خدای تبارک و تعالی در آیات شریفة سابق از نافرماني ها و کارشکنی­ ها و مخالفت­ ها و لجاجت ها­ی منافقین و ضعیف الایمان ها مطالبی را بیان فرمود که با وجود این همه دلایل روشن بر حقانیّت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و اتمام حجّت بر ایشان، با آن حضرت، کارشکنی و مخالفت و لجاجت داشتند. حال خداوند متعال در آیة شریفة مورد بحث دربارة حقانیّت قرآن کریم که سراسر عظمت و نظم و همـاهنگی و فصـاحت و بـلاغت است، استدلال می فرماید که ذرّه ای ناهماهنگی و ناموزونی و تضاد و اختلاف و تعارض و تناقص در آن دیده نمی­شود و صدر و ساقة آن با هم هماهنگ است و آیات مکّی و مدنی، با وجود اختلاف زمان نزول، کوچکترین ناهماهنگی ندارند و بیانگر این حقیقت است که اگر این مخالفين، اهل اندیشه و تعقّل و تفکّر بودند، حتماً به حقانیّت قرآن پی می­بردند. اینکه آنها این همه مبارزه می­کنند، دلیل بر عدم اندیشه و عدم ژرف نگری آنهاست. اگر این قرآن از جانب غیر خداوند بود، در آن اختلاف زیادی دیده می شد، بمانند تألیفات بشری که هر چقدر هم مؤلّف، صاحب علم باشد، باز تضادها و ناهماهنگی ها و اختلاف هایی در مطـالبش دیده مي شود که اصلاحیه ها و تجدیدنظرها خود دلیل بر این مطلب است. همچنین قـانون گزارانِ بشری کـه بر اسـاس افکـار شخصی خـود قـانون می نویسند، به هنگام عمل، متوجّه ناکارآمدی آن می­شوند و با تبصره و اصلاحیّه به تجدیدنظر و بازنگری می پردازند و قوانین قبلی را حذف یا اضافه می کنند.

     خداوند متعـال در آية شريفة مورد بحث می فرماید: آیا تدبّر نمی کنند که قرآن مانند سایر کتب نیست و نبودن اختلاف در سراسر قرآن کریم، خود دلیـل مُتقَن بر اعجـاز آن دارد و نشـان می دهد که مؤلّف آن حکیم و علیم است؟ اگر مخالفین، تعقّل و تفکّر می کردند، به خوبی درمی یافتند که این نحوة بیان با این خصوصیات، مخصوص ذات لایزال الهی می باشد و از عهدة بشر خـارج است «مِنْ لَـدُنْ حَكيـمٍ عَليـم‏»[1]. از حکیـم جز حکمت صادر نمی شود، از علیم جز علم صـادر نمی شود، از حق جز حق صادر نمی گردد، ولذا باطلی در قرآن راه ندارد «وَ بِالْحَقِّ اَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ...»[2]، «نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ»[3] هیچ گونه باطل و اختلاف و تناقضی در قرآن کریم راه ندارد «لا يَاْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميدٍ»[4]، «اَللهُ نَزَّلَ اَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِی»[5].

     آیة شریفة مورد بحث، دلیل روشنی بر توحید و معجزه بودن قرآن کریم و حقّانیّت رسالت حضرت پیامبراسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و وحدت تألیف در قرآن کریم دارد. از اینرو قرآن کریم نه نیاز به تکامل دارد و نه نیاز به بازنگری و اصلاح.

     «گستاولوبون» مورّخ غیرمسلمان، در مورد قرآن کریم می­نویسد: «قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان، منحصر به تعالیم و دستورات مذهبی نیست، بلکه دستورات اجتماعی و سیاسی مسلمانان در آن مندرج است»، یعنی با وجود اینکه در شرایط مختلفی نازل شده، در موضوعات گوناگونی اعمّ از مسائل عاطفی، عقلانی، سیاسی، اجتماعی و... بحث­های گسترده دارد و ذرّه ای تضاد و تعارض و تناقض در آن وجود ندارد. قرآن کریم زمانی از مُلک و ملکوت، زمانی از غیب و شهود، زمانی از حکمت و موعظه، زمانی از رحمت و غضب، زمانی از جلال و جمال و زمانی از تاریخ و داستان سخن می گوید و مطالب هماهنگ و بدون ذرّه ای تضاد است، بطوری که از نگاه بیگانگان هم مکتوم نیست و آنها هم به آن اعتراف دارند و با وجود اینکه در عرض بیست و سه سال و در شرایط مختلف اعم از جنگ، صلح، سختی، آسانی، فقر، غنی، سفر، حَضَر و در مکّه و مدینه نازل شده، لکن به اعترافِ دوست و دشمن، در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارد و آیاتش هماهنگ و همگون است و این هماهنگی مطالب، حتّی از دیدِ دشمنان مستور نیست و کاملاً مشهود می باشد.

