*تفسير: کفر و نفاق منافقين و مجازات پروردگار:

     در جلسة سابق استفاده شد بعد از دستور اطاعت و رجوع به خداوند و رسول­خدا(صَلَّي ­­اللهُ ­عَلَيْهِ ­وَ‌­الِه)­و اولواالامر،­عدّه­ای با رسول­الله(صَلَّي ­­اللهُ ­عَلَيْهِ ­وَ‌­الِه) اِعراض و مخالفت کردند و به طاغوت رجوع نمودند. منافقين از راه حق و توحيد اِعراض نموده و به باب­های غيرتوحيدی رجوع نمودند و درواقع عروة­الوثقای توحيد را رها نموده و به تار عنکبوت تمسّک جستند. استوارترين باب­ها، باب توحيد است و غير آن هرچه باشد، سست­ترين خانه­هاست. يعنی غير راه حق و راه توحيد، هرچه که باشد، زيان و خسارت است و همه نشان از ضعف عقل می­باشد، چراکه بر اساس بيان مبارک حضرت امام­ صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) که در معرفی عقل فرمودند: «ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنان‏»[1]، خداوند با عقل پرستش می­شود و بهشت با عقل حقيقی کسب می­شود. اِعراض از ايمان، نشان ضعف عقل است، ولذا آيات شريفه بيانگر اين حقيقت است که نه تنها ايمان و عمل صالح نشان عقل می­بـاشد، بلکه تبعيّت از حق، موجب شکوفايی عقل می­گردد. موحّد بودن، نشان عقل، و روی­گردانی از توحيد، نشان جهل است، ولذا حضرت امام حسين(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمايند: «لا يَكْمُلُ الْعَقْلُ اِلّا بِاتِّباعِ الْحَقّ‏»[2] عقل جز با تبعيّت از حق به کمال نمی­رسد. رشد و شکوفايی و افزايش فروغ عقل، محصول عمل به قوانين حقّة الهی و تبعيّت از حق و توحيد است.

     حال در اينکه وقتی منافقين از راه حق اِعراض کردند و در اثر بدکاری­ها و گناهان گرفتار مصيبت­ها شدند، چه می­کنند، خداوند متعال در آية شريفة مورد بحث می­فرمايد: «زمانی که برای منافقين مصيبتی برسد، به سبب اعمالی که از پيش فرستادند، سوگند ياد می­کنند به پروردگار که ما اراده نمی­کنيم مگر احسان و نيکی و صلح و آشتی را». يعنی به دروغ ادّعا می­کنند که نظر ما خير و نيکی و ايجاد سازگاری است. آية شريفة مورد بحث، باز سخن از منافقين است. از صدر اسلام، بالاترين و شديدترين آسيب­ها به اسلام از ناحية منافقين وارد شده است. منافقين، دشمنانی در لباس دوست و کافرانی در لباس اسلام هستند. يعنی منافق همان کافر است، لکن کافری که به لباس اسلام، و دشمنی که به لباس دوست درآمده است و کارش، اشکال­تراشی، کارشکنی و ضربه زدن به اسلام می­باشد. آری، منافقين اقرار به اسلام می­کنند، درحالی که کـافرانی هستند کـه درصدد کـارشکنی و ضربـه زدن به اسلام می­باشند. یکی از عوام­فريبی­های منافقين، سوگند خوردن به دروغ است که حرفة آنها می­باشد و سوگندهايشان را برای خود سپر قرار می­دهند «اِتَّخَذُوا اَيْمـانَهُمْ جُنَّـة»[3] و قرآن کريـم بـارها پرده از عوام­فريبی­های منافقين برمی­دارد، به عنوان نمونه می­فرمايد: «يَحْلِفُونَ بِاللهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَ اللهُ وَ رَسُولُهُ اَحَقُّ اَنْ يُرْضُوه‏»[4] پيامبرم، منافق سوگند می­خورد تا شما را از خودشان راضی کنند درحالی که سزاوارتر است اینکه خداوند و رسولش از او راضی شوند. در مورد ديگری می­فرمايد که منافقين می­گويند: «وَ اِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا وَ اِذا خَلَوْا اِلى شَياطينِهِمْ قالُوا اِنّا مَعَكْمْ»[5] ما با شمائيم و خداوند متعال پاسخ می­فرمايد: «اَللهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فی طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»[6]. همچنين منافقين سخنان کفرآمیز می­گفتند و در مورد سخنانشان به خداوند سوگند می­خوردند «يَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا»[7] و خداوند متعال می­فرمايد: «وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ»[8].

     منافقين در مدينه مسجدی ساختند، ولی چون هدفشان ضربه زدن به اسلام بود، در سورة مبارکة توبه، ساخت اين مسجد از سوی منافقين، عمل باطل و نام مسجد، مسجد ضرار ناميده شد «وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ وَ اِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ اِنْ اَرَدْنا اِلاَّ الْحُسْنى‏ وَ اللهُ يَشْهَدُ اِنَّهُمْ لَكاذِبُون‏»[9]. خداوند متعال بارها از نيّات سوء منافقين پرده برداشته و برای آنها شديدترين عذابها را وعده می­فرمايد «اِنَّ الْمُنافِقينَ فِی الدَّرْكِ الْاَسْفَلِ مِنَ النّار»[10].

     آیة شریفة مورد بحث در بیان این مطلب است که منافقین در اثر گناهانشان، به مصیبتهایی گرفتار آمدند که پیامدهای سوء رفتاری و ثمرة گناهانشان بود. خداوند متعـال در سورة مبـارکة شوری می­فرماید: «وَ ما اَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ اَيْديكُم»[11]‏ هر مصيبتی که به شما می­رسد، نتيجة کردار سوء شماست.

 

*مطالب تفسيري از تفسير تسنيم مباركة نساء استاد جوادي آملي و از تفاسير الميزان، مجمع البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.

1- (عقل)، آن چيزی است که عبادت کرده می­شود به وسيلة آن (خدای) رحمن و کسب کرده می­شود به وسيلة آن بهشت (بحارالانوار، ج1، ص116).

2- بحارالانوار، ج75، ص127

3- قرار می­دهند سوگندهایشان را سپر (مبارکه منافقون/2).

4- مبارکه توبه/62

5- و زمانی که ملاقات کنند با کسانی که ايمان آورده­اند، می­گويند: ايمان آورديم و زمانی که خلوت کنند با شيطانهايشان، می­گويند: ما با شما هستيم (مبارکه بقره/14).

6- خداوند استهزاء می­کند به ايشان و وامی­گذارد ايشان را در طغيانشان فرو روند (مبارکه بقره/15).

7- سوگند می­خورند به خداوند که نگفتند (مبارکه توبه/74).

8- و البتّه به تحقيق گفتند کلمة کفر را (مبارکه توبه/74).

9- و کسانی که اتّخاذ کردند مسجدی به سبب ضرر رسانيدن و کفر و تفرقه بين مؤمنين و انتظار برای کسی که محاربه کرد با خداوند و رسولش از قبل، و البتّه البتّه سوگند ياد می­کنند که اراده نکرديم ما مگر نيکی و خداوند شهادت می­دهد همانا ايشان البتّه دروغ­گويان هستند (مبارکه توبه/107).

10- همانا منافقين در پايين­ترين درجة دوزخ هستند (مبارکه نساء/145).

11- مبارکه شوری/30