دو آیۀ شریفۀ سابق در مورد اهمیّت و احترام خون مؤمن و احکام مربوط به قتل غیرعمد و قتل عمد بود. حال با توجه به اینکه از هر قانون الهی، امکان سوءاستفاده وجود دارد و ممکن است تحت پاره ای از شرایط، بی­گناهان و مؤمنان نیز به حساب کافر و مشرک کشته شوند، لذا آیۀ شریفۀ مورد بحث در ادامۀ آیات سابق که در مورد جهاد اسلامی و احترام خون مؤمن بود، خطاب به رزمندگان اسلام، مطالبی را بیان می­فرماید. قرآن کریم، کتاب جهانی و جاودانی است و الی یوم ­القیـامه انسـان تربیت می­کند و مجاهد می­پروراند و متوقّف و محصور به زمانِ شأن نزول آن نمی­باشد و در هر زمان، کسانی را که قرآن می­خوانند و مخاطب خدای سبحان هستند، دربر می­گیرد.

     خداوند متعال می­فرماید: وقتی شما برای جهاد فی سبیل الله حرکت کرده و سفر می­کنید، پس تحقیق کنید «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اِذا ضَرَبْتُمْ فی سَبيلِ اللهِ فَتَبَيَّنُوا». وقتی انسـان برای جهـاد سفر می­کند، پُرواضح است که با انسانهایی برخورد خواهد کرد که مشخّصات آنان برای او معلوم نیست و برخی از آنان کافر و مشرک، برخی منافق و برخی دیگر مسلمان می باشند، برخی مشرک و منافق محارب هستند و بعضی غیرمحارب می­باشند، ولذا مبادا در اثر وسوسۀ نفس و شیطان، فریفتۀ متاع ناپایدار و فانی دنیا شود و برای به دست ­آوردن مال و ثروتِ چندروزۀ دنیوی و جمع غنائم، بی­گناهانی را که اظهار ایمان می­کنند و اقرار به شهادتین می­نمایند و پیشنهاد صلح می­دهند، متّهم به دروغگویی نماید و آنان را بکُشد و یا عدّ ه­ای را بدون تحقیق، به حساب مشرک و منافق به قتل برساند. به عبارت دیگر، مسلمانان باید قداست و عظمت جهاد را با غنیمت طلبی نشکنند و آلوده نکنند. مردم را با اقرار به ایمان، مسلمان شمارند و امر مربوط به قلبشان را به خدای خبیر واگذار کنند «اِنَّ اللهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً».

     چند مطلب در مورد آيۀ شريفۀ موردبحث قابل توجه می باشد که عبارتند از:

     مطلب­اوّل، مقایسۀ نعمت­های فانی با نعمت­های جاویدان عنداللّهی: خدای سبحان از مال دنیا با تعبیر «عَرَض» یاد می­فرماید «تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللهِ مَغانِمُ كَثيرَةٌ». عَرَض به معنای ناپایدار و غیرماندگار است که مشمول زوال می­باشد و از بین رونده است و در برابر نعمت­های ماندگار و جاودانی و عنداللّهی قرار دارد. خداوند متعال، از متاع ناپايدار دنیا به عنوان عَرَض و از نعمت­های ماندگار عنداللّهی به عنوان «مَغانِمُ كَثيرَةٌ» یاد می­فرماید.

     خدای سبحان در قرآن کریم، مکرّر نعمت­های ناپایدار دنیوی را در برابر نعمت­های پایدار اُخروی و عنداللّهی قرار می­دهد، به عنوان نمونه می­فرماید: «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللهِ باقٍ»[1] آنچه نزد شماست، فانی است و آنچه نزد خداوند است، باقی می باشد «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ﴿26﴾ وَ يَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْاِكْرامِ﴿27﴾»[2]، در مورد دیگری می­فرماید: «كُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِكٌ اِلاّ وَجْهَه‏»[3]، «اَلْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّك...‏»[4]. خدای سبحان خطاب به رسول گرامی خود می­فرماید: «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْاُولى‏»[5] پیامبرم سود پایدار آخرت برای تو بهتر از دنیاست. خدای سبحان، عقل انسان را به گواهی می­طلبد که آیا هیچ عاقلی، نعمتهای ماندگار و باقی و زوال­ناپذیر عنداللّهی را با نعمت های زودگذر و آلوده به خونِ دنیوی عوض می­کند و سود ماندگار را فدای سود فانی می­نماید؟ عقل انسان همیشه جلب سود و نفع، و دفع ضرر می­نماید و گواهی می­دهد که انسان سودِ ناپایدار را فدای سود ماندگار و باقی ننماید و فریفتۀ زندگی ناپایدار دنیوی نگردد.

