آیـة شریفة مورد بحث، در مورد توحید است. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «ما قُلْتُ وَ لا قالَ الْقائِلُونَ قَبْلى مِثْلَ لا اِلهَ اِلَّا الله»[1]، نه من و نه پیامبران قبل از من، کلمهای مثل«لا اِلهَ اِلَّا الله» نگفتیم. بيان نورانی مذکور بيانگر اين حقيقت است که کلمة توحید، پیام مشترک تمام حضرات انبیاء عظام(عَلَيهم السَّلام) از حضرت نوح(عَلَيهِ السَّلام) است که فرمودند: «يـا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّه»[2] تـا حضرت خاتم النبیّن پیـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) که فرمودند: «قُولُوا لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا»[3]. یعنی «لا اِلهَ اِلَّا الله» و توحید حقیقی، انسان را به فلاح و رستگاری میرساند. از حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) سئوال کردند: از آنجایی که شما ایستاده اید تا عرش پروردگار چقدر راه است؟ حضرت فرمودند: «مِنْ مَوْضِعِ قَدَمي اِلى عَرْشِ رَبّي اَنْ يَقُولَ قائِلٌ مُخْلِصاً لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ»[4]، از موضع قدم من تا عرش پروردگارم، این است که گویندهای در حال اخلاص بگوید: «لا اِلهَ اِلَّا الله». و در جلسة سابق استفاده شد که علامت اخلاص این است که «لا اِلهَ اِلَّا الله» او را از حرام الهی باز دارد. اگر چنین لا اِلهَ اِلّا اللّهی به معنای حقیقت کلمة توحید در وجود انسان تحقق یابد، او را از حرام الهی باز میدارد و موظّف به عمل توحیدی مینماید و به عبارت روشنتر، «لا اِلهَ اِلَّا الله» لفظی و لسانی منتهی به توحید عملی و «اِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعين»[5] میشود.
پس در اینجا معلوم میشود که عظمت انسان به توحید و «لا اِلهَ اِلَّا الله» است. عظمت انسان به میزان موحّد بودن و عبد و بنده بودن اوست و علامت آن این است که توحید لسانی به توحید عبادی و عملی منتهی گردد که آیة شریفه در بیان توحید عملی يا اعمال صالحات است.
حـال، وقتی عظمت انسان بـه توحید و موحّد بودن اسـت، معلوم میشود که درواقع عظمت انسان به بندگی اوست، چراکه هر چقدر توحید و «لا اِلهَ اِلَّا الله» در وجود انسان تحقق یابد، به آن میزان عبد و بنده و موحّد است. وقتی مطلب این چنین است و عظمت انسان به میزان توحید و بندگی است، معلوم میشود که هدف از خلقت انسان، رسانیدن او به مقام توحید و بندگی و وظایف الهیّه است که برای او واجب شده است. مأموریّت تکالیف و عبادات این است که انسان را به مقام توحید و بندگی برساند که هدف از خلقت میباشد. توحید، نیاز ضروری و اولیّة انسان است و تا انسان به توحید نرسد، روحش نمیآرمد و همیشه ناآرام است، چراکه خدای سبحان، وطن معنوی و حقیقی انسان را توحید قرار داده و انسان وقتی به آرامش میرسد که به وطنش برسد. استاد مطهری(رَحمَةُاللهِ عَلَيه) در این مورد مطلب زیبایی فرمودند، به اين صورت که: با این بیان معلوم میشود که حقیقتاً گمشدة انسان، توحید و بندگی و «لا اِلهَ اِلَّا الله» و رسیدن به ذات لایزال الهی است و عمده ناآرامیها در دوری از توحید و ایمان به پروردگار میباشد. استاد مطهری(رَحمَةُاللهِ عَلَيه) در کتاب «انسان کامل» مینویسند: «ماه مبارک رمضان برای این است که ناسالمها، سالم شوند و سالمها، کامل گردند. درد جدایی از حق، مشکل اصلی انسان است و تا انسان به ذات حق نرسد، دلهره و اضطرابش از بین نمیرود و دائمـاً با اوست. یعنی ریشة تمام ناله های انسان به این برمیگردد که او از ذات حق دور مانده ولذا بمانند بزغاله ای که از مادر جدا شده، سرگردان است».
«هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
بـازجویـد روزگـار وصـل خویـش»[6]
1- وسائل الشیعه، ج7، ص11
2- پس گفت: ای قوم من خدا را بپرستید (مبارکه عنکبوت/36).
3- بگوييد نيست معبودی مگر خداوند تا رستگار شويد (درخشان پرتوی از اصول کافی، ج1، ص176).
4- بحارالانوار، ج10، ص122
5-تنها تو را عبادت میکنیم و تنها از تو یاری میجوییم (مبارکه حمد/5).
6- مولوی(عَلَيهِ الرَّحمَة)