     محور استدلال پروردگار متعال در مورد قرآن کریم، عدم هرگونه اختلاف و ناهماهنگی در طول زمان نزول است و این خود دلیل بر عدم تحریف قرآن کریم دارد. خداوند متعال در مورد قرآن کریمِ محرّف، هرگز استدلال نمی فرماید. وقتی خدای سبحان استدلال می فرماید، معلوم است که نه تنها زائیدة مغز و فکر بشر نیست، بلکه از دسترس دشمنان، مصون و محفوظ می باشد. اگر قرآن از ناحیة خداوند نبود، ناهماهنگی فراوانی در آن دیده می شد. خداوند متعال حفاظت و صیانت از قرآن را خود، عهده دار گشته است «اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُونَ»[6]. یعنی این پیام ها الی یوم القیامه زنده است و نه تنها در زمانِ نزول محفوظ بود، بلکه خدای سبحان تا قیام قیامت حفاظت آن را اعلام فرموده­ است.

     گرچه هیچ نوع ناهماهنگی در قرآن کریم وجود ندارد و از هرگونه تحریف مصون و محفوظ است، لکن از تحریفِ دو کتابِ یهود و نصاری خبر می دهد «فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِاَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ الله‏...»[7]، «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِه‏»[8] وای بر کسانی که آنطور که بر وفق مرادشان بود، کلمات تورات و انجیل را تغییر دادند و گفتند: این از نزد خداوند است.

     از سوی دیگر قرآن کریم، مصدّق و مُهَیمِن تورات و انجیلِ تحریف نشده­ است «نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ اَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْاِنْجيل‏»[9]. تورات و انجیل به دست احبار و رُهبان و علمای یهود و نصاری و به خاطر حفظ منافع نامشروعشان تحریف شد و به این ترتیب آنها الی یوم القیامه، تخم نفاق را در میان بشریّت کاشتند.

«چون گذارَد خشت اوّل بر زمين معمار کج

                                     گر رسانَد بر فلک، باشد همـان دیوار کج»[10]

     پس خداوند متعال با این قاطعیّت استدلال می فرماید و از عدم تحریف و دخالت بیگانگان خبر می دهد و به این علّت در آیاتی از قرآن کریم صراحتاً تحدّی و مبارزه طلبی می فرماید. هزار و چهارصد و اندی سال است که قرآن کریم با وجود این همه دشمنان و متقبّل شدن هزینه های سنگین بدون تحریف باقی مانده و حتّی کلمه ای و حرفی تحریف نشده­ است. خدای سبحان در موردی می فرماید: «لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْاِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ اَنْ يَاْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَاْتُونَ بِمِثْلِهِ...»[11] و در مورد دیگر می فرماید: «فَاْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»[12] امّا تاکنون کسی نتوانسته حتّی سوره ای به اندازة کوچکترین سورة قرآن کریم بیاورد و شايسته است که دانشجویان عزيز در برابر استدلال های شرک آلودِ دیگران این حقیقت را به خاطر داشته بـاشند کـه اگر دشمنـان اسلام، سوره ای بـه انـدازة سورة کوثر می آوردند، کافی بود؛ ولی هر زمان که خواستند سوره ای بیاورند، رسواتر شدند. شخصی به نام «سجاح» از زنان و «مُسَیلمة کذّاب» از مردان خواستند سوره ای بیاورند، ولی رسواتر شدند ولذا خدای سبحان در مقام تحدّی می فرماید: «فَاِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتی‏ وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ اُعِدَّتْ لِلْكافِرين‏»[13]. دین اسلام، دین منطق و استدلال است و اوّل دعوت می فرماید که سوره یا آیه ای بیاورید و بعد می فرماید: حال که چنین است و نمی­توانید، پس بترسید از آن آتشی کـه مـایة اشتعـال آن، انسـانهـا و سنگ ها می باشند که آماده شده برای کافران.

 

*مطالب تفسيري از تفسير تسنيم مباركة نساء استاد جوادي آملي و از تفاسير الميزان، مجمع­البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.

[1]- از طرفِ حکيمِ داناست (مبارکه نمل/6).

[2]- و به حق نازل کردیم آن را و به حق نازل شد (مبارکه اِسراء/105).

[3]- نازل کرده شد کتاب به حق (مبارکه بقره/176).

[4]- راه ندارد در آن باطل نه از پيش روی آن و نه از پشت سرش، نازل کرده شده از طرف (خداوند) حکيم ستوده (مبارکه فصلت/42).

[5]- خداوند نازل فرمود بهترين سخن را در کتابی که آياتش هماهنگ و مکرّر است (مبارکه زمر/23).

[6]- همانا ما نازل کرديم کتاب را و همانا ما برای او البتّه محافظت کنندگانيم (مبارکه حجر/9).

[7]- پس وای بر کسانی که می نويسند کتاب را به دستان خودشان، سپس می گويند اين از نزد خداوند است (مبارکه بقره/79).

[8]- تحريف می کنند سخنان را از جايگاهشان (مبارکه نساء/46).

[9]- نازل فرمود بر تو کتاب را به حق، تصديق کننده است آنچه را که پيش از آن بود، و نازل نمود تورات و انجيل را (مبارکه آل عمران/3).

[10]- صائب تبريزی

[11]- البتّه اگر جمع شوند همة انسانها و جنّيان به اينکه بياورند مانند اين قرآن را، نتوانند بياورند مانند آن را... (مبارکه اسراء/88).

[12]- پس بياوريد سوره ای مثل آن (مبارکه بقره/23).

[13]- پس اگر نتوانستيد و هرگز نخواهيد توانست، پس بترسيد از آتشی که آتش افروزش (هيزمش) مردمانند و سنگها که آماده کرده شده برای کافران (مبارکه بقره/23).