     مطلب دوّم، انتخابگر بودن انسان: خداوند متعال این حقیقت را یادآور می­شود که ­انسان موجودی انتخابگر است و در انتخاب­های خود آزاد می باشد و با انتخاب­هایش مورد آزمایش قرار می­گیرد «اِنّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ اِمّا شاكِراً وَ اِمّا كَفُوراًً»[6]، «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ»[7]. آری، بزنگاه های انتخاب، محل امتحان و آزمایش است که انسان چه چیزی را انتخاب می­کند. خدای سبحان بندگانش را در انتخاب هايشان آزاد قرار داده و آنگاه نظاره گر است که چگونه عمل می­کنند «فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُون‏»[8].

     خداوند متعال در سورۀ مبارکۀ کهف می­فرماید: «اِنّا جَعَلْنا ما عَلَى الْاَرْضِ زينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ اَيُّهُمْ اَحْسَنُ عَمَلا»[9] باغ و راغ و خانه و اتومبیل و مبل و فرش و ظرف و... زینت زمین هستند و زینت انسان، ایمان و تقوا و تسليم و عبوديّت است «حَبَّبَ اِلَيْكُمُ الْايمانَ وَ زَيَّنَهُ فی‏ قُلُوبِكُم‏»[10] محبوب داشت برای شما ایمان را و زینت داد آن را در قلبهایتان. زینت انسان، آن است که راهی به سوی تقرّب پروردگار باز کند و به قرب الهی برسد.

     مطلب سوّم، کرامت انسانی: خدای سبحان در آيۀ شريفۀ مورد بحث کرامت انسان را یادآور می­شود. خداوند متعال دنیا را با هرآنچه در آن است، خادم انسان قرار داده ­است «خَلَقَ لَكُمْ ما فِی الْاَرْضِ جَميعاً»[11] تا انسان، آنها را به استخدام بگیرد و برای رسیدن به قرب الهی از آنها بهره جوید. حال، وقتی تمام موجودات برای انسان خلق شده اند، پس انسان برای چه خلق شده است؟ پاسخ این سؤال را در حدیث قدسی می­توان یافت که می­فرماید: «عَبْدی خَلَقْتُ الْاَشْياءَ لِاَجْلِكَ وَ خَلَقْتُكَ لِاَجْلی‏»[12]. البته خداوند متعال نیازی به انسان ندارد و این انسان است که با تمام وجود به خداوند نیازمند می باشد «يا اَيُّهَا النّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَى اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَميد»[13] و زمانی روحاً ارضاء می­شود و به رضایت و ساحل آرامش می­رسد که به اصل خود برسد و اصلِ انسان، جز پروردگار متعال نیست، ولذا مبادا خود را ارزان بفروشد، چراکه در شأن اوست که فقط به خداوند برسد.

