اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ * بِسْمِ اللهِِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ اِلاّ لِيُطاعَ بِاِذْنِ اللهِ وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحيماً﴿64﴾ فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فی‏ اَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليما﴿65﴾ وَ لَوْ اَنّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ اَنِ اقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ اَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ ما فَعَلُوهُ اِلاّ قَليلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ اَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ اَشَدَّ تَثْبيتاً﴿66﴾

     ترجمه: و نفرستادیم هيچ پيامبری را مگر اينکه اطاعت کرده شود به فرمان خداوند و اگر اينکه آنها زمانی که ظلم کردند بر نفسهايشان می­آمدند تو را، پس طلب آمرزش می­کردند از خداوند و طلب آمرزش می­کرد برای آنها رسول، البتّه می­يافتند خداوند را بسيار توبه­پذير مهربان﴿64﴾ پس نه چنين است، سوگند به پروردگارت ايمان نمی­آورند تا اينکه داور قرار دهند تو را در آنچه که اختلاف افتاد بين آنها، سپس نمی­يابند در وجودشان حَرَج و سختی از آنچه که حکم کردی برايشان و تسليم شوند تسليم شدنی﴿65﴾ و اگر اينکه ما می­نوشتيم (مقرّر می­داشتيم) بر ايشان اينکه بکُشيد نفسهايتان را يا خارج شويد از خانه­هايتان، انجام نمی­دادند آن را مگر اندکی از ايشـان و اگر اينکه ايشـان انجام می­دادند آنچه را که موعظه کرده می­شدند به آن، البته آن بهتر بود برای ايشان و شديدتر بود از لحاظ ثُبات قدم﴿66﴾

     ديار: جمع دار به معنای خانه­ها     

*تفسير: حقيقت توبه به پيشگاه الهی و توسّل به حضرات معصومين(عَلَيهِم­ السَّلام):

     قبل از اينکه مطالبی در مورد تفسير آية شريفة مورد بحث استفـاده شود، چند مطلب در مورد بحث هفتة سـابق استفـاده می­گردد که عبـارتند از: توسل و توبه. توبة حقيقی، استغفار مستقيم عبد از پروردگار و آمرزش­خواهی با واسطه از حضرات معصومين(عَلَيهِمُ­ السَّلام) است.

     مطلبی که توجه به آن حائز اهميّت می­باشد، اين است که: آن بزرگواران، مستقل در بخشش نيستند و استقلال در عفو کردن ندارند، بلکه بر اين اساس که آنان واسطة فيض الهی می­باشند و تمام روزی­ها به برکت آن بزرگواران می­رسد «وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرٰی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمٰاءُ»[1]، لذا واسطة عفو الهی هستند. آن بزرگواران در پيشگاه پروردگار، صاحب وجهه و آبرو می­باشند و با توسّل انسان، واسطة عفو الهی می­شوند. دشمنان اسلام از مسئلة توسّل، سوء­تعبير­های فراوانی نموده­اند ولذا يادآوری می­گردد که توسّل، مستقل دانستن آن بزرگواران نيست، بلکه واسطة عفو الهی دانستن آنان است. استاد جوادی آملی فرمودند: توسّل به آن بزرگواران مانند اين است که شخص گرسنه برای رفع گرسنگی به سراغ غذا و شخص تشنه برای رفع تشنگی به سراغ آب می­رود که در اينجا اطعام­کننده و سيراب­کننده خود خدای تعالی است، لکن آب را وسيلة رفع تشنگی و غذا را وسيلة رفع گرسنگی قرار داده است و آب و غذا، هيچ­کدام مستقل نيستند و مُطعم واقعی و ساقی حقيقی، خداوند است. خدای سبحان در مبارکة شُعراء از لسان حضرت ­ابراهيم(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمايد: «وَ الَّذی هُوَ يُطْعِمُنی وَ يَسْقينِ﴿79﴾ وَ اِذا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفينِ﴿80﴾»[2]. حال حضرت ابراهيم(عَلَيهِ­ السَّلام) نمی­فرمايند: غذا مرا سير می­کند و آب مرا سيراب می­نمايد و دوا شفا می­دهد، چراکه غذا و آب و دارو همه سبب هستند و به اذن مُسَبِّبُ­الاسباب کارگر می­باشند. طبيب به اذن مسبّب­الاسباب مداوا می­کند و مداوايش کارگر می­گردد. بنابراين به فرمودة استاد جوادی آملی هيچ­کس گرسنه و تشنه­ای را که به سراغ غذا و آب می­رود، مشرک نمی­داند، درحالی که مطعم و ساقی خداوند است. به همين ترتيب آمرزش از طرف خود خداوند و اجابت­کنندة دعا خود خداوند است، لکن آن بزرگواران واسطة عفو الهی هستند و انسان بواسطة توسّل، آن بزرگواران را که صاحب وجهه و آبرو در پيشگاه الهی هستند، شفيع قرار می­دهد تا خداوند دعای او را قبول فرمايد و او را مورد عفو و آمرزش قرار دهد.

