همانطور که بدون عمل صالح و واجبات، اعمّ از نماز، روزه و...، ايمان و اعتقاد توحيدی مورد امضای حق تعالی قرار نمی­گيرد، همانگونه عملی که همراه با نيّت خالص و اخلاص نباشد، در پيشگاه خدای سبحان مورد قبول واقع نمی­گردد. خداوند متعال واحد محض و يکتا است و توحيد خالص را می­پذيرد «اَلا لِلّهِ الدّينُ الْخالِص‏»[1]، «وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً»[2]. عمل شرک­ آلود و ريايی به عملی گفته می­شود که انگيزة صاحبش نشان دادنِ عمل به غيرخداوند است و درواقع بخشی از عمل يا تمام آن برای غيرخداوند است ولذا پذيرفته نمی­شود. حضرت امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) از قول پروردگار متعال می­فرمايند: «مَنْ عَمِلَ لي وَ لِغَيْري هُوَ لِمَنْ عَمِلَ لَه‏»[3] کسی که هم برای من عمل کند و هم برای ديگری، همة اعمال او برای ديگری است. خداوند متعال در حديث قدسی ديگری می­فرمايد: «من شريك خوبى هستم، هر كس در عبادتش مرا با ديگرى شريك كند، آن عبادت را به شريك مى‏دهم و خود برنمى‏ دارم، زيرا من تنها عملى را قبول مى‏كنم كه خالص باشد»[4]. وجود مقدّس حضرت رسول اکرم(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «اِنَّ اَخْوَفَ ما اَخافُ عَلَيْكُمُ الشِّرْكُ الْاَصْغَرُ قالُوا وَ مَا الشِّرْكُ الْاَصْغَرُ يـا رَسُولَ اللّهِ؟ قالَ الرِّياءُ»[5]، آری، شرک تنها اين نيست که انسان ماه و خورشيد را پرستش کند، بلکه اگر اعمال خيرش را به ديگران نشان دهد، نوعی شرک به خداوند است.

     استاد جوادی آملی در تفسير تسنيم مثالی زده­ و فرموده­اند که: خاک­ خوری حرام است، مگر خاکِ مرقد حضرت سيّدالشّهداء(عَلَيهِ ­السَّلام) (آن هم به مقدار کم)، لکن اگر مقدار کمی خاک با مقدار زيادی آرد مخلوط شود و نان درست گردد، خوردن اين نان ديگر خاک ­خوری نيست، چراکه مقدار کم خاک در مقدار زياد آرد مستهلک شده است. امّا اگر به جای خاک، همين مقدار خون باشد، مقدار زيادی از غذا را ناپاک می­کند. به همين ترتيب مقدار کمی ناخالصی در نيّت و انجام دادنِ کار برای جلب اعتماد مردم و نشان دادن به ديگران که ريا گفته می­شود و يا انجام کار بخاطرِ به گوشِ ديگران رسانيدن که «سُمعه» نام دارد، باعث می­شود که تمام عمل آلوده شده و زايل گردد.

     ذات اقدس پروردگار حقّی است که در کار او شریکی نیست. عالم، وابسته و محتاج و نیازمند اوست. اما اهل تفویض یا مُفوّضه که فرقه­ای از اهل تسنّن هستند و مقابل اشاعره می­باشند، معتقدند که خداوند متعال، گرچه عالم را آفریده، لکن به انسان اختیار تامّ داده است و انسان در امورش کاملاً مختار است. در مقابل، اشاعره معتقد به جبر کامل هستند و اعتقاد دارند که انسان، کاملاً مجبور است؛ به عنوان نمونه: شمر و یزید، در ظلم کردن مجبورند و اختیـاری ندارند. اما شیعه معتقد است کـه: «لا جَبْرَ وَ لا تَفْويضَ بَلْ اَمْرٌ بَيْنَ الْاَمْرَیْنَ‏»[6]  نه جبرِ کامل و نه اختیار کامل، بلکه امری بین آن دو؛ بدین معنا که انسان در کارهای تکلیفی مختار  است، لیکن در امور تکوینی مجبور است؛ به عنوان نمونه: مجبور است که مؤنث یا مذکر باشد یا سیاه­ پوست و یا سفید­پوست باشد و تنفس کند و...، ولی مختار است و می­تواند که نيکوکار و موحّد يا بدکار و غيرموحّد باشد و راه شرّ و خير را با اختيارش انتخاب کند «اِنّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ اِمّا شاكِراً وَ اِمّا كَفُوراً»[7]. منظور از مقام اخلاص اين است که انسان به جز خداوند، بخاطر هيچ چيزِ ديگر عبادت نکند. در عالی­ترين مرحلة اخلاص، قصد از عبادت، فقط خداوند است و حتّی عبادت به خاطر طمع بهشت و ترس از دوزخ نيز انجام نمی ­گيرد، گرچه اگر کسی به خاطر بهشت هم عبادت کند، اجر دارد و به بهشت می­رود، ولی از رسيدن به بهشت لقاء «في‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليکٍ مُقْتَدِرٍ‏ٍ»[8] محروم است. به فرمودة استاد جوادی آملی، «خلقت دوزخ رحمت است»، چراکه عدّة کثيری بخاطر ترس از دوزخ به بهشت می­روند. اگر دوزخ نبود، بيشترِ اين افراد اهل جهنّم می­شدند و در دوزخ جـاويدان می ­ماندند. امّا اهل دوزخ کـه در دنيا از رحمت الهی استفاده نکرده­اند، در دوزخ هم از رحمت پروردگـار محروم می­مانند «دارٌ لَيْسَ فيهـا رَحْمَة»[9]. حضرت امـام علی(عَلَيهِ­ السَّلام)، آن عالی­ترين تجلّی ايمان و توحيد و اسلامِ مجسّم به پيشگاه الهی عرض می­کنند: «ما عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نارِكَ وَ لا طَمَعاً في جَنَّتِكَ لكِنْ وَجَدْتُكَ اَهْلًا لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتُك‏»[10]، الهی تو را بخاطر خوف از آتش و به طمع بهشت عبادت نمی­کنم، بلکه چون تو را اهلِ عبادت يافتم، پس عبادتت می­کنم. ايمان کامل در صورتی تحقّق می­پذيرد که توحيد عملی، توحيد اعتقادی را همراهی کند. نماز نمونه­ای از توحيد عملی است و روزه نمونة ديگری از توحيد عملی می­باشد.

 

1- آگاه باشيد که برای خداوند است دين خالص (مبارکه زمر/3).

2- و عبادت کنيد خداوند را و چيزی را برای او شريک قرار ندهيد (مبارکه نساء/36).

3- هر كس براى من و ديگرى كار كند، براى او كار كرده است‏ (بحارالانوار، ج69، ص298).

4- آداب راز و نياز به درگاه بی­نياز، ص177

5- ترسناكترين چيزى كه از آن بر شما هراس دارم، شرك كوچك است‏، پرسيدند: شرك كوچك چيست اى رسول خدا؟! فرمودند: ريا (مجموعة ورام، ج‏1، ص187).

6- عیون اخبار الرضا(عَلَيهِ­ السَّلام)، ج1، ص79

7- همانا ما هدايت کرديم او را به راه، خواه شاکر باشد يا ناسپاس (مبارکه دهر/3).

8- در جايگاه صدق، نزد پادشاه بااقتدار (مبارکه قمر/55).

9- جايگاهی که رحمتی در آن نيست (بيان نورانی امام علی(عَلَيهِ ­السَّلام)؛ بحارالانوار، ج74، ص391).

10- بحارالانوار، ج67، ص186