     مطلب­چهارم، دعوت ­به ­تحقیق و تفحّص و اجتناب از قضاوت عجولانه و سوءظنّ: خدای سبحان با کلمۀ شریفۀ «فَتَبَيَّنُوا» انسان را از قضاوت عجولانه بازمی­دارد، چراکه همیشه به ضرر اوست «اَلتَّاَنّی مِنَ اللهِ وَ الْعَجَلَةُ مِنَ الشَّيْطانِ‏»[14]. وقتی انسان طرف مقابلِ خود را نمی­شناسد، شايسته است که تحقیق و تفحّص کند و بدون مطالعه قضاوت ننماید. در اثر قضاوت عجولانه، انسان گرفتار گناه قلبی سوءظنّ می­شود، ولذا اگر به مطلبی برخورد کردید، قبل ­از اینکه گرفتار سوءظنّ شوید، در مورد آن بطور کامل تحقیق و تفحّص نمائید. حُسن ظنّ به مؤمن، بمانند خون و مال او، مهم و لازم الرّعایه است، همانطور که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) می­فرمایند: «اِنَّ اللهَ تَعالى حَرَّمَ مِنَ الْمُسْلِمِ دَمَهُ وَ مالَهُ وَ اَنْ يُظَنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوْء»[15] همانا خداوند متعال حرام نمود از مسلمان، خونش و مالش را و اینکه نسبت به او سوءظن نمايند.

     دین ما، دین تحقیق و مطالعه است و انسان باید نگاه مثبت و حُسن ظنّ نسبت به خداوند و بندگانش داشته باشد و از سوءظنّ بپرهیزد. امّا متأسّفانه امروزه بازار سوءظن و تهمت و... بخصوص در فضای مجازی گرم است، ولذا مراقب باشیم که مبادا به واسطۀ یک خبر و یا یک تصویر و... که در شبکه­های اجتماعی پخش می­شود، بدون تحقیق و تفحّص، گرفتار سوءظن و گناه قلبی شویم، یا اینکه بدون تحقیق و تفحّص خبری را منتشر کنیم و یا آنچه را که به ما رسیده، دامن بزنیم و به این ترتیب حیثیّت مردم را زیر سؤال بریم و در پیشگاه الهی مسئول گردیم. حفظ آبروی مؤمن و مسلمان و متّهم نکردنِ بی­گناهان، ­آنچنان اهمیّت دارد که خداوند متعال، یک بار در اوایل آیۀ شریفۀ مورد بحث و بار دیگر در اواخر آن، کلمۀ شریفۀ «فَتَبَيَّنُوا» را بیان ­می­فرماید.

     قابل توجه است که: دینِ به این جامعیّت و زیبايی که همواره انسان را به تحقیق و تفحّص دعوت می­کند و به هیچ کس اجازۀ سوءظنّ و تعرّض نسبت به دیگران را نمی دهد، چگونه توسط دشمنان اسلام مورد تهمت و اتّهام قرار می­گیرد و چهرۀ زیبای آن مخدوش می­شود و فسادکاری­های دشمنان به حساب اسلام قلمداد می­گردد. این همه اتّهام بـه دین و مظلومیّتِ اسلام، حقیقتـاً جای خالی حضرت امام زمان(عجِّل­اللهُ­تعالی­فَرَجَهُ­الشَّريف) را بيشتر نشان می­دهد «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الْفَرَج».

«دین تـو را در پـی آرایش‌اند           در پی آرایـش و ویـرایـش‌اند

بس که ببستند بر او برگ و ساز          گر تـو ببینی نشناسی‌ش بـاز»

     مطلبی که توجه به آن بسیار حائز اهمیّت می­باشد، این است که از مهمترین مصادیق سوءظن، سوءظنّ در خانواده و نسبت به همسر است که امروزه بازار بسيار داغی دارد و باعث اختلاف و پاشیده شدن زندگی­ها می­گردد. شیطان هم در چنین مواردی تاخت و تاز نموده و موجب می شود که به اندک بهانه ای زن به همسرش سوءظن کرده و کاه را تبدیل به کوه کند و به این ترتیب اختلافاتِ ریشه­دار در خانواده­ها ایجاد شده و منجر به متلاشی شدن خانواده ها ­گردد.

