به فرمودة مفسران عظام، پایان آیة شریفة سابق که فرمود: «كانَ اللهُ بِهِمْ عَليماً»، زمینه­ساز آیة بعدی است، به این صورت که وقتی خداوند متعال می­فرماید: چه می­شد اگر اینان بر اساس عقل خدادادی، اهل انفاق و احسان بودند و به خدای سبحان و روز قیامت ایمان می­آوردند و سعادت جاویدان را برای خود رقم می­زدند و با بخل، باب سعادت را به روی خود نمی­ بستند و خداوند متعال به تمام کرده­ های آنان عالم بوده و به آنها اجر می­دهد، «وَ كانَ اللهُ بِهِمْ عَليماً»، آنگاه خدای سبحان در آیة شریفة مورد بحث می­فرماید: خداوند متعال به اندازة وزن ذرّه­ای ظلم نمی­کند «اِنَّ اللهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ». در مورد دیگری هم می­فرماید: «لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْاَرْضِ»[1]. به فرمودة استاد جوادی آملی، در آیة شریفة مورد بحث، سه صفت از اوصاف الهی ذکر شده که قسمت اوّل آيه، مربوط به صفات سَلبیّه و دو قسمت بعدی مربوط به صفات ثبوتیّه می­باشد. صفت سلبی این است که: «اِنَّ اللهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ»، خداوندی که عدل مطلق است و عالم تکوین و تشریع را به عدالت گسترده است «بِالعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ»[2]، ذرّه­ای ظلم نمی­کند، همانطور که در آیات مکرّر می­فرماید: «وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ اَحَداً»[3]، «وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ»[4]، «وَ اَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبيدِ»[5] و در موردی با «لام نفی جنس» می­فرماید: «لا ظُلْمَ الْيَوْمَ»[6]. ولذا اگر قرار باشد که انفاق­ها حیف و میل شوند و از بین روند، خداوند متعال عادل نخواهد بود، درحالی که صدور ظلم از خداوند منّان امکان ­پذیر نیست. خدای سبحان به اندازة ذرّه ­ای ظلم نمی­کند و حسنات انسان به تشکیلات الهی اضافه نمی­کند. حسنات انسان به نفع و سود خود اوست «اِنْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُمْ لِاَنْفُسِكُمْ»[7].

«گر جملة کـائنات کـافر گردند

                                                      بر دامن کبریائیش ننشيند گرد»

     اَشاعره و مُعتزله دو گروه از اهل تسنّن هستند که هر کدام در مورد عادل بودن خداوند متعال، به نوعی بیراهه رفته ­اند. اشاعره معتقد است که خداوند متعال هر چه انجام دهد، عدل است. اگر تمام گناهکاران را به بهشت ببرد یا نیکوکاران را به دوزخ برد، عدل است و نیز اگر به وعده­ هایی که داده، عمل نکند، باز عدل است. معتزله هم معتقد است که بر خداوند واجب است که ظلم نکند «یَجِبُ عَلَی الله»[8]؛ لکن شیعه معتقد است که جنس ظلم در ذات احدیّت امکان­ پذیر نیست. خداوند متعال محکوم و متعهّد به هیچ قانونی نیست و قاهرِ غیر مقهور و غالبِ غیر مغلوب و عدل محض است. خداوند منّـان که خیر محض است، یقیناً کـار قبیح انجام نمی­دهد ولذا «یَجِبُ علی الله» نیست، بلکه «یَجِبُ عنِ الله»[9] است، یعنی خداوند متعال، خود واجب فرموده است.

     خدای سبحان در قسمت دوّم آیة شریفة مورد بحث می­فرماید: خداوند نه تنها ظلم نمی­کند، بلکه اگر یک حسنه و کار خیری انجام دهید، به آن اضافه می­کند. به عقیدة برخی مفسران، ضِعف به معنای چندین برابر است و به عقیدة برخی، دو برابر می­باشد.

