در مورد اینکه آیا دوستی با منافقان همواره نهی و طرد شده است، خداوند متعال در آیۀ شریفۀ مورد بحث می فرماید: «فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ اَوْلِياءَ حَتّى يُهاجِرُوا فی‏ سَبيلِ اللهِ‏» پس اتّخاذ نکنید از ایشان دوستان و سرپرستانی، مگر اينکه در راه خداوند مهاجرت کنند. هجرت دو گونه است:

     1- هجرت درونی و باطنی که روحِ هجرت است و هجرت کبری نام دارد.

     2- هجرت ظاهری که جسم هجرت است و هجرت صغری نام دارد.

     هجرت باطنی و حقیقی، همان هجرت از گناهان و دشمنی با خداوند و کفر و شرک و نفاق و پلیدی است «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُر»[1]. وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «اَشْرَفُ الْهِجْرَةِ اَنْ تَهْجُرَ السَّیِّئاتِ»[2]. در بیان نورانی دیگری از آن حضرت مذکور است: «اَفْضَلُ الهِجْرَةِ اَنْ تَهْجُرَ ما کَرِهَ الله»[3] بافضیلت ترین هجرت آن است که (انسان) از آنچه خداوند راضی نیست، مهـاجرت کند. همچنین می فرمایند: «وَ الْمُهاجِرُ مَنْ هَجَرَ الْخَطايا وَ الذُّنُوب‏»[4] مهاجر کسی است که از خطاها و گناهان هجرت کند. وجود مقدّس حضرت مولای متّقیان امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) نيز می فرمایند: «اِنَّمَا الْمُهاجِرُونَ الَّذينَ يَهْجُرُونَ عَنِ السَّيِّئاتِ وَ لَمْ يَاْتُوا بِها»[5]. آن هجرتی که رسول خدا(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) اشرف هجرت معرّفی می فرمایند، همان هجرت باطنی و درونی است که عمومی و همگانی می باشد و احدی از آن مستثنی نیست. ممکن است کسی برایش هجرت مکانی پیش نیاید و در این مورد وظیفه نداشته باشد، ولی احدی از هجرت باطنی مستثنی ­نیست و وظیفۀ اسلامی و توحیدی هر مسلمانی، هجرت از کفر و شرک و نفاق و معاصی و سیّئات می باشد و منافقان نیز وقتی از نفاق به توحید هجرت کنند، ممنوعیّت ارتباط با آنها برداشته می شود.

     هجرت ظاهری هجرت از دیار و مکانِ گناه است. اگر کسی در دیار و سرزمین کفر و شرک قرار داشت و نتوانست وظایف دینی خود را آنگونه که مؤظف است انجام دهد، واجب است که آن دیار کفر را ترک کند و از آن جا به مکان امن تری هجرت نماید تا مانع انجام وظایف و تکالیف الهیّۀ او نگردد. البته به صِرف قرار گرفتن در دیار کفر، هجرت واجب نمی شود، ولی قرار گرفتن در دیاری که مانع شود انسان احکام شرعی را بجا آورد، باعث واجب شدن هجرت می گردد که عالی ترین نمونۀ هجرت ظاهری و مکانی، هجرت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) از مکه به مدینه بعد از سیزده سال تلاش و مجاهدت در ابلاغ دین و قرآن کریم می باشد که خداوند متعال از آنان با عنوان «وَ السّابِقُونَ الْاَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرين‏»[6] تجلیل می فرماید. گروهی در کنار حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) هجرت کردند و مورد تجلیل پروردگار قرار گرفتند و گروهی نیز که افراد سست ایمان از مسلمانان بودند، به بهانه های واهی از هجرت شانه خالی نمودند و مورد مذمّت پروردگار قرار گرفتند «... وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يُهاجِرُوا ما لَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ حَتّى يُهاجِرُوا»[7] که آیۀ شریفۀ مورد بحث نیز در بیان آن است. استاد جوادی آملی فرمودند: وقتی دوستی با مؤمنان فاسق که اهل هجرت صغری نبودند و ساقط شدند، جایز نباشد، پیوند قلبی با منافقانی که هجرت صغری و کبری نداشته اند، مسلّم تر جایز نیست.

 

[1]- و از پليدی پس دوری گزين (مبارکه مدثر/5).

[2]- شريف ترين هجرت آن است که از گناهان هجرت نمود (منتخب میزان الحکمه، ص521).

[3]- منتخب میزان الحکمه، ص521

[4]- پيام پيامبر، متن عربی، ص826

[5]- این است و جز این نیست که مهاجران کسانی هستند که هجرت می کنند از گناهان و هرگز نمی آیند به طرف آن (بحارالانوار، ج68، ص231).

[6]- و سبقت گيرندگان نخستين از مهاجران (مبارکه توبه/100).

[7]- و کسانی که ايمان آوردند و هجرت نکردند، نيست برای شما از دوستی ايشان هيچ چيزی تا هجرت کنند (مبارکه انفال/72).