     با توجه ­به اینکه خدای سبحان به کانون خانواده احترام بسیاری قائل است، لذا شیطان اغلب از آنجا وارد می­شود، درحالی­ که اکثر افرادی که مبتلا به سوءظن در مورد همسرشان هستند، بعد از تحقیق و تفحّص پی ­برده اند که سوءظنشان پایه و اساس نداشته است و شیطان آمده بود تـا قلبشان را تبـاه کند و به غنیمت ببرد «اِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا اِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَاِذا هُمْ مُبْصِرُون‏»[16]. اوّلین آسیب و ضررِ سوءظنّ برای خود انسان است که قلب او را تیره و تاریک می­کند. قلبی که باید شفّاف و جایگاه پروردگار می­شد، در اثر سوءظن، ظلمانی و تیره می­گردد.

     مطلب­پنجم، باور و یقین به نظارت مستقیم پروردگار متعال: خدای سبحان در آیۀ شریفۀ مورد بحث، نظـارت مستقیم خود را یـادآور می شود «اِنَّ اللهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً» همانا خداوند به ­آنچه که شما عمل می­کنید آگاه است. انسان همواره در محضر پروردگار قرار دارد و خدای سبحان لحظه ای از او غافل نیست «وَ مَا اللهُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُون‏»[17]. در سورۀ مبارکۀ مجادله آمده ­است: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ اِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا اَدْنى‏ مِنْ ذلِكَ وَ لا اَكْثَرَ اِلاّ هُوَ مَعَهُمْ اَيْنَ ما كانُوا»[18]، عالم محضر خداوند است و انسان، لحظه ای از نظارت پروردگار خارج نیست. اگر انسان پیوسته به نظارت مستقیم خداوند بر اعمالش توجه کند و آیۀ شریفۀ «هُوَ مَعَكُمْ اَيْنَ ما كُنْتُم‏»[19] را باور داشته ­باشد، در این صورت اوّلاً: دست از پا خطا نمی­کند. ثانیاً: در کشاکش مشکلات و سختی­های روزگار و ناملایمات زندگی، هرگز احساس تنهایی نمی­نماید.

«چه غم دیوار امّت را کـه دارد چون تو پشتیبـان

                            چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان»[20]

     مطلب ­ششم، فراموش نکردن گذشتۀ خود: خداوند متعال می­فرماید: «كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللهُ عَلَيْكُمْ» شما خودتان قبلاً و در زمان جاهلیّت به این صورت و مانند آنها بودید، ولذا در هیچ شرایطی، گذشتۀ خود و دوران جاهلیّتتان را فراموش نکنید. اگر خواست خداوند و توفیقات الهی شامل حالتان نمی­شد، شما هم نمی­توانستید ایمان بیاورید. آری، لطف و توفیق الهی شامل حالتان شد و اولیای الهی و علمای ربّانی به دادتان رسیدند و تبیین حقایق نمودند و شما را از ظلمات­ رهانیدند.

     قسمت اعظم توقّعات و انتظارات و انتقادها از دیگران، مخصوصاً از جوانان به این برمی­گردد که انسان گذشتۀ خود و اینکه در آن سن و سال چه می­کرد را فراموش می­کند. پدران و مادرانی که گذشتۀ خود را فراموش کرده اند، توقّعات بسیار بالایی از جوانان خود دارند و انتظار دارند که از آن استحکام ایمانی که آنان در این سن برخوردارند، جوانشان ­در همان دوران جوانی برخوردار باشد، درحالی ­که جوانی که امروزه در اين آشفته بازار، به واجبات دينی خود مقيّد و پای بند است، بسیار جای تقدیر و تشکّر دارد و در مورد چنین جوانانی، هم باید از خدای سبحان سپاسگزار و شاکر بود و هم از خود جوان تشکّر و قدردانی نمود.

