حضرات اهل بیت(عَلَيهمِ السَّلام) ارسال شده اند تا راه کمال و سعادت را نشان دهند و درواقع آن بزرگواران سعادتِ هر دو جهان را به ارمغان آورده اند. آنان آمده اند قبل از آخرت، دنیای ما را آباد کنند، چراکه سعادت اُخروی، در سعادت دنیوی مندرج است. آنان آمده اند تا هر دو جهانِ ما را قرین رحمت نمایند و کلید سعادت دنیا و آخرت را نشان دهند، پس بطور کلّی فلاح و رستگاری در ايمان مندرج است و مؤمن در دنيا و آخرت سعادتمند است، همانطور که خداوند متعال در مبارکة مؤمنون فرمود: «قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون‏»[1]. آری مؤمن در زندگی دنيوی از بهشت آرامش بهره مند است و در اوج مصائب و مشکلات و سختی ها، هرگز خود را نمی بـازد و متلاطم نمی گردد و روح او موج برنمی دارد و از سکونت و آرامش مطلوبی برخوردار است.

     وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) که در آستانة هجرتشان قرار گرفته ایم، در شب هجرت، در غار «ثور» به همراه خود ­فرمودند: «لا تَحْزَنْ اِنَّ اللهَ مَعَنا»[2]. آن بزرگوار در آن شب، درحالی­ که بیرون غار عدّة کثیری برای دستگیریشان جمع شده بودند و علاوه بر آن، صدشترِ سرخ موی را هم به عنوان جایزه برای دستگیری ایشان قرار داده بودند، نه تنها خودشان آرام و مطمئن بودند، بلکه همراهشان را نیز به آرامش دعوت می کردند. یعنی وقتی خداوند و قدرت مطلق با ماست، دیگر جایی برای حزن و اندوه و ترس و نگرانی وجود ندارد.

«چه غم دیوار امّت را کـه دارد چون تو پشتیبـان

                         چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان»[3]

     در همان شب، در سوی ديگر، حضرت امام علی(عَلَيهِ­السَّلام) در بستر حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) خوابیدند و این درحالی بود که چهل فردِ مسلّح از چهـل قبیله آمـده­ بودند تـا حضرت ­پیـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) را به قتل برسانند و حضرت امیرالمؤمنین امام علی(عَلَيهِ السَّلام) با آرامشِ تمام در بستر حضرت قرار گرفتند. آن بزرگوار با وجود اينکه نمی دانستند کشته نمی شوند، در بستر حضرت ­پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) خوابیده بودند و شکوه و عظمت هم در همان ندانستن بود که اوجِ مقام ایثار را نشانگر است، ولذا آیة شریفة «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ»[4] در شأن آن بزرگوار نازل گردید.

     همچنین ­حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) در روز مقدّس عاشورا در آن شرایط سخت که هفتاد و دو تن در مقابل لشکر سی هزار نفری قرار داشت، وجود مبارکشان، آن چنان مملوّ از آرامش بود که استاد شهيد مطهّری می فرمايند: «آن مورّخ می نویسد: تعجب می کنم از قوّت قلب حسين(عَلَيهِ السَّلام)، مردی پنجاه­ و هفت ساله که بعد از این همه شهید دادن و آن مصائب عظیم، چنان محکم و استوار قدم برمی­دارد که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است»؛ و این نبود جز از آثار مبـارک ایمان. آری ايمان، بـه انسـان آرامش قلب و سکونت دل می بخشد و آن اختصاص به حضرات معصومین(عَلَيهمِ السَّلام) ندارد، بلکه انسان های غيرمعصوم هم می توانند به میزان ایمان به پروردگار بطور نسبی از آرامش و سکونت قلب بهره مند گردند.

     یکی دیگر از مصادیقِ رحمتِ آن «رَحْمَةً لِلْعالَمينَ»، توصيه به نماز و اهتمام به آن است. از حضرت امیرالمؤمنین امام علی(عَلَيهِ السَّلام) سؤال کردند: آخرين سخن حضرت ­پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) چه بود؟ فرمودند: «رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) را به سينه چسبانيده بودم و آن حضرت هم سر مباركش را روى شانة من قرار داده بود و آخرين سخنش اين بود: نماز، نماز!»[5]. همچنین حضرت امیرالمؤمنین امام علی(عَلَيهِ السَّلام) پس از ضربت خوردنشان در بستر شهادت، در بخشی از وصایای خود فرمودند: «اَللهَ اللهَ فِی الصَّلاةِ فَاِنَّها عَمُودُ دينِكُمْ»[6] خدا را خدا را در مورد نماز، پس همانا آن، ستون دین شماست. وجود مقدّس حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) نيز می فرمایند: بهترين اعمال نزد خدای عزّ و جلّ نمـاز است و آن، آخرين سفـارش انبيـاء(عَلَيهِمُ­السَّلام) می باشد «اَحَبُّ الْاَعْمالِ اِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ الصَّلاةُ وَ هِىَ آخِرُ وَصايَا الْاَنْبِياء»[7].

 

[1]- به تحقیق رستگار شدند مؤمنان (مبارکه مؤمنون/1).

[2]- محزون مباش، خداوند با ماست (مبارکه توبه/40).

[3]- سعدی(عَلَيهِ الرَّحمَة)

[4]- و از مردمان کسی است که معامله می کند نفسش را به جهت کسب رضايت خداوند (مبارکه بقره/207).

[5]- اسندته الى صدرى فوضع راسه على منكبى فقال: الصلاة الصلاة (فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج‏3، ص38).

[6]- نهج البلاغه، فرازی از نامة47

[7]- ميزان الحکمه، ج5، ص397