انسان در سایة تقوا چنان بزرگ می­شود که غير از خدای اکبر محبوبی نمی ­شناسد. خداوند انسان را به تعالی دعوت فرموده و لوازم و ابزار بزرگ شدن را در اختیار او قرار داده است تا او بزرگ و عظیم گردد. انسانی که بزرگ شده، دیگر حسود و بخیل و کينه ­توز نیست، دیگر متکبر و بداخلاق و پرخاشگر نیست. اهل دروغ و غیبت نیست، چشم به امکانات دیگران ندارد و به این امر توجّه دارد که دنیا برای او خلق شده است، نه او برای دنیا؛ انسانی که روحاً بزرگ شده و تعالی یافته، دیگر خود را با مال و ثروت و ظرف و فرش و جواهرات و اتومبیل و ... مشغول نمی­کند و شیفته و فریفتة آنها نمی­ گردد و عمر گرانمایه را در این راه هدر نمی­دهد.

«عمر گرانمـایه در ایـن صـرف شد

                                                        تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا»[1]

     اینکه انسان به مهریّه و جهیزیه و خرید و امکانات افراد دیگر چشم داشته باشد، از حقارت روح نشأت می­گیرد. انسانی که در سایة تقوا بزرگ و عظیم شده، می­داند که دنیا برای او کوچک است و ظرفیّت او را ندارد و او برای دنیا خلق نشده است و اُفق دید او وسیعتر است و تنها توجّهش به این است که مرکز از او چه می­خواهد.

«نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار

                                                       چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم»[2]

     تقوا، ثروت عظیمی است و انسان را از درون چنان غنی می­کند که او دیگر در برابر هیچ ثروتمندی احساس حقارت نمی­کند. امام علی(عَلَيهِ ­السَّلام) فرمودند: «كانَ لي فيما مَضٰى اَخٌ فِي اللّهِ وَ كانَ يُعْظِمُهُ في عَيْني صِغَرُ الدُّنْيا في عَيْنِهِ»[3] در گذشته برادری الهی داشتم که در نظر من بزرگ بود، چراکه دنیا در نظر او کوچک بود. همين بيان نورانی با مختصر تفاوتی از حضرت امام حسن مجتبی(عَلَيهِ­ السَّلام) نيز روايت شده است. آری، انسانی که بزرگ شده، خوب می­داند که دنيا برايش بسيار کوچک است، ولی اگر انسان عظمت خود را درنيافت، مرعوب دنيا می­شود و پيوسته غم و غصّة دنيا را دارد. درحالی که انسانهای عظيم، به چنان مقامی در ساية تقوا نائل شده­ اند که خداوند متعال در مورد ايشان می­فرمايد: «اَلٰا اِنَّ اَوْلِياءَ اللّهِ لٰا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لٰا هُمْ يَحْزَنُون‏»[4]، آگاه باشيد که دوستان خداوند، ترسی بر ايشان نيست و اندوهناک نمی­شوند.

«يـا رب نظـر تـو برنـگردد                        برگشتن روزگار سهل است»

«من ندارم حـاجتی از هيـچ کس       با يکی کار من افتاده است و بس»[5]

     انسانهای عظيم نه تنها در برابر دنيا و تجمّلات آن مرعوب نمی­شوند و خود را به ذلّت گناه نمی ­آلايند، بلکه در برابر مصائب و مشکلات هم خود را نمی­ بازند و از حال تعادل خارج نمی­ شوند، چراکه آنان يقين دارند که انسان با رنج و سختی عجين شده است «لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ في‏ كَبَدٍ»[6]. حضرت امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمايند: «دارٌ بِالْبَلٰاءِ مَحْفُوفَةٌ»[7]، دنيا، خانه ­ای است که با بلا و امتحان پوشيده شده است. پس مؤمن و موحّد در ساية ايمان و تقوا، در برابر مشکلات و بلايا مرعوب نمی­شود و مشکلات او را متزلزل و ناآرام نمی ­کند، مؤمن، افسرده نيست، چراکه پشتش را خالی نمی­بيند و بدون تکيه­ گاه نيست. آری، مؤمن و موحّد حقيقی به جايی تکيه کرده که عالم به آن تکيه دارد.