     انسان در این دنیا هیچ ندارد و همه، مِلک و مُلک پروردگار است و مالکیّت انسان، مالکیّت اعتباری است، لکن با وجود این، خدای سبحان در این دنیا به احسان و انفاق او از مالکیّت اعتباریش هم اجر می­دهد. رحمت بیکران الهی موجب می­شود با وجود این که انسان به نفع و سود خود تلاش می­کند، لکن خداوند متعال آن را چندین برابر اجر دهد. البتّه به فرمودة مفسّران عظام و استاد جوادی آملی، خدای سبحان خود عمل را افزایش می­دهد و مضاعف می­گرداند که منظور، همان لذّات موعود بهشتی است. باطنِ عملِ خیر، بهشت است، همان طور که باطن گناه، دوزخ است و روز قیامت، کیفر و عذاب، از خارج نمی ­آید، بلکه صورت باطنی عملِ خود انسان است. صورت باطنی گناه، آتش است و صورت باطنی عمل خیر، بهشت می ­باشد. خداوند متعال، دارای صد قسم رحمت است که یک قسمت از رحمتش در دنیاست و نود و نه قسمت آن در بهشت است که با آن از بندگانش پذیرایی می­ فرمايد، البتّه منظور، محدود نمودن رحمت پروردگار نيست، چراکه خداوند متعال، نامحدود و اوصافش نيز نامحدود می­ باشد.

     خدای سبحان در قسمت سوّم آیة شریفة مورد بحث می­فرماید: «يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ  اَجْراً عَظيماً» که این اجر عظیم بمانند لقاء پروردگار و نعمت­های روحانی و ملکوتی است که از سنخ عمل نمی ­باشد و به فکر کسی خطور نمی­کند «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ اَعْيُنٍ»[10] و یک نوع ترغیبِ توأم با تجلیل برای انفاق کردن است.

     جملة شریفة «يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ  اَجْراً عَظيماً» بشارت به اجر لَدُنّی و وعده به اجری است که جز به عظمت، وصف­ شدنی نیست و عظمت آن را غير از خداوند نمی­ داند.

     بنابراین معلوم می­شود کسانی که بخل می ­ورزند و نه تنها از انفاق­های مستحبّی خودداری می­کنند، بلکه با ده­ها توجیه از زیر بار وجوهات شرعیّه و حقوق واجبه شانه خالی می­ کنند، علاوه بر عذاب جاویدان اُخروی، خود را از این همه نعمت­های عظیم نیز محروم می­سازند.

     این که قسمتی از اجر عظیم چیست، رسول خدا(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) به حضرت علی(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمایند: «لَینْ يَهدِی اللهُ عَلی يَدَيکَ رَجُلاً خَيرٌ لَكَ ممّا طَلَعَتْ عَلَيهِ الشَّمسُ وَ غَرُبَتْ»[11]، (یا علی) اگر خداوند به دست تو یک نفر را هدایت کند، از هر آن چه آفتاب بر آن بتابد و غروب نماید، برتر و بهتر است. بیان نورانی مذکور بیانگر این حقیقت است که: یا­ علی، هدایت کار پروردگار است که با دست تو انجام می­گيرد و این، درس توحید افعالی است که توفیق هر کار خیری از طرف پروردگار می­باشد، همان طور که در حدیثی از امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) آمده است: «وَ الْمَعْرُوفُ هَدِيَّةٌ مِنَ اللهِ اِلى عَبْدِه»[12] نيکوکاری هدیة خداوند بر بنده­ اش است. اگر خداوند متعال می­ فرماید: «اِنَّ اللهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ بِاَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»[13] این تشویق خداوند به بندگان است.

 

1- پنهان نمی ­باشد از او به اندازة ذرّه ­ای در آسمانها و نه در زمین (مبارکة سبا/3).

2- آسمانها و زمين بر اساس عدالت استوار شده است (بيان نورانی رسول اکرم(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌اله)؛ عوالی اللئالی، ج4، ص103).

3- و ظلم نمی­کند پروردگار تو احدی را (مبارکة کهف/49).

4- و ظلم نمی­کند به ایشان خداوند (مبارکة آل­ عمران/117).

5- و همانا خداوند نیست بسيار ظلم­ کننده به بندگان (مبارکة آل­ عمران/182).

6- نیست ظلمی امروز (مبارکة غافر/17).

7- اگر نیکی کرديد، نیکی کرديد به خودتان (مبارکه اِسراء/7).

8- تفسير «تسنيم» استاد جوادی آملی، ج18، ص40-39

9- تفسير «تسنيم» استاد جوادی آملی، ج18، ص40-39

10- پس نمی­داند کسی آنچه که پنهان کرده شده بر ايشان از روشنی چشم (مبارکة سجده/17).

11- مجموعه ورام، ج2، ص227

12- بحارالانوار، ج75، ص246

13- همانا خداوند خریداری می­کند از مؤمنین جانهایشان را و اموالشان را به اینکه برای آنها بهشت است (مبارکة توبه/111).