با توجه به مطالب مذکور در بخش سابق پیرامون آیة شریفة مورد بحث ­سه ­مطلب استفاده­ می شود:

     اوّل ­اینکـه: جملة شريفة «اَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» آیـا اندیشه نمی کنند در قرآن، دلالت دارد بر اینکه اندیشه و تعقّل و تفکّر، از ویژگی های انسانی و فطری و نیازمندی های بشری است؛ چراکه کمال انسان در پرتو تعقّل و تفکّر می باشد. انسان برای رسیدن به کمال و سعادت و رشد و تعالی، بی نیاز از تعقّل و اندیشه نیست؛ همان طور که خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید: «لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُون‏»[1]. عمده مشکل دوزخیان بنا به اعتراف خودشان، عدم تعقّل و تفکّر می باشد، همان طور که خداوند متعال در سورة مبارکة مُلک از زبان دوزخیان می فرماید: «لَوْ كُنّا نَسْمَعُ اَوْ نَعْقِلُ ما كُنّا فی‏ اَصْحابِ السَّعيرِ»[2] اگر گوش شنوا داشتیم یا تعقّل و تفکّر می کردیم، از یاران و اصحاب آتش نبودیم. تعقّل یعنی بکار گرفتن عقل و فکر. اگر دشمنان اسلام تعقّل و تفکّر می کردند، به حقّانیّت آیات الهی پی می بردند.

     مطلب دوّم: اينکه خدای سبحان همگان را به تدبّر و تعقّل و تفکّر دعوت می فرمـايد، معلوم می شود کـه قرآن کریم، کتابی عموم فهم است و اگر قابل فهم و درک برای همگان نبود، خداوند متعال دعوت به تدبّر نمی فرمود. هر کس در حدّ وُسعِ علمی و توانایی خود می تواند قرآن کریم را بفهمد و در مورد آن اندیشه کند و به حقّ راه یابد و درواقع از ظلمات به نور برسد. اگر کسی حقیقتاً اهل تدبّر باشد، خداوند روشنگری می فرماید و از ظلمات جهل و نادانی به نور فهم و دانايی هدایت می فرماید. پس قرآن کریم، کتابی است که خطاب آن عمومی و همگانی می باشد.

     مطلب سوّم اینکه: همان طور که خدای سبحان از قرآن کریم دفاع فرموده و استدلال می فرماید که امکان اختلاف در آن نیست، همانگونه هیچ نوع اختلافی در انسانهای کامل وجود ندارد و معصوم هستند. به عبارت دیگر، در قرآن ناطق نیز همانند قرآن مُنزَل، اختلافی وجود ندارد. در میان صد و بیست و چهار هزار پیامبر هیچ اختلافی وجود ندارد و اگر همة آنان در یک زمان ارسال شوند و جمع گردند، هیچ نوع اختلافی در میانشان نخواهد بود تا می رسد به اشرف مخلوقات، حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و آل طاهرینشان که یک نور در چهارده چراغ هستند و هیچ نوع اختلافی در میـانشان وجود ندارد «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنی وَ خَلَقَ عَلِيّاً وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ مِنْ نُورٍ واحِد»[3]، «كُلُّنا واحِدٌ مِنْ نُورٍ واحِد»[4]. همانطور که آیات قرآن کریم، مُبَیِّن و مُبشّر و مصدّق همدیگرند، همـانگونه نیز حضرات معصومین(عَلَيهِم السَّلام) مصدّق و مبشّر یکدیـگر می باشند.

     حال وقتی در قرآنِ مُنزَل و قرآن ناطق هیچ گونه تضاد و اختلافی وجود ندارد، پیروان حقيقی آن بزرگواران نيز کوچکترین اختلافی در میانشان وجود ندارد. وجود اختلاف، خود دلیل بر غیرموحّد و غیرقرآنی بودنِ انسان است. همانطور که آن بزرگواران یک نور در چهارده چراغ هستند، همان گونه نيز مؤمنان حقیقی باید یک نور در قلوبشان حاکم باشد که همان نور توحید است. اتّحاد توحیدی، دلیل بر حقانیّت مؤمنین است و در غیر این صورت، پیرو حقیقی محسوب نمی شوند.

 

[1]- باشد که شما انديشه کنيد (مبارکه بقره/219).

[2]- مبارکه ملک/10

[3]- همانا خداوند عزّ و جلّ خلق نمود مرا و خلق نمود علی و فاطمه و حسن و حسين را از نوری واحد (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه)؛ بحارالانوار، ج27، ص131).

[4]- همة ما يکی هستيم از نوری واحد (بيان نورانی امام سجّاد(عَلَيهِ السَّلام)؛ بحارالانوار، ج26، ص16).