اَعُوذُبِاللهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ * بِسْمِ اللهِِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ اِلاّ لِيُطاعَ بِاِذْنِ اللهِ وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحيماً﴿64﴾ فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فی اَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليما﴿65﴾
ترجمه: و نفرستادیم هيچ پيامبری را مگر اينکه اطاعت کرده شود به فرمان خداوند و اگر اينکه آنها زمانی که ظلم کردند بر نفسهايشان میآمدند تو را، پس طلب آمرزش میکردند از خداوند و طلب آمرزش میکرد برای آنها رسول، البتّه میيافتند خداوند را بسيار توبهپذير مهربان﴿64﴾ پس نه چنين است، سوگند به پروردگارت ايمان نمیآورند تا اينکه داور قرار دهند تو را در آنچه که اختلاف افتاد بين آنها، سپس نمیيابند در وجودشان حَرَج و سختی از آنچه که حکم کردی برايشان و تسليم شوند تسليم شدنی﴿65﴾
شَجَر و تشاجر به معنای نزاع و اختلاف و درگيری است و مشاجره هم از همين کلمه است. علّت اينکه به درخت، شجر گفته میشود، اين است که شاخههای آن درهم فرورفته است.
فرا رسيدن عيد سعيد فطر، عيد عبوديّت و بندگی به پيشگاه مقدّس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) و آل طاهرينشان و حضرت ولیّعصر(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُالشَّريف) و تمام پيروان واقعی و منتظران حقيقی، علیالخصوص خواهران محترم تبريک و تهنيت عرض میشود. «خداوند به مقرّبين درگـاهش عيدی در شأن اين عيد عظيم که همـانـا تعجيـل در ظهـور و فرج مولا و مقتـدايمـان حضـرت ولیّعصر(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُالشَّريف) است، عنايت بفرمايد و حقيقت اين عيد را در وجود همة ما محقّق بفرمايد».
*تفسيـر: وجوب اطـاعت از خداوند و رسول خدا(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) و اهلبيت(عَلَيهِمُ السَّلام):
در آيات شريفة سابق استفاده شد که از ادّعاهای کاذب منافقين در ايمان به آنچه بر حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) و پيامبران قبلی نازل شده، اين است که به دروغ ادّعای ايمان دارند، درحالی که خداوند متعال میفرمايد: هيچ کس با ادّعا مؤمن محسوب نمیشود و بايد عملاً ثابت کند. در مرحلة اعتقاد، به حقّانيّت حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) و اهلبيت(عَلَيهِمُ السَّلام) ايمان داشته باشد و در مرحلة عمل، هر حکمی که آنان صادر فرمايند، بدون دغدغه بپذيرد و بطور کلّی تمام احکام صادر شده، الی یوم القيامه رسميّت دارند. حکم رسولالله(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه)، حکم خداوند است و قضاوت رسولالله(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه)، قضاوت پروردگار میباشد و الی یوم القيامه رسميّت دارد و برای مؤمنين جايز نيست با وجود اينکه رسولالله(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) حکمی صادر کنند و دسترسی به اين منبع داشته باشند، به باب ديگری رجوع کنند، يا اعتراض داشته باشند و يا از آن ناراضی باشند و بگويند که ای کاش رسولخدا(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) اين حکم را صادر نمیکردند. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «لَوْ اَنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ اَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ حَجُّوا الْبَيْتَ وَ صامُوا شَهْرَ رَمَضانَ ثُمَّ قالُوا لِشَیْءٍ صَنَعَهُ اللهُ اَوْ صَنَعَهُ رَسُولُ اللهِ(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) اَلّا صَنَعَ خِلافَ الَّذی صَنَعَ اَوْ وَجَدُوا ذلِكَ فی قُلُوبِهِمْ لَكانُوا بِذلِكَ مُشْرِكين»[1] اگر مردمى باشند كه خدا را به يكتائى بپرستند، نماز را بپا دارند، زكات بدهند، حج بروند، روزه بگيرند، و بعد به يكى از احكام خدا و يا سنتهاى رسول خدا(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) بگويند: «چرا چنين كردند و چنان نكردند» يا آن را در دلهايشان بيابند (بگويند)، البتّه با اين خرده گيرى مشرک مى شوند. هر حکمی که رسولخدا(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) صادر کنند، حکم پروردگار است، همانطور که در سورة مبارکة احزاب میفرمايد: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ اِذا قَضَى اللهُ وَ رَسُولُهُ اَمْراً اَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ اَمْرِهِم»[2] سزاوار نیست برای مرد مؤمن و و زن مؤمن، زمانی که خداوند و رسولش حکمی صادر فرمودند، برای ايشان اختياری باشد. پس قبول داوری و حکم خداوند و رسولالله(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) و اهلبيت(عَلَيهِمُ السَّلام) مطلقاً ضروری است و حکم رسولالله(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) و اهلبيت(عَلَيهِمُ السَّلام)، همان حکم خداوند است و در طول حکم خداوند قرار دارد و بر اساس آية شريفة «اَطيعُوا اللهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الْاَمْرِ مِنْكُم»[3] نافذ و واجب میباشد و ضرورت دارد و با توجّه به اينکه پيامهای قرآنی هميشه زنده هستند و پيوسته پيام میدهند و تاريخ مصرف ندارند، لذا آية شريفة مورد بحث، امروز هم ما را مورد خطاب قرار میدهد و آيندگان نيز که هنوز ملحق نشدهاند «وَ آخَرينَ مِنْهُمْ لَمّـا يَلْحَقُـوا بِهِم»[4]، هر زمـانی کـه حکم را استفاده میکنند، حکم آية شريفه خطاب به آنها نيز هست.
پـس هر دستـوری کـه حضـرت پيـامبر اسـلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) و اهلبيت(عَلَيهِمُ السَّلام) صادر کردند، واجبالاطاعه است و مردم زمانی مؤمن خواهند بود که حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) را در اختلافات به داوری بطلبند، خواه به سود آنها و خواه به زيانشان باشد و علاوه بر اينکه بايد اعتراضی نداشته باشند، در دل خود هم احساس نارضايتی ننمايند و در مقام تسليم برآيند و نگاه بدبينانه نداشته باشند. آية شريفة مورد بحث، هرگونه اجتهاد در مقابل نصّ حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) و اظهار نظر در حکم صريح ايشان را ابطال میفرمايد و مهمترين آيهای است که به مرجعيّت حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) در حلّ اختلاف و خصومت مردم تصريح دارد. درواقع حکم و رأی حضرت پيامبر اسلام را سخن نهايی دانسته و مردم را بر اطاعت مکلّف میفرمايد «اِنّا اَنْزَلْنا اِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النّاسِ بِما اَراكَ اللهُ»[5].
*مطالب تفسيري از تفسير تسنيم مباركة نساء استاد جوادي آملي و از تفاسير الميزان، مجمع البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.
1- الکافی، ج1، ص390
2- مبارکه احزاب/36
3- اطاعت کنيد خداوند را و اطاعت کنيد رسول را و صاحبان امر از شما را (مبارکه نساء/59).
4- مبارکه جمعه/3
5- همانا ما نازل کرديم به سوی تو کتاب را به حق و حقيقت، تا حکم کنی بين مردم به آنچه نشان داد تو را خداوند (مبارکه نساء/105).