در ایّام و لیالی بسیار مبارکی قرار داریم. هرچه از فرهنگ غدیر بگوئیم، درواقع قطره­ای از اقیانوس را نتوانسته­ایم توصیف کنیم. غدیر، روز تاج­گذاری حضرت امام­ علی(عَلَيهِ­السَّلام) به دست حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) و به فرمان خداوند است. همان­طور که مبعث، روز تاج­گذاری حضرت رسول ­خدا(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) توسط خدای­ سبحان می­باشد. ماه ذیحجة­الحرام، ماه امامت و ولایت است. عید غدیر بیـانگر این واقعیّت است که وجود مقدّس حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) و حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) یک حقیقت هستند. اگر غدیری به دنبال مبعث نبود که اُمُّ­الاعیاد است، زحمات بیست و سه سالة حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) ابتر می­ماند. حضرت امام صادق(عَلَيهِ­السَّلام) فرمودند: «فرد بادیه­نشینی خدمت رسول خدا(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) رسید و به حضرت گفت: منزل من از منزل شما دور است، ولی با این­همه شما را دوست دارم و مشتاق زیارت شما هستم، از اینرو سوی منزل شما روانه می­شوم اما شما را نمی­یابم و فقط علی ابن ابی­طالب(عَلَيهِ­السَّلام) را پیدا می­کنم، حضرت با کلام و موعظه­هایشان، انیس من می­شوند، سپس من (به سوی کاشانه خود) برمی­گردم و از اینکه موفق به زیارت شما نشده­ام، متأسف و پشیمان هستم. پیامبر اکرم(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) خطاب به او فرمودند: «مَنْ زارَ عَلِیّاً فَقَدْ زارَنی وَ مَنْ اَحَبَّهُ فَقَدْ اَحَبَّنی وَ مَنْ اَبْغَضَهُ فَقَدْ اَبْغَضَنی» هر که علی را زیارت کند، در حقیقت مرا زیارت کرده است و هر که او را دوست بدارد، درواقع مرا دوست داشته و هر کس او را خشمگین سازد، همانا مرا خشمگین ساخته است، سپس در ادامه به آن مرد اعرابی فرمودند: «این پیام مرا به اقوام و نزدیکان خود برسان و بدان هر که به زیارت او برود، بطور یقین مرا زیارت کرده است و من و جبرائیل و مؤمنان صالح، پاداش­دهندة او در روز قیامت خواهیم بود»»[1].

     عید غدیر بزرگترین افتخـار حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) است، همـان­طور کـه وقتی از خـود آن بزرگوار سؤال می­کنند کـه بهترین لحظات عمر شما چه زمانی بوده است؟ می­فرمایند: آن زمانی که دستم در دست حضرت رسول خدا(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) بود و آن بزرگوار دستم را بلند کرده و فرمودند:«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاه‏»[2]. در روز مقدّس غدیر که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) در آن روز حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) را به اذن­الله خلیفه و جانشین خود معرفی فرمودند، چهار برکت در یک روز بر زمین نازل گردید که در جلسه سابق استفاده شد.

     پس معلوم می­گردد رسالت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) و ولایت حضرت امام­ علی(عَلَيهِ­السَّلام) هر دو یک حقیقت هستند و در راستـای یک هدف می­باشند. وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) فرمودند: یا علی کسی که ولایت تو را انکار کند، نبوّت مرا انکار کرده است «مَنْ اَنْکَرَ اِمامَتَکَ فَقَدْ اَنْکَرَ نُبُوَّتی»[3].

     اگر در جریان غدیر، حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) خلیفه و جانشین و برادر حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) معرفی شدند، در جریان مباهله، جان آن بزرگوار معرفی گشتند «اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُم‏»[4]. از اینرو اگر عید غدیر روز شادمانی حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) و اهل بیت آن حضرت بود بطوری که فرمودند: «اَللهُ اَکْبَرُ عَلی اِکْمالِ الدّینِ وَ اِتْمامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَا الرَّبِّ بِرِسالَتی وَ وِلایَةِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ مِنْ بَعْدی»[5]، در روز مقدّس مباهله هم آن حضرت سجدة شکر به جای آوردند و فرمودند: «شکر و سپاس من و سرور و شادی من از اين است که خداوند به اهل­ بيت من چنين کرامتی ارزانی فرمود...»[6]. همچنین همان­طور که در روز غدیر دشمنان اسلام و کفّار از توحید و دین اسلام مأیوس شدند «اَلْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ»[7]، همانگونه هم در جریان عظیم مباهله، طرف مقابل­، ذلیلانه شرایط حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) را پذیرفتند و علناً شکست خوردند و حاضر به مباهله نشدند، چراکه متوجّه شدند حضرت پیامبراسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) با کسانی به مباهله آمده­اند که محبوبترین افراد ایشان هستند، ولذا گفتند: اگر حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) یقین به حقانیّت خود نداشتـند، عزیزترین کسـان خود را برای مبـاهله همراه خـود نمی­آوردند و در معرض لعن و نفرین قرار نمی­دادند. پس این همراه آوردنشان دلیل بر حقانیّت آنان است.

