*

     در آیة شریفة سابق استفاده شد که افرادِ ضعیف­الایمان یا منـافقین، شکست­ها و حوادث نـاگوار را به حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) نسبت می­دادند و پیروزی را بـه خداوند استنـاد می­کردند که خدای سبحان در پایان آیه فرمود: تمام اینها اعمّ از خوبی و بدی و پیروزی و شکست به خداوند برمی­گردد و از ناحیة خداوند است و چه شده بر مردمان که حاضر نیستند سخنان حق را بپذیرند.

     آیة شریفة مورد بحث در بیان توضیح مطالب است و می­فرماید: هر خوبی و خیری که به تو می­رسد، از ناحیة خداوند است، ولی شرّها و بدی­ها از جانب خود توست. یعنی ای مردم، بدی­هایی را که به شما می­رسد بـه پیامبر نسبت ندهید، چراکه بـه خود شما و سوء­اختیار و رفتارهای ناپسند شما برمی­گردد. خداوند متعـال حکیم است و از حکیم، کار بدون حکمت صادر نمی­شود ولذا هر آنچه که خلق فرموده، حکیمانه است. خداوند خیر محض و منشأ تمام خیرهاست و از خیر جز خیر صادر نمی­شود «پس بدِ مطلق نباشد در جهان»[1]. خداوند متعال در این آیة شریفه می­فرماید: بد و شرّ و سوء و سیّئه، از جانب خودتان است و بدين طريق از مقام رسالت دفاع می­فرماید «وَ اَرْسَلْناكَ لِلنّاسِ رَسُولاً». خداوند خیر محض است و امکان ندارد ارسال رسول که از ناحیة خود خداوند است، خیر و حق نبوده و منشأ شرّ و سبب شکست و ناکامی باشد. رسول خدا(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) جز سخن پروردگار، سخنی ندارند «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى﴿3﴾ اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ يُوحى﴿4﴾‏»[2].

     با توجّه به آیة شریفة مورد بحث و آیة شریفة سابق سؤالی مطرح می­شود و آن اینکه چرا خدای سبحان در آیة شریفة سابق فرمود: نیکی و بدی، حسنه و سیئه همگی از خداوند است «کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللهِ»، ولی در آیة شریفة مورد بحث می­فرماید: بدی­ها مربوط به خود شماست؟ پاسخ این است که: فاعلِ مطلق در پهنة هستی خداوند است و قانون و سنّت الهی بر این است که حُسن­استفاده و شکرگزاری از نعمت­ها، باعث افزایش نعمت می­شود و سوء­استفاده و کفران نعمت موجب کاهش و زوال نعمت می­گردد «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَاَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابی‏ لَشَديدٌ»[3]. از این جهت که خدای سبحان، انسان را خلق فرموده و به او اراده و اختیار داده است، لذا وقتی انسان از نعمت­های پروردگار حُسن­استفاده می­کند و آن را در جهت خیر بکار می­بندد، از آن سپاسگزاری نموده و سپاسگزاری موجب افزایش نعمت می­گردد و به این سبب، افزایش نعمت به حُسن­اختیار و رفتار نیک انسان برمی­گردد و مربوط به انسان است. در مقابل، وقتی انسان از نعمتهای خداوند سوء­استفاده می­کند و آن را در جهت شرّ و گنـاه بکـار می­بندد و نعمت را تبدیل به نقمت می­کند، موجب کاهش نعمت می­شود و به این سبب کاهش نعمت­ها به سوء­رفتار و گناهان انسان برمی­گردد و از این جهت به انسان مربوط است.

     فال بد زدن و شوم و نحس دانستن کسی یا چیزی یا مکان و یا زمانی، از نظر قرآن کریم و احادیث و روایات، مطرود و محکوم است. انسان نباید شرّها را به فرد یا چیز دیگری نسبت دهد، بلکه تمام آنها به خود او و اعمالش برمی­گردد «قالُوا طائِرُكُمْ مَعَكُم‏»[4]. یکی از موارد فالِ بد زدن، شوم دانستن عدد سیزده است، درحالی که ولادت باسعادت حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) در سیزدهم ماه رجب است. همچنین عدّه­ای در روز شنبه مجلس ختم برگزار نمی­کنند که شگون ندارد، درحالی که بد یُمن دانستن کسی یا مکانی یا زمانی، بدعت محسوب می­شود و گناهِ دامنه­دار است.

     همچنین رجوع به هرگونه فالگیر، اعم از کف­بین، فال قهوه و... و کاهن و ساحر، تماماً رجوع به غیر باب خداوند و توحید و قرآن و اهل­بیت(عَلَيهِمُ­السَّلام) است و از نظر تعالیم عالیة اسلام محکوم و مطرود می­باشد.

 

* مطالب تفسيري از تفسير تسنيم مباركة نساء استاد جوادي آملي و از تفاسير الميزان، مجمع­البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.      

1- مولوی(عَلَيهِ­الرَّحمَة)

2- و سخن نگوید از روی هوس﴿3﴾ نيست آن جز وحيی که وحی کرده می­شود﴿4﴾ (مبارکه نجم/3و4).

3- اگر شکرگزاری کردید، البتّه البتّه می­افزايم بر شما و اگر کفران نعمت نموديد، همانا عذاب من شدید است (مبارکه ابراهيم(عَلَيهِ­السَّلام)/7).

4- گفتند: نحسی و شومی شما از شماست (مبارکه يس/19).