«چه غم ديوار امت را کـه دارد چون تو پشتيبـان

                                  چه باک از موج بحر آن را که دارد نوح کشتيبان»[8]

     تمام اضطراب­ها و نابسامانی­های روحی به ضعف توحيد و بندگی برمی­گردد. اگر انسان با خداست، شاد و مسرور است و درون او پُر از سرور و شادی می­باشد. مصيبتها و سختی­ها برای مؤمن وسيلة ارتقاء مقام است. مؤمن در مصائب و مشکلات خود را نمی­بازد، البتّه نه اينکه در مصيبتها از جمله مرگ عزيزان غصّه نمی­خورد، مرگ عزيز برای همه سخت است، لکن گريبان پاره کردن و جزع و فزع نمودن شايستة ساحت مؤمن و موحّد نيست. او به يقين دريافته است که ربّ محبوب مصيبت را فرستاده تا او را به خود نزديک کند. مصيبت، وسيلة تقرّب است و هيچ چيز همانند مصائب انسان را به خدا نزديک نمی­کند. پس عزيزان، کاری کنيم که از باطن ماه مبارک رمضان خارج نشويم و تا ماه مبارک آينده در باطن آن باقی بمانيم و با توبه و انابه و چلّه­ گيری در اين مورد، دستاوردهای ماه مبارک رمضان را حفظ نماييم. خداوند تبارک و تعالی در اين احرام يک­ماهه، بنده­ نوازی و غريب­نوازی فرموده و عناياتی را فراخور حال هر کسی، شامل حال او کرده است ولذا مراقب و محافظ آنها باشيم و کاری کنيم که اين توفيقات بطور روزافزون افزايش يابد.

     در خاتمه لازم به يادآوری است: احساس مسئوليّت در برابر مسلمانان ستمديده و دعا در حق آنان، از وظايف مؤمنان است. در حال حاضر که اسرائيلی­ها دست فراعنه را از پشت بسته ­اند و انسان­ کُشی و کودک­ کُشی چنان پيشة آنها شده است که به صغير و کبير رحم نمی­کنند «يُذَبِّحُونَ اَبْناءَكُم‏»[9]. وقتی کار ديگری در جهت حمايت از مظلومان از دستمان برنمی­ آيد، حدّاقل دعا کنيم و برايشان صدقه جدا کنيم و نذر نماييم. به فرمودة امام خمينی(رَحمَةُ­اللهِ­ عَلَيه)، اگر هر مسلمانی يک سطل آب می­ريخت، اسرائيل را آب برده بود، لکن متأسّفانه عدّه ­ای از مسلمانان نه تنها کمکی نمی ­کنند، بلکه راه را هم برای محموله ­های کمک می­بندند و درواقع به دشمن آب می­دهند «اَللّهُمَّ اشغَلِ الظّالِمينَ بِالظّالِمين»[10].

«برادر که در بند خويش است                   نـه برادر و نـه خويش است»[11]

     «بارالها! به ­روان مقدّس حضرت محمد­ و­ آل­محمد(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) درود فرست و در امر ظهـور و فرج مولا و مقتدایمـان حضـرت ولیّ­عصـر (عَجَّلَ ­اللهَ ­تَعالٰی ­فَرَجَهُ­ الشَّریف) تعجیل بفرما. خداوندا! بر مراتب معرفت و توحيد و خداشناسی ما بيفزای و توفيق فقرباوری و رسيدن به عبوديّت و بندگی حقيقی به همة ما عنايت بفرما. پروردگارا! توفيق حفظ دستاوردهای ماه مبارک رمضان و کسب تقوای بالاتر به همة ما مرحمت بفرما. به بیماران مؤمنین شفای عاجل عنایت بفرما. اموات محترم غریق رحمت بفرما. بارالها! ظلم و ستم ظالمين را بر خودشان برگردان و به تمام مسلمانان ستمدیده علی ­الخصوص مردم مظلوم فلسطین و غزّه و عراق و سوریه نجات کرامت بفرما».

«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ     صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»

 

1- گلستان سعدی(عَلَيهِ ­الرَّحمَة)، حکایت 36

2- غزلیات حافظ(عَلَيهِ­ الرَّحمَة)

3- نهج البلاغه مرحوم دشتی، حکمت 289

4- مبارکه يونس(عَلَيهِ ­السَّلام)/62

5- مثنوی مولانا (عَلَيهِ­ الرَّحمَة)

6- البتّه به تحقيق خلق نموديم انسان را در رنج (مبارکه بلد/4).

7- نهج ­البلاغه، خطبة 226

8- گلستان سعدی(عَلَيهِ ­الرَّحمَة)

9- پسران شما را سر می­بُرند (مبارکه بقره/49).

10- خداوندا، مشغول ساز ستمکاران را با ستمکاران (دعايی به نقل از آقا مجتبی تهرانی).

11- گلستان سعدی(عَلَيهِ ­الرَّحمَة)