     در روز مقدّس مبـاهله نیز کـه بیست و چهارم ذیحجة­الحرام می­باشد، همانند روز غدیر، چهار برکت بر زمین نازل شده است که عبارتند از: 1- جریان مباهله 2- نزول آیة شریفة تطهیر 3- نزول آیة ولایت 4- حدیـث شریـف کسـاء. در روز بیست و پنجم ذیحجة­الحرام نیز آیاتی از مبارکة دهر نازل شده است.

     تمام هشت برکتی که در روز غدیر و مباهله نازل شده­اند، یک حقیقت عظیم را بیان­گرند و آن تمسّک به ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِمُ­السَّلام) است. آری از تمام این واقعه­ها یک نشان و یک پیام اخذ می­شود و آن این است که نجات و رستگاری در پرتو و گرو تمسّک به اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِمُ­السَّلام) است.

     در آستانة ماه شریف محرّم­الحرام قرار داریم و خواهران مبلّغ و مربّی آمادة تبلیغ و خدمات بالاتر در راه دین و توحید و وجود مقدّس حضرت پیامبر ­اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) و آل­طاهرینشان هستند، ولذا با توجّه به اهمیّت فوق­العادة مسئله ولایت و امامت، چنانچه خواهران محترم مربّی در برنامه­های تبلیغی خود به امر مقدّس ولایت تأکید نداشته باشند و عترت را در کنار قرآن کریم مطرح ننمایند، حقیقت امر و وظیفة خود را بجای نیاورده­اند و همان­طور که خداوند به پیامبرش فرمود: «وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه‏»[8]، ای بسا در روز قیامت به ایشان هم گفته شود که رسالت خداوند را ابلاغ نکرده­اید و درست بجای نیاورده­اید.

     عید غدیر و روز مباهله، همه برای معرّفی اهل بیت(عَلَيهِمُ­السَّلام) است. راه تقرّب انسان به خداوند به جز یک راه نیست و به عبارتی خداوند متعال جز یک باب و یک راه بیشتر ندارد و آن باب اهل بیت(عَلَيهِمُ­السَّلام) است، همانطور که حضرت امام صادق(عَلَيهِ­السَّلام) فرمودند: «كانَ اَميرُ الْمُؤْمِنينَ(عَلَيهِ­السَّلام) بابَ اللهِ الَّذی لا يُؤْتى اِلّا مِنْهُ وَ سَبيلَهُ الَّذی مَنْ تَمَسَّكَ بِغَيْرِهِ هَلَك‏»[9]. از خانه­های بسیاری از مسلمانان، دری به مسجد­النّبی­ باز ­می­شد، لکن حضرت پیامبر ­اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) فرمودند که خداوند به من امر فرمود که همة درها بجز باب علی(عَلَيهِ­السَّلام) به مسجدالنّبی بسته شود «فَاِنّی اُمِرْتُ بِسَدِّ الْاَبْوابِ اِلّا بابَ عَلِیٍّ‏»[10]. این امر بیانگر این حقیقت است که باب توحید از باب ولایت می­گذرد. توحید یک در بیشتر ندارد و آن ولایت است، همانطور که حضرت پیامبر(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) یک در بیشتر ندارند و آن درِ اهل بیت(عَلَيهِمُ­السَّلام) است «اَنَا مَدينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بابُها»[11]­، «اَنَا مَدينَةُ الْحِكْمَةِ وَ هِیَ الْجَنَّةُ وَ اَنْتَ يا عَلِیُّ بابُها»[12]. آری، باب توحید از باب ولایت می­گذرد، البتّه وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) باب­الله هستند، لکن به این سبب که دوران رسالت و نبوّت محدود است و رسالت، فیض ابدی نیست، درحالی که امامت و ولایت فیض ابدی است و الی یوم­القیامه ادامه دارد، لذا ولایت و امامت باب­الله معرفی شده است.

 

1- برگرفته از رادیو معارف

2- هر کس من هستم مولای او، پس علی است مولای او (بحارالانوار، ج23، ص145).

3- نهج­الخطابه، عربى، ‏ج‏1، ص225

4- جان­های ما و جان­های شما (مبارکه آل عمران/61).

5- الله اکبر بر کامل شدن دين و تمام شدن نعمت و رضايت پروردگارم به رسالت من و ولايت علی ابن ابی طالب بعد از من (تفسیر ابن کثیر، ج2، ص14).

6- کتاب «المراقبات»، نوشتة استاد ملکی تبريزی، ص444

7- امروز ناامید شدند کسانی که کافر شدند از دین شما (مبارکه مائده/3).

8- اگر انجام ندهی، پس به انجام نرساندی رسالت او را (مبارکة مائده/67).

9- اميرالمؤمنين(عَلَيهِ­السَّلام) باب اللّهى بود كه فقط بايد از آن وارد شد و راه خدا اوست و كسى كه به غير آن تمسّك نمايد، هلاك شده است (ارشاد القلوب، ج2، ص255).

10- پس من امر کرده شدم به بستن درها، مگر در (خانة) علی (الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، ج‏1، ص61).

11- من شهر علم هستم و علی درِ آن شهر است (الاحتجاج، ج1، ص78).

12- من شهر حکمت هستم و آن، بهشت است و تو یا علی درِ آن (شهر) هستی (امالی صدوق، ص388).