     آمده است: «سلطان محمود وزیری بنام ایاز* داشت. ایاز چون شیعی مذهب بـود، عدّ ه ای از او نـزد سلـطان محمـود سخن چینی می کردند تا به نوعی او را محکوم کنند، لذا به سلطان محمود گفتند: مدتی است ایاز، هر از گاهی به اتاقی می رود و در آنجا خلوت می کند، سلطان محمود، افرادی را مأمور کرد تا او را در خلوتگاه خود تجسس کنند، وقتی کشیک دادند، متوجه شدند او در داخل اتاق، کمدی را باز کرده و یک جفت چاروق قدیمی را برداشته و نگاه کرد و دوباره سر جایش گذاشته و برگشت، وقتی سلطان محمود علت این کار را از او سؤال کرد و جویا شد، اياز گفت: آن چاروق ها، چاروق های زمان چوپانی من است، چراکه من قبلاً چوپان بودم و حالا وزیر شده ام و برای اینکه گذشتۀ خود را فراموش نکنم، گاهی به چاروق های چوپـانی خود سر می زنم». آری فراموش نکردن گذشته هـا ، باعث می شود که انسان در هيچ شرايطی طغیان نکند و از مقام سپاسگزاری که نصف ایمان است، بهره مند گردد. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) می فرمايند: «اَلْايمانُ نِصْفانِ نِصْفٌ فِی الصَّبْرِ وَ نِصْفٌ فِی الشُّكْر»[21] ايمان دو نيمه دارد، نيمی در صبر است و نيمی در شکر.

 

*مطـالب تفسيـري از تفسير تسنيم مبـاركة نسـاء استـاد جوادي آملي و از تفـاسير الميزان، مجمع البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.

[1]- مبارکه نحل/96

[2]- هر چيز بر آن است، فانی شونده است﴿26﴾ و باقی است وجه پروردگارت صاحب جلالت و کرامت﴿27﴾ (مبارکه الرّحمن/26و27)

[3]- همه چيز نابود شدنی است مگر وجه او (مبارکه قصص/88).

[4]- مال و فرزندان زينت زندگانی دنياست و باقيات صالحات بهتر است نزد پروردگارت... (مبارکه کهف/46).

[5]- و البتّه آخرت بهتر است برای تو از دنيا (مبارکه ضحی/4).

[6]- همانا ما هدايت نموديم او را به راه، خواه شکرگزاری کند و يا ناسپاسی نمايد (مبارکه انسان/4).

[7]- و هدايت کرديم او را به دو راه (مبارکه بلد/10).

[8]- مبارکه اعراف/129

[9]- همانا ما قرار داديم آنچه را بر زمين است ماية زينت برای آن تا بيازمائيم ايشان را که کدام يک بهترند از لحاظ عمل (مبارکه کهف/7).

[10]- مبارکه حجرات/7

[11]- خلق نمود برای شما آنچه در زمين است همگی (مبارکه بقره/29).

[12]- بندة من، خلق نمودم اشياء را برای تو و خلق نمودم تو را برای خودم (الجواهر السنية، كليات حديث قدسى، ص710).

[13]- ای مردم، شما نيازمندان به سوی خداوند هستيد و خداوند اوست بی نياز ستوده (مبارکه فاطر/15).

[14]- حوصله و تأنّی از خداوند است و عجله از شيطان می باشد (بيان نورانی حضرت پيـامبر اکرم(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ)؛ نهج الفصاحه، حديث1201).

[15]- بحارالانوار، ج‏72، ص201

[16]- همانا کسانی که تقوا پيشه کردند، زمانی که مسّ کند ايشان را وسوسه ای از شيطان، متذکّر شوند، پس آن زمان ايشان بينايان هستند (مبارکه اعراف/201).

[17]- و نيست خداوند غافل از آنچه انجام می دهيد (مبارکه بقره/74).

[18]- نيست هيچ نجوای سه نفره مگر اينکه چهارمیِ آن اوست (خداوند است) و نه پنج نفره، مگر اينکه ششمیِ آن اوست و نه کمتر از آن و نه بيشتر مگر اينکه او با ايشان است هرکجا باشند (مبارکه مجادله/7).

[19]- او با شماست هر کجا باشيد (مبارکه حدید/4).

[20]- ديباچه گلستان سعدی(عَلَيهِ الرَّحمَة)

*آياز، غلام ترک و از اُمرای محبوب سلطان محمود غزنوی بود (کتاب فرهنگ فارسی دکتر محمّد معين، ص204).

[21]- بحارالانوار، ج‏74، ص153