     عدّه­ای تصوّر می­کنند که اگر لفظاً بگويند توبه کردم و اقرار لفظی نمايند، به منزلة توبه است، درحالي که وقتی به مکتب حضرت علی(عَلَيهِ­ السَّلام) رجوع می­کنيم، توبه دارای چهارمرحله می­باشد: «اَلتُّوبَةُ نَدَمٌ بِالْقَلْبِ وَ اسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ وَ تَرْکٌ بِالْجَوارِحِ وَ اِضْمارٌ اَنْ لا یَعُودَ»[3] اول اينکه ندامت باطنی و تحوّل قلبی و پشيمانی درونی عارض شود که تا امروز مسير سراشيبی رفته و با خداوند محاربه نموده­ام. روزی فردی خدمت حضرت امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام) رسيد و گفت: «اَسْتَغْفِرُ الله»، حضرت فرمودند: «...اَتَدْری مَا الْاِسْتِغْفارُ؟» می­دانی استغفار چيست؟ «اَلْاِسْتِغْفارُ دَرَجَةُ الْعِلِّییّنَ»[4] استغفار، درجة عليين است. هر قدر مقام ايمانی انسان بالاتر باشد، اعمال خود را لايق عرضه به درگاه ربوبی نمی­داند و خود را در پيشگاه الهی بدهکار احساس می­کند. در مقابل هر قدر جهل بيشتر باشد، طلبکاری در مقابل پروردگار بيشتر است.

     بعد از ندامت قلبی و استغفار لسانی، مرحلة سومِ توبه، اين است که شخص خطاکار بلافاصله اعمالی را که در آن کوتاهی و قصور نموده جبران کند، به عنوان نمونه: اگر نماز او قضا شده آن را جبران کند، اگر دروغ گفته، آن را جبران نمايد و مرحلة چهارم توبه اين است که اراده و عزم و تصميم جدّی داشته باشد که ديگر به گناهان قبلی و بيراهه­روی­های سابق برنگردد، و اين توبة واقعی است. اگر توبه با جمع شرايط انجام شود و آنگاه توبه­کار از رسول­خدا(صَلَّي­­ اللهُ­ عَلَيْهِ ­وَ‌­الِه) هم بخواهد که برايش از خداوند طلب آمرزش نمايند، در اين صورت خداوند را توبه­پذير  مهربان خواهد يافت «وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحيماً». حضرت امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام) فرمودند: به هر کسی چهار چیز داده شود، از چهار چیز محروم نگردد «مَنْ اُعْطِیَ اَرْبَعاً لَمْ يُحْرَمْ اَرْبَعاً... مَنْ اُعْطِیَ التَّوْبَةَ لَمْ يُحْرَمِ الْقَبُولَ وَ مَنْ اُعْطِیَ الْاِسْتِغْفارَ لَمْ يُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ...»[5] کسی که به او توفيق توبه داده شود، محروم نگردد از قبولِ آن و کسی که توفيق استغفار پيدا کند، از بخشش محروم نگردد. اگر کسی با جمع شرايط توبه کند، حتماً قبول می­شود.

     حال علّت اينکه خداوند متعال بدون اينکه نيازی به توبة بندگانش داشته باشد، اين همه اصرار و دعوت به توبه دارد، اين است که به قول استاد جوادی آملی، گناه سم است و همانطور که اگر کسی سم يا غذای فاسد بخورد، بلافاصله بايد دستگاه گوارش او شستشو داده شود تا اثر سم سريعاً خارج شود، همانگونه گناه، سم روح است و روح را مسموم و بيمار می­کند و در اثر تکرار گناه، روح می­ميرد، ولذا بايد بلافاصله با توبه اثر گناه محو شود. حضرت مولای متقيان امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمايند: «اَلا وَ اِنَّ مِنَ الْبَلاءِ الْفاقَةَ وَ اَشَدُّ مِنَ الْفاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ وَ اَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ»[6] آگاه باشید! فقر یكى از بلاها است و بدتر از فقر، بیمارى بدن است، و بدتر از بيماری تن، بیمارى قلب است. مرض قلب هم محصول گناهان و بيراهه­روی است ولذا بايد فوراً توبه صورت گيرد تا سم گناه از روح و جان انسان پاک شود. باز از آن حضرت روايت است که فرمودند: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ الْاِسْتِغْفارُ»[7] تعجب می­کنم از کسی که امکان استغفار برای او وجود دارد و مأيوس می­شود. يعنی با هر ميزان گناه، امکان بخشش وجود دارد و راهی به يأس و نوميدی نيست و يکی از مهمترين راههای آمرزش گناهان و قبولی توبه، نيکی و احسان به پدر و مادر است.  

 

*مطالب تفسيري از تفسير تسنيم مباركة نساء استاد جوادي آملي و از تفاسير الميزان، مجمع البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.

1- و به برکت او روزی به خلق می­رسد و به وجود او ثابت شده است زمين و آسمان (مفاتيح­الجنان، بخشی از دعای عديله).

1- و آن خدايی که طعام می­دهد مرا و سیراب می­کند مرا﴿79﴾ و زمانی که مريض شدم، پس او شفا می­دهد مرا﴿80﴾ (مبارکه شعراء/79و80).

1- توبه عبارت است از: پشیمانی قلبی از انجام گناه و استغفار و طلب آمرزش با زبان و ترک گناه با اعضاء و جوارح و تصمیم به اینکه دیگر آن گناه را انجام ندهد (تصنیف غررالحکم، ص194، حدیث3777).

2- نهج­البلاغه مرحوم دشتی، حکمت417

1- نهج­البلاغه مرحوم دشتی، حکمت135

1- نهج­البلاغه مرحوم دشتی، حکمت388

1- نهج­البلاغه مرحوم دشتی، حکمت87