالیه نائل گشتند، بدین سبب است که تا آخرین لحظه پایداری کردند و امام زمانشان حضرت اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِ ­السَّلام) را تنها نگذاشتند. به همین ترتیب قدر و منزلت شهدای کربلا که به آن جایگاهی نائل شدند که در کنار امام معصوم قرار گرفتند، به این علّت است که تا آخرین لحظه استقامت ورزیدند و امامشان را ترک نکردند. حال توجّه نماییم که ما چگونه امام زمان خود را یاری می­کنیم و چقدر در کنار آن حضرت می­مانیم و چه اندازه یار و یاور و پشتیبان آن حضرت می­باشیم؟ یاری و پشتیبانی حضرت امام زمان(عجِّل­اللهُ­تعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف)، یاری و نصرت خداوند متعال است و خدای سبحان در قرآن کریم می­فرماید: «اِنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ اَقْدامکُمْ»[16]، « يُثَبِّتُ اللهُ الَّذينَ آمَنوا»[17] اگر انسان خداوند را یاری کند، خداوند نیز او را یاری خواهد کرد، بدین معنا که در صورت استقامت و ثبات قدم انسان در دين، خداوند متعال نیز بر ثبات قدم او می­افزاید و ایمانش را مستحکم می­نماید تا بتواند ایمان را به سر منزل مقصود برساند.

 

1- اراده می­کند خداوند برای شما آسانی را و اراده نمی­کند برای شما سختی را (مبارکه بقره/185).

2- کافی، ج5، ص494

3- ای بسا اينکه مکروه داريد چيزی را درحالی که آن بهتر باشد برای شما و ای بسا اينکه محبوب داريد چيزی را درحالی که آن شرّ باشد برای شما (مبارکه بقره/216).

4- اطاعت کنيد خداوند را و اطاعت کنيد رسول را و صاحبان امر از شما را (مبارکه نساء/59).

5- روزی که نفع می­دهد صادقان را صدق و راستيشان (مبارکه مائده/119).

6- قرار داده شدند تمام گناهان در خانه­ای و قرار داده شد کليد آن، دروغ (بحارالانوار، ج78، ص377).

7- البتّه به تحقيق خلق کرديم انسان را در سختی (مبارکة بلد/4).

8- تا بيازمايد شما را اينکه کدام يک بهتريد از لحاظ عمل (مبارکة ملک/2).

9- و البتّه البتّه می­آزماييم شما را بـا چيزی از ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و نفس­ها و ميوه­ها و بشارت ده صابران را (مبارکة بقره/155).

10- روايت حسن ابن شعبه حرّانی، صاحب تحف­العقول

11- پس مستقيم باش همچنان که امر کرده شدی و کسی که توبه کرد با تو (مبارکة هود(عَلَيهِ ­السَّلام)/112).

12- پس راست کن چهرة جانت را به سوی دين حق­گرا (مبارکة روم/30).

13-مؤمن سخت­تر است از کوه (کافی، ج2، ص241).

14- و اينکه اگر مستقيم شده بودند بر راه (اسلام)، البتّه البتّه سيراب می­کرديم ايشان را از آبی بسيار (مبارکة جن/16).

15- همانا کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، سپس ايستادگی کردند، نازل می­کند برايشان فرشتگان، اينکه نترسيد و غمگين نشويد و بشارت باد به بهشتی که وعده داده می­شديد (مبارکة فصلت/30).

16- اگر ياری کنيد خدا را، ياری می­کند شما را و استوار می­سازد قدمهای شما را (مبارکة حضرت محمّد(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ)/7).

17- ثابت می­گرداند خداوند کسانی را که ايمان آوردند (مبارکة ابراهیم(عَلَيهِ ­السَّلام)/27).